کارشناس مسائل بینالملل: صداقت، اعتمادبهنفس و اتکا به شیوههای مدرن تبلیغاتی ترامپ را به کاخسفید فرستاد
به گزارش گروه رسانه های دیگر خبرگزاری آنا به نقل از شهروند، علی بیگدلی استاد دانشگاه و کارشناس مسائل سیاسی و امور بینالملل به برخی از این سوالها پاسخ گفت.
ترامپ به ریاستجمهوری رسید و کلینتون بار دیگر از راهیابی به کاخسفید بازماند؛ چه اتفاقی در روز رأیگیری افتاد؟ چگونه ترامپ توانست با وجود تمام هجمههای رسانهای منفی که علیه او وجود داشت، خود را به کاخسفید برساند؟
واقعیت این است که ترامپ از شیوههای مدرن انتخاباتی استفاده کرد، درحالی که کلینتون با اتکا به شیوههای سنتی تبلیغات انتخاباتی، صرفا سعی میکرد سلبریتیهای دنیای هنر، موسیقی، سینما و ورزش را به حمایت از خود به میتینگهای تبلیغاتی بیاورد و از این طریق رأی جامعه جوانان آمریکا را جذب کند. هنگامی برنی سندرز پس از ناکامی درمقابل کلینتون درجلب حمایت دموکراتها، در یک سالن مملو از جمعیت با اعلام ترک مبارزات انتخاباتی از طرفدارانش درخواست کرد، به کلینتون رأی دهند، تقریبا همه حضار سالن را ترک کردند؛ چراکه سندرز با شعار عدالت اجتماعی به رقابتهای انتخاباتی قدم گذاشت و توانست نظر بخش قابل توجهی از نسل جوان آمریکا را به خود جلب کند که با خروج او از گردونه رقابت، معلوم شد این گروه اجتماعی تمایلی به کلینتون ندارند.
با این وجود نظرسنجیها حتی تا آخرین دقایق از پیروزی کلینتون حکایت داشت؛ دقیقا چه اتفاقی درجریان رأیگیری افتاد که از دید نظرسنجیها پنهان مانده بود؟
حدود ۳۰ تا ۴۰میلیون نفر ازجمعیت جوان آمریکا درسایه انتخابات بودند و در نظرسنجیها شرکت نمیکردند. جامعه آمریکا، جامعهای سیال است که این سیالیت درعین پیچیدگی در نظام سیاسی ایالات متحده نیز حاکم شده است. برخلاف نظامهای غیردموکراتیک که معمولا مردم درسایه نمیمانند و اینکه چه کسی رئیسجمهوری میشود، قابل پیشبینی است، نظام سیاسی حاکم بر ایالات متحده دموکرات و جامعه آمریکایی نیز جامعهای سیال است و براین اساس پیشبینی انتخاب نهایی مردم این کشور تا آخرین روز ممکن نیست.
مسأله دیگر اعتمادبهنفس بود؛ همانطور که شاهد بودید، درحالی که ترامپ به تنهایی امور انتخاباتی خود را تنظیم میکرد، کلینتون علاوه بر استفاده از تیم مشاوران وابسته به نهادهای قدرت در آمریکا، حتی از حمایتها و مشاورههای خارجی نیز بهره میبرد و دراین راستا بهطور مشخص ازسوی رژیم صهیونیسیتی و همچنین دولت عربستانسعودی حمایت معنوی و حتی مادی میشد و از این کشورها کمک نقدی دریافت میکرد.
درشرایطی که کلینتون بهطور کامل تابع این دو دشمن استراتژیک ایران بود، ترامپ نگاهی حقیرانه به عربستانسعودی داشت و همواره خود را فردی مستقل نشان داد که براساس عقیده و رأی خود اقدام میکند که این مسأله برای مردم آمریکا بسیار جالب بود؛ برای درصد قابل توجهی از این جمعیت حدودا ۴۰میلیونی که در سایه انتخابات ماندند و در نظرسنجیها شرکت نکردند، بسیار اهمیت داشت که ترامپ حتی از یک سلبریتی هم برای حمایت از خود به یاری نگرفت.
ازطرفی با وجود اینکه دوطرف آلوده به فساد بودند اما نوع فساد ترامپ با خانواده کلینتون تفاوت اساسی داشت و درحالی که ترامپ با صداقت تمام اعلام کرد که مرتکب خطاهایی شده و ضمن پوزش از مردم، گفت که دیگر مرتکب این اشتباهها نخواهد شد، کلینتون هرگز به خاطر ماجرای ایمیلها معذرتخواهی نکرد و این درحالی بود که ترامپ برای حضور در انتخابات از جیب خود خرج میکرد اما کلینتون از خزانه هزینه میکرد.
اما این تنها نظرسنجیها نبودند که احتمال پیروزی کلینتون را بیش از ترامپ میدانستند: بسیاری از نخبگان، فرهیختگان و کارشناسان نیز تا آخرین روزها حاضر به پذیرش قدرت ترامپ نبودند.
واقعیت این است که سی.ان.ان و دستگاه تبلیغاتی پیرامون کلینتون به قدری درباره اختلاف او با ترامپ بزرگنمایی کرد و آنقدر پیروزی کلینتون را قطعی جلوه داد که افکار عمومی خارج از ایالات متحده کاملا احتمال پیروزی ترامپ را از یاد برد و این درحالی بود که داخل آمریکا مردم نظر دیگری داشتند.
با نگاهی به تحولات سیاسی اروپا درچند سال اخیر و قدرتگیری سیاستمداران دست راستی در برخی از نقاط این قاره، آیا میتوان انتخاب ترامپ را گامی اساسی در راستای حرکت جهان به سمت افراطگرایی و پوپولیسم دانست؟
به نظر همینطور خواهد بود. خانم ماری لوپن دبیرکل جبهه ملی درفرانسه از نخستین کسانی بود که از ترامپ تجلیل کرد و به او تبریک گفت و با بیان خوشحالی خود از پیروزی نامزد جمهوریخواهان، ابراز امیدواری کرد که با حضور ترامپ در کاخسفید جلوی مهاجران گرفته شود و این درحالی بود که رئیسجمهوری فرانسه این انتخاب را آغاز سرگردانی در سیاست جهان دانست.
واقعیت این است که شاید ترامپ بهعنوان یک شخصیت محافظهکار و پوپولیست، مناسبات سیاسی غرب را تا حدود قابلتوجهی تغییر دهد اما نکته حایز اهمیت این است که همه ناظران شعارهای ترامپ را مدنظر دارند و هنوز نتوانستهاند سیاستهای واقعی ترامپ و آنچه او درعرصه عمل محقق میکند را درک کنند.
به نظر شما حضور ترامپ در کاخسفید چه تأثیری در مناسبات سیاسی خاورمیانه خواهد داشت؟ سرنوشت بحران سوریه به کجا میرسد و آینده رابطه ایالات متحده و روسیه به چه سمتی میرود و در ایران باید شاهد چه تحولاتی باشیم؟
آنچه مسلم است؛ سیاستهای ترامپ، اقداماتی جنجالبرانگیز و جنگطلبانه نخواهد بود؛ چراکه او سیاستهای جرج بوش که با حمله به عراق و افغانستان راه به جایی نبرد را پشت سر خود دارد و با آگاهی نسبت به این سیاستها، بهگونهای دیگر عمل میکند.
ترامپ همواره درمورد خاورمیانه اعلام کرده که مشکل نخستش در این منطقه، داعش است و درصورت لزوم دست به دامان نیروی زمینی خواهد شد. فراموش نکنیم سیاستهای منفعلانه اوباما در قبال داعش و بحران سوریه، راه به جایی نبرد و با توجه به رابطه خوب ترامپ و پوتین و اظهارتمایل روسیه برای حل مشکلات منطقه، میتوان با حضور ترامپ در کاخسفید نسبت به حل بحران سوریه امیدوار بود.
انتهای پیام/