آقای جعفرزاده ایمن آبادی، نماینده محترم مردم رشت؛ که قبل از هر نام و سمت دیگری به واسطه افتخار جانبازی حقی بزرگ بر گردن مردمان سرزمین اایران دارند؛ در مصاحبهای با سایت تابناک به مناسبت تأسیس فراکسیون موسوم به" اعتدال" به مطالبی اشاره کردند که برای نگارنده به عنوان یک شهروند که حداقل در همراهی با کاروان امید در ایام انتخابات مرحله دوم مجلس شاهد تماسها و درخواستهای کاندیداهای حوزههای مختلف مبنی بر حضور دکتر عارف به عنوان سر لیست امید در حوزه مربوطه برای تبلیغ آن کاندیدای محترم و یا حداقل ارسال پیام در جهت حمایت از ایشان، بودهام و از این رو اهمیت حضور در لیست امید برای رأی اوری در انتخابات مجلس رابسیار خوب درک میکنم، حائز نکات بسیار جالبی است که نمیتوانم به راحتی از کنار آنها بگذرم؛
۱) آقای جعفرزاده در بخشی از مصاحبه خود و در توجیه بد عهدی تعدادی از نمایندگان مجلس در پشت کردن به لیست و ائتلافی که بواسطه حضور در آن و تأیید و حمایت رهبران جریان اصلاح طلبی از موقعیت و شانس بسیار بهتری برخوردار شدهاند،-که حداقل در مورد شخص آقای جعفرزاده میتوان به تفاوت آراء ایشان در دوره نهم و این دوره و انتخاب ایشان در همان مرحله اول در این دوره اشاره کرد- و تأسیس فراکسیونی به نام «اعتدال» چنین گفته اند:« کلید تشکیل فراکسیون اعتدال بعد از عملکرد بد دو فراکسیون سیاسی اصلی در مجلس شکل گرفت. این دو فراکسیون علاوه بر اینکه عملکرد ضعیفی در جریانات سیاسی ابتدای مجلس داشتند، برخی رفتارهای دیگر از جمله خوی دیکتاتورمآبانه دارند، همچنین ساختار تشکیلاتی این فراکسیونها آنچنان هم که باید دمکراتیک نیست، علاوه بر این اکثراً ادبیات مجلس را نیز بلد نیستند.
برخی در این فراکسیونها بین خودشان نان تقسیم میکنند و بقیه را سربازان خود میدانند، و انتظار دارند که دیگر نمایندگان همیشه در حاشیه باشند و تنها کار آنها گوش به فرمان بودن و اطاعت محض باشد.»
در نقد صحبتهای ایشان باید گفت متاسفانه همین نحوه نگاه به فعالیت سیاسی از طرف فعالان و نخبگان سیاسی بوده که امروز فرهنگ تحزب درکشور ما هیچ جایگاهی ندارد و چون هر فرد مدعی جایگاه، نتوانسته است در حزب خاصی مقام دبیر کلی و یا سایر ارکان را به دست آورد بنابراین اقدام به راه اندازی حزب خود نموده است و بنابراین شاهدیم که تعداد احزاب در کشور ما به عدد فعالین سیاسی در حال افزایش است و جمعیت آنها و طرفدارانشان به عدد انگشتان دست است و لذا شاهد حضور احزاب قدرتمند که برآیند فضائل سیاسی جامعه باشد نیستیم. حال اینکه به عنوان مثال جناب جعفرزاده و برخی دوستان ایشان نتوانستهاند در ارکان فراکسیونهای موجود جایگاهی داشته باشند، پس لزوماً ساختاران فراکسیونها غیر دموکراتیک است دلیل چندان منطقی و مردم پسندی نیست هرچند برای توجیه بد قولی و عدم پایبندی به روشهای دموکراتیک و حرکت حزبی و جریانی میتواند وجدان دوستان را کمی آرام کند.
ایشان در مقام یک نماینده مجلس که وظیفه ذاتی او نظارت و دفاع از حقوق مردم است، ادعا کردهاند که برخی نمایندگان بین خود نان تقسیم میکنند. فارغ از اینکه اینگونه ادبیات پوپولیستی که متاسفانه امروز به دلیل اخبار مختلف مربوط به فیشهای حقوقی و اختلاس و فساد و.. در بین مردم خریدار زیاد دارد؛ نتیجهای جز تشویش بیشتر اذهان مردم ندارد، این سؤال را در ذهن ایجاد میکند که اگر چنین چیزی واقعیت دارد جناب آقای جعفرزاده به عنوان یک نماینده متعهد چرا هیچ گونه اقدامی در رسوا کردن چنین معاملاتی انجام نداده و چرا شفاف و صریح به مردم به عنوان ولی نعمت خود گزارش نمیدهند؟! فایده این چنین مبهم گویی ها چیست؟! و اگر خدای ناکرده این ادعا پایه و اساس ندارد آیا مطرح کردن بی پروای چنین مسایلی جدای از گناه تهمت، از طرف یک نماینده مجلس اصولاً جایز است و نتیجه «بگم بگم» ها چیست؟! امیدوارم ایشان با مدرک موثق به تنویر افکار عمومی اقدام نمایند. ایشان در جایی دیگر در تحلیل و نقد عملکرد فراکسیون امید گفتند:« ما میخواهیم ثابت کنیم که ادبیات مجلس با ادبیات سیاسی دیگر نهادها متفاوت است و کسی نمیتواند آن را از بیرون کنترل کند.
فراکسیونهای دیگر توسط افراد دیگری خارج از مجلس کوک میشوند؛ یک روز فردی از بیرون میگوید، من از امید ناراضی هستم و یا فرد دیگری ادعا میکند که من با رهروانیها جلسه داشتهام و قرار است فلان کار در مجلس انجام شود. این حرفها توهین به نمایندگان است و ما میخواهیم با تشکیل فراکسیون جدید از انجام اقدامات این چنینی جلوگیری کنیم.»
این ادعا نیز از جانب یک فرد آشنا با ادبیات سیاسی بسیار جای تأمل دارد. وقتی گروهی از افراد، چه مجرب به فعالیت سیاسی-اجتماعی و چه جدید الورود، با حمایت و هزینه کرد یک جریان سیاسی با اهداف و شعارهای مشخص و پشتوانه رأی مردمی به آن جریان وارد جایگاهی مانند مجلس میشوند، چه اتفاقی میافتد که این نمایندگان محترم تا پیش از رأی آوری آمادگی قبول هر تعهد و حتی عکس گرفتنی را دارند تا در لیست آن گروه و جریان جای گیرند و با اتکا به حمایت مادی و معنوی و سرمایه اجتماعی آن جریان حائز جایگاه نمایندگی مردم شوند، اما بلافاصله پس از انتخاب شدن، با عبور از مرزهای رایج جهانی اخلاق سیاسی ادعای استقلال و عدم وابستگی به جریان متبوع خود را نمایند؟! چه کسی گفته است که استقلال یک نماینده مجلس به معنای عدم نیاز او به مشاوره افراد و جریانات سیاسی حامی اوست؟! آیا وقتی یک جریان سیاسی، همانند جریان اصلاحات و امید، با یک برنامه مشخص لیست خود را به مردم ارائه کرده است و بر اساس آن اهداف و برنامه رأی آورده، شایسته است که منتخبین پس از ورود به مجلس تعهدات برنامهای و شعارهای جریانی را فراموش کنند و ساز استقلال کوک کنند؟! مگر میشود به این راحتی به تمام حرفها و شعارهای پیش از روز رأیگیری پشت پا زد و حتی خود را فراموش کرد؟! آیا در کشورهای غربی که نمایندگان مردم و دولتها پایبند به اصول و برنامههای حزبی خود هستند از عدم استقلال برخوردارند؟! و یا این حرفها چیزی جز توجیه عدم پایبندی به تعهدات گروهی و جریانی نیست؟!
البته به اعتقاد نگارنده این قبیل موضعگیریها و بخصوص تشکیل فراکسیونهای «مستقلان» و «اعتدال» که توسط تعدادی از منتخبان لیست امید که قاعدتاً باید عضو فراکسیون امید میماندند و فراموش نمیکردند که از چه پایگاه و جایگاهی به مقام نمایندگی نائل آمدهاند، در شفافیت هر چه بیشتر فضای سیاسی کشور کمک میکند و رهبران جریان اصلاحات و حامیان مردمی این جریان با این رخداد کاملاً تکلیف خود را با این دوستان روشن خواهند ساخت و در دورههای بعد مطمئناً فهرستهای انتخاباتی از اصالت و وفای به عهد بیشتری برخوردار خواهند بود.
*روزنامهنگار
انتهای پیام/