امید توتونچی: سینماگران مستقل کپیکار نیستند
به گزارش خبرنگار فرهنگی آنا، امید توتونچی پس از ساخت دهها فیلم کوتاه داستانی و تجربی، در سال ۱۳۹۲ اولین فیلم خود را با نام «نوراستنی» که واژه پزشکی و به معنای یک نوع اختلال روانی است، تهیه و کارگردانی کرد که از جمله موفقیتهای این فیلم میتوان به نامزدی جایزه بزرگ جشنواره ورشو و نامزدی جایزه استعداد جوان سینما از جشنواره هامبورگ اشاره کرد. بهدلیل اکران این فیلم در گروه هنر و تجربه با او گفتوگویی کوتاه انجام دادیم که میخوانید:
نوراستنی به چه معناست ؟
نوراستنی یک بیماری شایع روانی است که حالت سایکوتیک دارد و در بین جوانان بسیار شایع است.
اهمیت پرداخت به این موضوع و شیوه کارگردانی ژانرمحور فیلم از کجا نشات میگیرد؟
آنچه برایم موقع ساخت و نگارش فیلمنامه مهم بود این بود که دوست داشتم تنوع ژانر را در این فیلم تجربه کنم. در واقع فکر می کنم پیروی از ژانر به صنعت سینما کمک میکند، چون سینما یک صنعت مخاطبمحور است و مخاطب برایش مهم است که چه فیلمی را برای دیدن انتخاب میکند و خب قاعدتا قواعد ژانری بر طبع سلایق مخاطبان طراحی شده است، بنابراین خیلی دوست دارم فیلمهای ژانر کار کنم تا فیلمهای سبکمحور یا مکتبمحور. متاسفانه به این دلیل که سینمای ژانر ما محدود به کمدی میشود، معمولا به سینمای ژانر خیلی سخیف نگاه میشود، اما سینمای ژانر است که صنعت سینما را پیش میبرد ژانرهایی چون اکشن...
چرا اکران در هنر و تجربه را برای اولین تجربه بلند سینماییتان در نظر گرفتید ؟
نکته بعدی در مورد فیلم نوراستنی در خصوص نوع سینمای مستقلی است که در ایران کار می کنیم، سینمایی از نوع همین فیلمها مثل فیلمهای «مهمونی کامی»، «گس»، «پات»، «تابو» فیلمهایی هستند که در درجه اول از جهانبینی سازنده برمیآیند؛ نگرش و جهانبینی فیلمسازان این قبیل فیلمها توسط فیلمهایشان در جهان ِ سینمایشان پیاده میشود. در خصوص فیلمهای فرم سینمای مستقل هم میتوان گفت هر کدام از این فیلمها فرم مخصوص به خود را دارند، این نشان میدهد که فیلمسازان جوان ما فیلمسازان مستقلی هستند که اگرچه بینش و نگرششان در فیلمهایشان به چشم میخورد، بهدنبال تعریف و بیان سینمای خودشان میگردند و سینمایشان برای خودشان منحصربهفرد است، در شرایطی که ما در سینمای کپیکار اغلب از آثار فرهادی کپیبرداری میکنیم و یا کپی از آثار کمدی موفق را شاهد هستیم یا آثاری را که پز روشنفکری دارند کپی میکنند؛ این سینماگران بخش مستقل کپیکار نیستند! این یکی از مهمترین شاخصههای سینمای مستقل است که هنر و تجربه به آن بها میدهد.
دنیای دیجیتال امروز به مدد سینما نقش پررنگی در زندگی افراد داشته؛ نظر شما درمورد بهرهگیری از این مهم چیست؟
دنیای دیجیتال امروز خیلی کمک کرده است تا هر آدمی بتواند فیلم بسازد، برخی از پیشکسوتان با این جریان مشکل دارند، چراکه فکر می کنند قداست سینما تحتالشعاع قرار میگیرد یا فرصت آزمون و خطا بیشتر شده و رنگ تخصص در تولید آثار بهمراتب کم میشود، اما با تمام این اوصاف به نظرم دیجیتال اتفاق بسیار نیکویی است برای هر آدمی چراکه میتواند با ساخت فیلم، سینمای خود را بیان کند، در واقع امکان کاربرپسندی که تکنولوژی در اختیار افراد میگذارد، میتواند سینما را بهمعنی واحد کلمه در دنیا ارتقا دهد.
بهطور مثال تقدیری که از فیلم «چاله» یا «گشر» میشود نشاندهنده همین مورد است، دیجیتال و تکنولوژی در خدمت پیشبرد اهداف انسانی است، هر انسانی در کره زمین میتواند برای حرفهای که در آن کار می کند مثمر ثمر باشد، میتواند دانش، هنر، فلسفه و ... را در برگیرد و اگر تکنولوژی را نپذیریم در واقع عقب میافتیم. همانطور که همچنان برخی ارگان ها این استفاده از تکنولوژی را نپذیرفته و درگیر بروکراسیهایی چون پروانه ساخت ویدیویی هستند، و متاسفانه فیلمهایی که در بخش هنر و تجربه هستند بهخاطر این دور بودن از این امکان اصلا در جشن خانه سینما برای داوری در نظر گرفته نمیشوند در صورتی که برخلاف تصور دوستان این فیلمها بهدلیل آنکه از لحاظ مالی ریسک بالایی ندارند، معمولا جسارتشان در بیان بیشتر است و همین فرصت بیشتری در کشف و شهود می دهد ، که «ماهی و گربه» شهرام مکری نمونه خوبی است و اگر با رویکرد سینمای تجاری پیش میرفت، نمیتوانست این ریسک را پیادهسازی کند، ریسک مربوط به این فیلم است و سینمای دنیا از تعریف سینمایی فیلم «ماهی و گربه» استفاده می کند. تجاریشده همین فیلم نمونه خوبی است با عنوان «بردمن» هرچند که سینمای هالیوود صنعتی دارد که می تواند این اتفاق را برنامهریزی کند، ولی متاسفانه ما چنین صنعتی در ایران نداریم، باید به سینمای هنر و تجربه بها دهیم تا بتوانیم اندیشه و فلسفه سینماییمان را بیان کنیم، که غالبا باید در پیرنگ و قصهای قرار بگیرند.
انتهای پیام/