چگونه اوقات خوشی را برای سالمندان رقم بزنیم؟

سر سوزن ذوقی
زمانی را تصور می کنم که پیر شده ام و هرگاه شروع به صحبت می کنم، اطرافیان حوصله شان سر می رود یا وقتی شروع به تعریف کردن خاطره ای می کنم، فرزندم یا نوه ام بلافاصله می گوید: «می دانم مادربزرگ این ها را قبلا هم گفته بودی»! می تواند خیلی غم انگیز باشد. این یعنی همان طور که جسمم پیر شده، ذهن و فکر و حرف هایم هم قدیمی و کسل کننده شده اند. مگر نه این که گذشته مادربزرگ و پدربزرگ، گذشته خود ما هم هست؟ خاطراتشان را به همان اشتیاق بار اول گوش بدهیم. هرجا خنده دار است بخندیم و هرجا تعجب آور است، تعجب کنیم. یک ایده جالب می تواند این باشد که از آن ها بخواهیم خاطراتشان را بنویسند یا این که صدایشان را ضبط کنیم. این کار ها یعنی ما به آن ها توجه خاص می کنیم. اصلا شاید توانستید برایشان چاپ کنید، مهم روحیه آن هاست که با این کار تقویت می شود. خانمی می گفت: «وقتی پزشک مادرم را «مامان گلم» خطاب می کند، تاثیرش به مراتب بیشتر از دارویی است که برایش تجویز می کند».
یک نگاه قشنگ کادوپیچ شده
شاید با خواندن این پرونده به فکرتان رسیده است به مناسبت روز سالمند، برای پدربزرگ و مادربزرگ هدیه ای بگیرید و خوشحالشان کنید. اما بهتر است از فکر کادوهای گران قیمت بیرون بیایید. آن ها لذت داشتن وسایل و لوازم ارزشمند را به اندازه کافی در این سال ها چشیده اند و برایشان جذابیتی ندارد. به جایش به این فکر کنید چطور می شود محبت و توجه را کادو پیچ کرد؟ به گل و گیاه علاقه دارند؟ این بار همراه خودتان آن ها را به نمایشگاه گل و گیاه دعوت کنید. خیلی وقت ها عنوان نمی کنند اما دوست دارند تفریحات جوان ها را تجربه کنند. چه اشکالی دارد مادربزرگ و پدر بزرگ را به سینما و تئاتر برد؟ کافه رستوران های سنتی شاید برایشان تکراری شده باشد. شاید دوست داشته باشند فست فود بخورند. در صورتی که برایشان ضرر آنچنانی نداشته باشد، دعوت به یک شام جدید می تواند ایده هیجان انگیزی باشد. تماشای آلبوم خانوادگی در کنار مادربزرگ و پدربزرگ لذت فوق العاده ای دارد که اگر تا به حال تجربه اش نکرده اید حتما از آن ها بخواهید با شما به تماشای آن بنشینند و از خاطراتشان بگویند. عکسی را که قبلا بی هوا از آن ها گرفته اید و چیز خوبی از آب در آمده است چاپ کنید و قاب گرفته تحویلشان دهید تا لبخند از ته دل را روی لبانشان ببینید و همین لحظه را هم ثبت کنید. این ها می تواند جزو بهترین هدایا باشد. اگر هم به فکر خرید لباس هستید، چرا رنگ های سنگین و تیره؟ آن ها به اندازه کافی احساس پیری می کنند لازم نیست شما هم این را به آن ها یادآوری کنید.
این چه جور سر زدنی است؟!
چند وقت پیش عکسی در شبکه های اجتماعی از یک دورهمی در خانه مادربزرگ پخش شده بود. عکسی که در آن همه فرزندان و نوه ها جمع بودند. اما هرکدام با تلفن همراه خود مشغول بودند و سرشان گرم بود و مادربزرگ هم از گوشه ای آن ها را نگاه می کرد. ما که قرار است سرمان توی گوشی هایمان باشد یا در نهایت با خودمان حرف بزنیم دیگر چرا به خانه پدربزرگ و مادربزرگ می رویم و خلوت آن ها را به هم می زنیم؟ الان وقت گوش دادن به حرف آن هاست. با هر پدربزرگ یا مادربزرگی که حرف بزنید و بگویید خواسته تان از فرزندان و نوه ها چیست حتما می گویند بیشتر به ما سر بزنند. بهترین کار این است که یک روز یا روزهایی از هفته را به رفتن به خانه پدری اختصاص بدهیم. اگر برای این کار برنامه ریزی داشته باشیم، اهالی خانواده هم می دانند که آن روز مادر یا پدر برنامه رفتن به خانه مادربزرگ را دارند. هیچ کجا خانه خود آدم نمی شود پس مادربزرگ و پدربزرگ را اگر تمایل ندارند به این بهانه که حال و هوایشان را عوض کنیم، به خانه خودمان نیاوریم و آن ها را در معذوریت نگذاریم. پدر و مادر همیشه نگران هستند و همان تصور بچگی را از فرزندانشان دارند، پس وقتی به خانه آن ها می رویم بهترین لباس ها را بپوشیم و شاد و خوشحال با آن ها صحبت کنیم تا خیالشان از زندگی ما آسوده باشد.