بانک اطلاعات خانه کتاب، «پیکان» است؛ انتظار «مرسدس بنز» دارید!/ کتابسازی در دولت احمدینژاد شدت پیدا کرد
هادی حسینینژاد، خبرنگار فرهنگی آنا: موسسه فرهنگی خانه کتاب مطابق با تعاریف اساسنامهای و وظایفی که از آغاز از سوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بر عهده این موسسه گذاشته شده، یکی از اصلیترین موسسات متولی کتاب در کشور ما به شمار میآید و درست به همین خاطر، با توجه به بحرانهایی که عرصه نشر در دورههای مختلف متحمل آنها شده است، نقدهای مختلفی متوجه عملکرد این موسسه فرهنگی بوده است. از مسئولیتی که در ترویج فرهنگ کتابخوانی در جامعه داشته، چه در حوزه تولید آمار و اطلاعرسانی آنها و... با گذشتن کمتر از دو سال از حضور مجید غلامی جلیسه در مقام مدیرعامل این موسسه، سعی شد در قالب گفتوگویی به بررسی عملکرد خانه کتاب در این دوره بپردازیم. بدون مقدمه این گفتوگو را خواهید خواند:
نخستین سوال من برای گفتوگو به تناسب عملکرد خانه کتاب در دوره شما با اساسنامه خانه کتاب برمیگردد و میخواهم این کم و کیف این تناسب را از زبان خودتان بشنویم.
اساسنامه خانه کتاب، اساسنامهای باز است؛ یعنی تقریبا همه فعالیتهای حوزه کتاب را شامل میشود. به هر حال این اساسنامه سالها قبل نوشته شده و از تاریخ بازنگری آنها هم به سالها قبل بر میگردد. اما در دور جدید فعالیتهای خانه کتاب؛ یعنی از بدو ورود آقای صالحی به معاونت امور فرهنگی، در همان جلسات اولیه سیاستگذاریهای کلانی صورت گرفت مطابق با آن بحث اطلاعرسانی در حوزه کتاب، نقد کتاب و پژوهش پیرامون کتاب، به عنوان اولویتهای فعالیتهای خانه کتاب مورد نظر قرار گرفت. میشود گفت در طول این سه سالی که در خانه کتاب بودهام هم بیشتر روی این سه محور تاکید و تمرکز داشتهایم. اعتقادمان هم بر این بوده که شاید اصلیترین محورهایی که خانه کتاب باید به آنها بپردازد، همین سه محور است.
البته تفکیک وظایف در دوره آقای صالحی نیز به این اتفاق کمک کرد. مثلا امور مربوط نمایشگاه کتاب از عهده خانه کتاب برداشته شد؛ همانطور که میدانید در گذشته، سه دوره از نمایشگاه کتاب تهران توسط خانه کتاب اجرا شده بود و در دورههای دیگر نیز خانه کتاب مسئولیت هایی در نمایشگاه داشته است. اما در دوره معاونت امور فرهنگی جدید، این مسئولیتها از شانه خانه کتاب برداشته شد و هیچ ورودی نداشتیم. از طرف دیگر جوایز تخصصی شعر و ادبیات هم از همان ابتدا، واگذار شد به بنیاد شعر و ادبیات داستانی ایرانیان. به نظر من این اتفاق، اتفاق خوبی بود و باعث شد خانه کتاب بتواند با تمرکز بیشتری به وظایف خود بپردازد.
به نظر شما اساسنامه خانه کتاب نیاز به بازنگری و بازنویسی دارد تا تمرکز بیشتر روی سه محور مورد اشاره، بیشتر توجیه قانونی داشته باشد؟
قطع یقین این اتفاق باید بیفتد. اساسنامهها باید مبتنی بر حرکت سازمانها، تغییر کنند و بهروزرسانی شوند. البته بسیاری از سازمانها و موسسات دولتی یا خصوصی، ممکن است دهها سال اساسنامه خود را عوض نکنند، اما به هر حال عملکردها در هر دوره، متفاوت است. بنابراین فکر میکنم منطقیاش این است که اساسنامه به فراخور زمان و نیاز، بهروزرسانی شود.
عملکرد خانه کتاب در حوره نقد کتاب، دچار چه تحولاتی شده است؟
نقد کتاب، چه به صورت شفاهی در قالب جلسات سرای اهل قلم و چه به صورت مکتوب در نشریات کتاب ماه خانه کتاب، از دورههای قبل وجود داشته است. اما اتفاقی که در ابتدای این دوره رخ داد، این بود شخص من و اعضای هیأت امنا، معتقد بودیم افزایش کتابسازیها و نگاههای کمینگر حوزه نشر در دورههای اخیر، افزایش داشته و این مسأله، نشر را دچار تزلزل کرده است. این تفکر وجود داشت که چهبسا بخش قابل توجهی از کتابنخوانیها، به شیوع کتابسازیها -که خصوصا در 8 سال دوره آقای احمدینژاد شاهدش بودیم- ارتباط داشته باشد. البته این پدیده، یکباره به وجود نیامده و قطعا در سالهای قبلتر هم وجود داشته و فقط هم دولت و وزارتخانهها مقصر نبودهاند. اما رویه نشر نشان میدهد که کتابسازی در آن دوره 8 ساله شدت و حدت بیشتری پیدا کرده بود.
به همین خاطر برنامهریزی ویژهای را در حوزه نقد شفاهی و نقد مکتوب آغاز کردیم. مجلات کتابماه که ماهانه منتشر میشدند و همین مساله باعث شده بود که غالبا جنبه اطلاعرسانی داشته باشند چراکه سرعت بخشیدن به تالیف مطالب و مقالات، چنین وضعیتی را میطلبید. لذا ما برای عمق دادن به مباحث و مطالب، کتابهای ماه را به فصلنامه تغییر دادیم و تقریبا 80 درصد مطالب هر مجله را به نقد کتاب اختصاص دادیم که منتقدان به شکل تخصصی نویسنده نقدها هستند.
نکته دیگر اینکه این مجلات خیلی تخصصی نبود و معمولا نگاه کلینگرانهای به موضوعات داشتند. مثلا موضوع دین بر اساس طبقهبندی دیوئی، تقسیمات متعددی را شامل میشود و در حوزه فقه و حقوق شیعی کتابهای متعددی در کشور ما منتشر میشوند که نیاز به نقد و بررسیهای تخصصی دارند. از اینرو مجلهای را به صورت تخصصی به موضوع فقه و حقوق اختصاص دادیم. بنابراین تعداد مجلات که در ابتدا 15 عنوان و نهایتا در 13 عنوان دستهبندی کردیم. عمده جامعه مخاطبان مجلات ما هم به ترتیب خودِ نویسندگان کتابها، ناشران و در وهله آخر جامعه علمی کشور محصوب میشوند.
این روند نقد را در خبرگزاری ایبنا هم تعمیم دادیم، به گونهای که جدیتر از قبل دنبال میشود. در سرای اهل قلم هم به صورت جدی نقد را پیرامون کتابهای تازه منتشرشده دنبال کردیم و سعی کردیم این جلسات با حضور اساتید آشنا به اصول نقد برگزار شوند. این اتفاقها و دیالوگهای علمی میتواند برای ناشران و مولفان تاثیرگذار باشد و روی آثاری که در آینده منتشر میشوند، تاثیرگذار باشد. جلسات زیادی هم برگزاری شده در این سالها و فکر میکنم بازخوردی که از جلسات نقد و مجلات خانه کتاب حاصل شده، نشان از آن داشته باشد که تا حدود زیادی در این مسیر موفق عمل کردهایم.
همیشه این سوال درباره نشریات خانه کتاب وجود داشته که تیراژ آنها چقدر است و اصلا به چه شکل منتشر و توزیع میشوند؟ چراکه این نشریات هیچ وقت روی دکه روزنامه و نشریهفروشیها نمیآیند و این مساله به نوعی حتی ماهیت نشریه بودن این مجلات را به چالش میکشد. درباره شمارگان این نشریات و شیوه توزیعشان توضیح بدهید.
شما بهتر میدانید که شیوه توزیع روزنامه و مجلات به فراخور تغییر مخاطب و ذائقه مخاطبان تغییر کرده است. اولا مجلات نقد کتاب ما، مجلات تخصصی هستند و جامعه مخاطب خاصی دارند. از طرفی وقتی تیراژ یک نشریه پایین باشد، اصلا نمیتواند وارد سیستم توزیع نشریات شود چراکه توزیع آن، برای توزیعکنندگان به صرفه نیست. به همین دلیل تکلیف ما از همان ابتدا مشخص بود. از طرف دیگر نمیخواستیم مانند دورههای قبل به اهدای مجلات خانه کتاب ادامه بدهیم. در دورههای قبل هر نشریه بین هزار تا 2 هزار نسخه چاپ میشد که بخش قابل توجهی از آن به مراکز مختلف اهدا میشدند. خود من یکی از مشترکین اهدایی بعضی از نشریات خانه کتاب بودم. نگاه ما این بود که توزیع کور نشریات خانه کتاب، روش درستی نیست؛ بلکه باید محتوای نشریات را طوری ارتقاء بدهیم که مخاطبان به سراغ آنها بیایند. با این رویکرد تصمیم گرفتیم با تیراژ 500 نسخهای انتشار نشریات خانه کتاب را دنبال کنیم؛ هرچند پیش آمده در مواردی، شمارگان نشریهای حتی تا 3 هزار نسخه نیز رسیده باشد.
در سیستم جدید انتشار و توزیع نشریات، یک بخشی از نشریات اهدا میشوند؛ تعدادی به نویسندگان مقالات –هر کدام یک نسخه-، یک بخشی به ناشرانی که کتابهاشان نقد میشود اهدا میشود، یکسری هم به برخی کتابخانهها و مراکز که تعدادشان کمتر از 50 مرکز است؛ مثل کتابخانه ملی، کتابخانه دانشگاه تهران، کتابخانه آستان قدس رضوی، کتابخانه مرعشی و...
50 -60 کتابفروشی که بیشتر محل تردد جامعه مخاطب ما هستند نیز شناسایی شده و مجلات ما را عرضه میکنند. در تهران 25 تا 30 کتابفروشی نشریات خانه کتاب را به فروش میرساند، مثل کتابفروشی طهوری و توس. در شهرستانها هم همینطور؛ کتابفروشیهایی که بیشتر محل تردد مخاطبان نقد کتاب هستند شناسایی شده و نشریات خانه کتاب در آنها عرضه میشود. 25 تا 30 درصد از نشریات هم به مشترکین ما اختصاص پیدا میکند که مجلات برای آنها پست میشود.
در کنار این سیستم توزیع، پورتال نشریات طراحی شد که کارتابل نیز در آن تعبیه شده و نویسندگان مقالات و دبیران از آن استفاده میکنند. کل فرایند ارسال مقالات، داوری و تایید مطالب از طریق همین سایت انجام میشود. ضمن اینکه مقالات و مطالب مجلات روی این پورتال قابل دسترسی است و میزان بازدیدها و دانلودها نشان از میزان استقبال مخاطبان دارد. سرجمع این بازدیدها در فضای مجازی برای ما بسیار قابل توجه بوده است. مثلا استفاده از مطالب یک نشریه در طول سال، به صدهزار بازدید رسیده و 20هزار دانلود ثبت شده است.
این را هم فراموش نکنید که نویسندگان، ناشران و حتی مردم ما معمولا نسبت به نقد نگاه منفی دارند. حتی منتقدان هم از نقد کردن کتابها اکراه دارند. به همین دلیل نقد تخصصی در کشور ما و نشریاتی که به نقد کتاب میپردازند، در کشور بسیار کم است. سال قبل در جشنواره نقد کتاب اشاره کردم که مجموع نقدهایی که در نشریات مختلف کشور در طول یکسال منتشر میشوند، به هیچ وجه با تعداد نقدهای منتشر شده از سوی خانه کتاب قابل قیاس هم نیستند؛ شاید نسبتشان یک به 100 باشد.
در حوزه اطلاعرسانی، سالهاست که آمارهای خانه کتاب را دنبال کردهام. به نظر من پدیده کتابسازی، در مراحل مختلف با آمارسازیها تکمیل شده است. آمارهایی که در 36-37 سال اخیر تولید شده، از هر منظری که به آن ورود پیدا کنیم؛ آمارهایی توخالی، غیرکارآمد و حتی ساختگی به نظر میآیند که برای نمونه، به چند مورد از مصادیق این مدعا، اشاره میکنم. به عنوان مثال در طول این سالها چندین و چند مورد مفاتیحالجنان منتشر شده که هر کدام یک عنوان تلقی شده است. مطابق با گزارشی که سال گذشته منتشر کردیم، بالای 170 ناشر کتاب «ارتباط با خدا» به چاپ رساندهاند. هر کدام هم دهها نوبت این کتاب را چاپ کردهاند و میدانید که یکی از مشکلات ما، تمیز قائل نشدن بین تعریف «عنوان» و «نوبت چاپ» است. یا کتاب «بحارالانوار» که دستمایه انتشار چندین و چند کتاب مشابه با موضوع زندگی معصومین شده؛ همه یکسان و با نشرها و جلدهای متفاوت! دیوان حافظ و آثار سایر شاعران هم از یک سو و از سوی دیگر کتابهای آموزشی، از حلالمسائل گرفته تا تست کنکور و ... برخی از کتابها هم با 5 ناشر در طول این سیوچند سال چاپ شده و 5 عنوان تلقی شده است.
اولا بگویم شما هیچ کشوری را نمیتوانید پیدا کنید که آمار نشر کتاب را به این شکل که در ایران ثبت میشود، ثبت کند. مثلا جستوجو کنید در کشورهای اطراف ما یا کشورهایی مثل روسیه آماری از نشر خودشان در دست دارند یا خیر. آمارهایی هم که میدهند، آن آمار دقیقی که مورد نظر شماست، نیست. حتی آمارهای کشور آمریکا. همچنین باید در نظر داشته باشید، تعاریف نشر خیلی تغییر کرده. به عنوان مثال من معتقدم دیگر تیراژ در عرصه نشر ایران و حتی جهان، مهم نیست. چراکه شکل نشر عوض شده است. مخاطبها تخصصیتر شده است و مثل قدیم که کتابها عمومیتر بود، نمیتوان زیاد به تیراژ قائل بود. من منکر این نیستم که آمار ما، آمار درست و هدفمندی نیست.
اما درباره اطلاعات خانه کتاب، واقعیت این است که بانک اطلاعاتی خانه کتاب از ابتدا به گونهای شکل گرفته که هدفش ارائه آمار نشر نبوده است. بیشترین هدف، آمار ثبتی بود؛ یعنی معتقد بودند که لازمه برگزاری نمایشگاه کتاب، در دست داشتن آمار است. اصلا به این فکر نمیکردند این آمار میتواند موضوع پژوهش و تحلیل اوضاع عرصه نشر قرار بگیرد. حتی زمانی که من هم به خانه کتاب آمدم، نگاه به آمارها، نگاه ثبتی بود. زیرساخت بخش آماری خانه کتاب برای 20 سال، همین بوده که گفتم. تعاریف آماری هم اکثرا اشتباه بوده است. در جلسه اخیری هم که با ناشران کتابهای دانشگاهی داشتم گفتم که تعریف ناشر دانشگاهی و کتاب دانشگاهی درست ارائه نشده است. یا در حوزه دین، تعریف درستی هنوز وجود ندارد. مثلا برخی از کتاب های دینی، در حوزه کتابهای کودک و نوجوان یا تاریخ ثبت میشوند. اینها پایه توقعات شما از آمارهای خانه کتاب را میسازند. بانک اطلاعاتی در حد پیکان تولید شده بود ولی شما از آن، در حد مرسدس بنز انتظار دارید. چنین چیزی اصلا امکان ندارد.
زمانی که ما به خانه کتاب آمدیم، همین مباحث مورد نظر ما بود. ما در ابتدا دغدغه کیفیت و سرعت ورود اطلاعات را داشتیم. در آن دوره گاهی ورود اطلاعات در بانک اطلاعاتی 3 تا 4 ماه به طول میانجامید که برنامهریزی ما اصلاح این رویه بود. گاهی اصلا کتابها گم میشد. حتی موارد متعددی داشتیم که کتابها جعل میشدند؛ یعنی اصلا وجود خارجی نداشتند و صرفا به دلیل اینکه برخی از این ناشران بتوانند به حد نصاب حضور در نمایشگاه کتاب تهران برسند، با زد و بند دست به جعل عنوان میزدند. یک سال اول انرژی ما صرف مواجهه با چنین مواردی شد.
اطلاعات سالهای مختلف، به شیوههای مختلف انجام شده بود که یکدستسازی آنها، حتی در همین حد فعلیاش بسیار زمانبر بود. همین الان در ثبت اطلاعات مشاهیر مشکل داریم؛ مثلا اینکه چند محمد مرادی در کشور صاحب کتاب است و تمیز این کتابها و مولفها از یکدیگر چطور باید انجام شود؟ از طرفی ناشران هم در دورههای مختلف با اسامی مختلفی ثبت شدهاند؛ یکجا نشر فلان، یک جا انتشارات فلان، یک جا موسسه انتشاراتی فلان، یک جا با حذف پیشوند و پسوند و ... این موارد مجموعا به این معنا هستند که ما از سال 57 تا 77، دچار خلأ اطلاعاتی بودهایم. ما هم معترفیم که اطلاعات مربوط به این دوره، قابل استناد نیستند. بماند که هیچ اطلاعاتی از عرصه نشر قبل از انقلاب در دسترس نیست و ما امکان بررسی سیر تطور نشر کشورمان را نداریم.
یک بخشی ار مشکلات هم به خود ناشران برمیگردد که هنوز تکلیف خودشان را نمیدانند؛ مثلا هنوز نمیدانند کارکرد شابک یا فیپا چیست. برخی از ناشران یاد گرفتهاند -وقتی میخواهد کتابی را چاپ کند- برای سرعت دادن به کار خودش ابتدا 50 صفحه از کتاب را برای فیپا ارائه میکنند و بعد از انتشار کتاب هیچ اقدامی برای اصلاح فیپای کتاب خود نمیکنند. یا موضوعات در فیپا، اشتباه ثبت شده چراکه ناشر، کتاب خودش را نخوانده و نمیداند به چه طبقهبندی اختصاص دارد.
از سال 88 تا 92، یعنی برای 4 سال در خانه کتاب کارنامه نشر نداشتیم. اطلاعات فقط در بانک ریخته میشد، بدون فیلترینگ و تصحیح؛ در صورتی که تا آمارها روی کاغذ نیاید، مشکلات خودشان را نشان نخواهند داد. این در حالی است که ما در دوره جدید سعی کردیم یک سری از مشکلات آماری آن دوره را تصحیح کنیم؛ ظرف کمتر از یک سال کار آن چهار سال را انجام دادیم.
در هیچ دورهای این شکل از کتابشناسی ماه در خانه کتاب اتفاق نیافتاده است. شما اگر کتابشناسیهای ماه ما را ببینید! نوع فیلدبندیها و ثبت اطلاعات کاملا متفاوت و حرفهایتر نسبت به گذشته است.
یکی از اتفاقاتی که سال گذشته شاهد آن بودیم، از دسترس خارج شدن بخش آمار نشر روی سایت خانه کتاب بود که به نوعی محدود کردن دسترسی به اطلاعات محسوب میشود. توضیح شما درباره آن اتفاق چیست؟
وبسایت نیاز به بازطراحی دارد و یک سال است که ما خروجی آن را تا حدی درست کردهایم.
بخش آمار هم برمیگردد؟
نکتهای که وجود دارد این است که دسترسی آنلاین به آمار، عملا اشتباه است. مگر میشود ما با دو کلیک بتوانیم استخراج آماری داشتهباشیم؟ آن هم از آماری که در بیس اطلاعات آن، مشکلاتی وجود دارد و پر از خطا است. ما مبنای لازم برای تفکیک کتابها؛ مثلا کتابهای دانشگاهی را نداریم. تعریفهای قبلی، اشتباه بودهاند. اصلاح این موارد هم کار زمانبری است. مگر میشود اطلاعات سیوچند سال را به این زودی اصلاح کرد؟ تکلیف ما از سال 93 روشن بوده و اصلاحات در ورود اطلاعات رفع شده اما در آمار قبل از سال 93 مشکلات زیادی وجود دارد.
خطایی که شما هم به آن اشاره کردید، خطایی از این جنس است. به اعتقاد من خانه کتاب نمیتواند آمار آنلاین دقیقی، آنطور که مورد نظر شماست، ارائه کند. البته ما آن بخش را حذف نکردیم؛ در آدرس ketab.org.ir قابل دسترسی است.* ولی من خودم هم اگر بخواهم آمار بگیرم، از خروجی سایت استفاده نمیکنم. چراکه آنچه ما میخواهیم، با آن خروجی ماشینی که سایت میدهد، زمین تا آسمان فرق دارد.
شما میگویید آمارها از سال 93 بهبود پیدا کرده؛ پس میتوانید حداقل آمارهای دو سه سال اخیر را ارائه کنید!
این بهبودها، نسبی بوده است و ایدهآل نیستند.
آمار شما حتی در جدولی که من از خانه کتاب گرفتهام و مربوط به آمار نشر در سال 94 است (و در نیمه خردادماه دریافت شده)** دارای مشکلات فاحش است و ستونها و فیلدها با هم جور درنمیآیند.
ما این آمار را بیرون نمیدهیم. اگر هم به شما این جدول را دادهاند، به خاطر این بوده که شما خواستهاید.
خُب ما باید آماری که از خانه کتاب دریافت میکنیم منتشر کنیم!
اشتباه میکنید! انتهای هر جلد از کتابهای کتابشناسی ماه ما، آمار دقیق نشر منتشر شده است. ما هر ماه یک کتاب منتشر کردهایم که در آن آمار هر ماه و مقایسه آن با ماهِ مشابه سال گذشته وجود دارد.
اما اعلام رسانهای رسمی نشده است.
قرار نیست که ما اعلام رسمی بکنیم.
و تیراژ این کتابها چقدر است و در چه مکانهایی ارائه میشود؟
500 نسخه تیراژ دارند و همه جا پخش میشود.
یعنی شما انتظار دارید منِ خبرنگار برای تحلیل آمار، هر ماه، یک جلد کتاب را خریداری کنم؟
خیر. شما اگر آمار میخواهید، به ما بگویید تا به شما آمار رسمی بدهیم.
ما هم همین کار را کردیم؛ جدول نشر 94 را از خانه کتاب گرفتهایم.
من نامهای از طرف شما دریافت نکردهام. این جدول هم احتمالا از طریق روابط عمومی و لینکی که ایجاد شده به شما ارسال شده است. وگرنه ما به هیچ وجه آمارهای رسمی را اینطور نمیدهیم.
یعنی آمار رسمی نشر 94، با اطلاعات جدول که به من دادهاند، با وجود اینکه این جدول بعد از 2 و نیم ماه از اتمام سال 94 صادر شده، متفاوت است؟
قطعا متفاوت است. شما چرا نمیخواهید بپذیرید که یک کار علمی با یک کار ماشینی تفاوت دارد؟ جدول مورد اشاره شما، حاصل یک کار ماشینی است. این آمار اولیه است که در ادامه باید روی آن تحقیق و تطبیق انجام شود.
ببینید؛ شفافسازی آماری در هیچ دورهای به اندازه این دوره انجام نشده است. به خاطر اینکه من مدیرعامل خانه کتاب هستم، نمیگویم؛ اما کدام مسئول میآید از آمارسازیها صحبت میکند؟ چه کسی تا به حال گفته که آمار ترجمه کتاب کودک فلان قدر است؟ ما تمام این اطلاعات را به صورت شفاف منتشر کردهایم. من بدون هرگونه ابایی میگویم؛ وضعیت نشر ما از نظر کیفی افتضاح است! این مساله را تنها به شمای خبرنگار نمیگویم؛ بلکه در مجامع و جلسات رسمی؛ حتی در شورای عالی انقلاب فرهنگی هم گفتهام. این مقایسه آماری که ما با آمارهای سال گذشته انجام میدهیم، کجا انجام میشده است؟ همین حالا ما داریم وضعیت نشر کتاب در 4-5 ماه اول سال را با ماههای مشابه سال گذشته مقایسه میکنیم و نتایج نشان داده که نشر ما 11 درصد دچار کاهش عنوان شده است، یا 22 درصد افت کتابهای دینی را داشتهایم. هیچ ابایی هم از اعلام این آمار نداریم. دنبال آمارسازی هم نیستیم و هر جا آماری ارائه شده، به آمارها و نکات منفی هم اشاره کردهایم؛ چه در داخل ایران و چه خارج از ایران. چراکه اعتقاد داریم این آمار میتواند مبنای بسیاری از تصمیمگیریها باشد.
هر رکورد ما درباره هر کتاب، 70 فیلد دارد. اگر آن یک میلیون کتابی که آمارش روی سایت ثبت شده را در 70 ضرب بکنید؛ میبینید که به چه دیتابیس و چه سیستم تحلیلگر قدرتمندی نیاز داریم که بتواند از آن خروجی بگیرد؛ چه به لحاظ سختافزاری و چه به لحاظ نرمافزاری. این در حالی است که سرورها و اتاق سرور ما در خانه کتاب مشکل داشت. اینها مسائلی است که شما از آن خبر ندارید. سختیهای زیادی را متحمل شدیم تا بتوانیم با آن بودجه اندک اولیه، بازسازی اولیهای صورت بدهیم.
تمایز قائل شدن بین عنوان جدید و نوبت چاپ جدید که نیاز به این همه سختافزار و نرمافزار ندارد! خانه کتاب باید به عنوان متولی اطلاعات حوزه نشر، حداقل تعاریف درست را تبیین کند.
فکر میکنم شما روی این بحثها حساسیت پیدا کردهاید؛ وگرنه همه آمارها شفاف منتشر شده است. شما توقع دارید تمام سیستم، آنچه را که ما تعریف کردهایم، بازگو کنند. این اتفاق رخ نمیدهد!
شما در جشنی که سال گذشته در هفته کتاب برگزار کردید، از انتشار یک میلیون عنوان کتاب بعد از پیروزی انقلاب، خبر دادید. این آمار غلط است و ما آن را در گزارشی تشریح کردیم. حتی آقای صالحی –معاون امور فرهنگی وزارت ارشاد- هم در جمع خبرنگاران به واقعیت اذعان داشت. در ادامه هم دیدیم که آقای جنتی –وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی- در مراسم اختتامیه جایزه کتاب سال، باز هم به اطلاعاتی که شما تولیدکننده آن بودید اشاره کرد؛ یعنی یک میلیون عنوان کتاب! جالب آنکه این آمار غلط با واحدِ عنوان روی صفحه اول سایت خانه کتاب وجود دارد و اصلاح نشده است.
شما به عنوان یک خبرنگار، برداشت خودتان را از گفتههای دیگران انعکاس میدهید. آقای جنتی هم برداشت خودش را اعلام کرد.
شما با عنوان جشن یک میلیون عنوان کتاب، خبر منتشر کردید، کارت دعوت چاپ کردید، در مراسم و در نمایشگرهای پشت تریبون این عنوان دیده میشد و حتی مجری برنامه هم مدام روی این رقم تاکید داشت! درست است که شما دفترچهای چاپ کردید که در آن به آمار اشاره شده اما مگر چند نفر این کتابچه را در کشور دیدهاند؟
نکتهای که شما باید به آن توجه کنید، بُرد تبلیغی آن جشن برای نظام بود که ما در برگزاریاش، به آن توجه داشتیم.... (ادامه دارد).
توضیحات:
* بهرغم گفته مدیرعامل خانه کتاب، دسترسی به آمار نشر کشور، حتی در آدرس مورد اشاره ایشان نیز قابل دسترسی نیست.
** جدول اخذ شده از روابطعمومی خانه کتاب در تاریخ 16 خرداد:
:: در بخش دوم از این گفتوگو، ادامه توضیحات مجید غلامی جلیسه درباره وضعیت اطلاعرسانی آمارهای نشر، وضعیت خبرگزاری ایبنا (کتاب) و پارهای موضوعات دیگر را خواهید خواند.
انتهای پیام/