رمان «سلام» نقد میشود
به گزارش خبرنگار فرهنگی آنا، نشست نقد و بررسی رمان «سلام» نوشته تبسم غبیشی که اولینبار در نمایشگاه کتاب امسال منتشر و به بازار آمده، به همت انجمن فانوس ادب البرز برگزار میشود.
طلا نژادحسن، محسن حکیممعانی، کامران سلیمانیان و رضا عابد، منتقدان این نشست خواهند بود.
در توضیح این رمان آمده است: «رمان سلام شرح اضطرابها و اضطرارهای چند زوج جوان در اواسط دهه 70 است که در فضاهای روشنفکری و فرهنگی آن روزگار با هم در حال گفتگو و مراودهاند. هر یک از شخصیتها به قلم خود، درون و چیزی را که بر وی میگذرد، بازگو میکند، شخصیتهایی که از یک سو تابع امیال و غرضهای شخصی خود هستند و از سوی دیگر، خود را پیرو اصول اخلاقی پذیرفته شده میدانند و این گونه تضادها و تعارضها، آنان را دچار بحرانهای خانوادگی و اجتماعی متعدد میسازد. رمان سلام ترسها و بحرانهای زندگی در کلانشهر تهران و درگیریهای سیاسی و فرهنگی اجتماعی شخصیتها با این شهر را درگیرودار تحولات این دهه به شیوة چند صدایی روایت میکند: «آقای فرزاد مولایی عزیز، سلام شما من را نمیشناسید. در واقع این اسم را نمیشناسید. چطور بگویم؟ گیج شدهام و نمیدانم از کجا شروع کنم. میشود خواهش کنم صبور باشید و تا پایان نامه را بخوانید؟ پیش از هر چیز از شما میخواهم که متن این نامه محرمانه بماند، هر چند با نام دیگری برای شما مینویسم. مجبورم ناشناس بمانم، چون هنوز از شما مطمئن نیستم و اگر به گوش شوهرم برسد زندگیام از آنچه هست بدتر میشود. متأسفانه تا زمانی که از کمک شما مطمئن نشوم، نمیتوانم شوهرم را هم به شما معرفی کنم. من به مقداری پول احتیاج دارم تا از مشکلی که به آن گرفتار شدهام به جایی دور فرار کنم و بعد از مدتی بتوانم کار کنم و پول را به شما برگردانم.»
این نشست، پنجشنبه 4 شهریور از ساعت 16:30 در انجمن فانوس ادب البرز به آدرس مهرویلای کرج، سهراه مادر، میدان معلم، ساختمان معلم، طبقه دوم برگزار میشود.
در قسمتی از این رمان -یکی از نامه ها- میخوانیم:
سلام رعنای عزیز،
امیدوارم قبراق باشی. نامهات را خواندم. این علاقه خانوادگی شما به نامه نوشتن ارثی است؟ هرچه هست زنده باد! اما باز هم درماندم که جواب نامهات را کجا و چطور به دستت برسانم. هم اصرار داری که بیجواب نگذارمت و هم هیچ راهی برای جواب دادن ندارم. گویا آنقدر به نظرت کریه هستم که دوست نداری دوستانت مرا در حال کاغذ دادن به تو ببینند. اطراف خوابگاه هم که نباید آفتابی شوم. اهواز هم نیستی که به شیوه خودت و با اسم دخترانه برایت بنویسم و با مینا هم که ندار نیستی. بنابراین رفیق، اگرچه نامههایت را خیلی دوست دارم، اما فکر کنم باید نوشتن نامه را کاملاً بیخیال شویم و راههای معقولتر و ملموستری را انتخاب کنیم. همین را هم احتمالاً باید حضوری تقدیم کنم و خودم به ریش خودم بخندم. بهت گفته بودم که مکان جلسات برای سال جدید عوض میشود؟ بهزودی با رفقا ترتیب یک جای دنج و جدید را میدهیم که دوباره دور هم جمع شویم. همدیگر را به طور مرتب در جلسات میبینیم و اگر شد بعدش کمی با هم گپ میزنیم. باشد که متعالی گردد.
راستی رفیق، بابت گلهایی که لای نامه گذاشته بودی هم خیلی ممنونم. زنده باد!
انتهای پیام/