علی قنبری: باب دیلن، شایسه نوبل ادبیات نبود/ برای شاعران، ترانه جزو ادبیات جدی نیست
علی قنبری –شاعر و مترجم- در گفتوگو با خبرنگار فرهنگی آنا، درباره اهدای جایزه نوبل ادبی به باب دیلن، ضمن ابراز تعجب از این اتفاق، گفت: «دو روز قبل که متن سخنان سارا دانیوس، دبیر آکادمی نوبل را میخواندم، متوجه تأکید او روی شباهتهای آثار دیلن و آثار هومر و سافو شدم. این تأکید نشان میدهد نوبل، به سمت عهد عتیق و دورهای که شعر، جنبه شفاهی داشته رفته است.»
وی ادامه داد: «در آن دوران، شعر سرودن، شفاهی بود و شاعران سرودههاشان را در مجامع مختلف، برای مخاطبان خود میخوانند. به عبارت دیگر، شعر در آن دوره، بیشتر اجرایی (پرفورمنس) بوده و به نظر میرسد داوران نوبل امسال، خواستهاند به جنبههای اجرایی شعر، اهمیت بیشتری نشان دهند و با این انتخاب، اعلام کنند که نباید شعرهای اجرایی را نادیده گرفت.»
قنبری خاطر نشان کرد: «اما با این وجود، فکر میکنم اهدای مهمترین جایزه آکادمیک جهان، ضرورتهایی را میطلبد که در این انتخاب به آنها توجه نشده است. در نظر داشته باشید شعرهای شاعری مانند بوکوفسکی به دلیل عامهپسند بودن، هرگز به شکل آکادمیک مورد توجه قرار نگرفتهاند و نمیگیرند. حالا اینکه آثار باب دیلن چطور نظر گردانندگان نوبل را جلب کرده، اتفاق عجیبی است.»
مترجم کتاب «شعر پستمدرن» درباره ترانه گفت: «برای شاعران، ترانه جزو ادبیات جدی نیست! چراکه وجاهت شاعرانگی ندارد و برای اجرای موسیقایی نوشته میشود. دیلن هم یک ترانهسرا است و ترانههایش را برای آهنگهایش سروده و دیلن، به خاطر آهنگهایش هم مورد توجه قرار گرفته است. بنابراین باید بین این سرودهها و ادبیات و شعر جدی، تفاوت قائل شد.»
وی ضمن بیان این مطلب که اشارات سارا دانیوس به هجمه انتقادها، نشان میدهد که خیلیها در جهان به این انتخاب انتقاد دارند، اظهار داشت: «البته دیلن، ترانهسرای متفاوتی است و توانسته تعابیر نو و قابل توجهی را در آثارش بگنجاند. اما با این وجود من فکر نمیکنم آثار این ترانهسرا و خواننده، شایسته برنده شدن در آکادمی نوبل باشند؛ آنهم در شرایطی که بسیاری از نویسندگان سرشناس و حتی شاعران، هنوز نوبل نگرفتهاند.»
قنبری گفت: «در سالهای اخیر، بهجز یوسا، برندگان جایزه نوبل افرادی بودهاند که بعد از اعطای جایزه آنها را شناختهام. همانطور که میدانید شرطِ زنده بودن برنده جایزه، باعث میشود چهرههای تازهتری نوبلیست شوند که مشهوریت و مقبولیت جهانی آنها، به گذشت زمان نیاز دارد؛ خصوصا در حوزه شعر. اما با این وجود آمریکا و اروپا، شاعران بزرگی دارد که شایسته نوبل هستند، مثلا جان اشبری، شاعر آمریکایی 89 ساله که آثارش را بسیار دوست دارم.»
این منتقد ادبی و شاعر اشاره کرد: «نکته دیگری که ممکن است در انتخاب دیلن، از سوی هیات داوران مورد توجه قرار گرفته باشد، توجه این ترانهسرا به ادبیات جدی است. این اتفاق، البته تحسینبرانگیز است. ما دریدا –فیلسوف و تئوریسین فلسفه پستمدرن- را هم به این دلیل دوست داریم که گفت ادبیات، همهچیز است. اما این دلیل هم به نظر من نمیتواند دلیل خوبی برای اعطای نوبل ادبیات به دیلن باشد.»
وی در قیاس ترانه و شعر، توضیح داد: «معمولا ترانهسرایان (خصوصا در کشور ما) به ادبیات جدی فکر نمیکنند و آثارشان تنها به درد اجرای موسیقایی میخورد. نمیخواهم ارزش ترانه را پایین بیاورم اما ترانه را باید معمولا در یک نظام آهنگی مورد توجه و بررسی قرار داد. یعنی چهبسا ترانهای که ارزش ادبی ندارد، در تلفیق با موسیقی و اجرا، به خلق یه اثر هنری ارزشمند کمک کند، اما این به معنای شأنیت ادبی آن نیست.»
شاعر مجموعههای «شعر ماهی صید نشدنی» و «یک ساعت سعد با مارک وستندواچ» ادامه داد: «به عنوان مثال به موسیقی جنوب کشور توجه کنید! در موسیقی به اصطلاح بندری، کلمه و کلام از اهمیت کمتری نسبت به ریتم و آهنگ برخوردار است؛ به همین خاطر هم هست که آثار بندری، پر از الفاظ و آواهایی است که معنایی ندارند. حالا شما چطور میتوانید از این آثار، انتظار ادبیت و شعریت داشته باشید؟»
وی خاطر نشان کرد: «به نظر من باب دیلن موزیسین و ترانهسرای برجستهای است و در این شکی نیست. اما همانطور که گفتم اگر بخواهیم متن ترانههایش را به عنوان شعر، مورد توجه و قضاوت قرار دهیم، قابل مقایسه با آثار بسیاری از شاعران نیست. از طرف دیگر نوبل در بخش ادبیات داستانی، مدعیان بزرگی داشت و در چنین شرایطی باید گفت باب دیلن شایسته نوبل ادبیات نبود.»
انتهای پیام/