غزه؛ آتشبسِ بیجان و زندگی زیر سایه مرگ
خبرگزاری آنا، محمد الجمال از غزه: نوار غزه این روزها در وضعیتی به سر میبرد که میتوان آن را آرامش ظاهری و فاجعه واقعی نامید. اگرچه آتش بس فعلی در سطح سیاسی و رسانهای به عنوان فرصتی برای کاهش تنشها معرفی میشود، اما واقعیت میدانی چیز دیگری میگوید؛ واقعیتی که در آن، مرگ نه متوقف شده و نه حتی سرعتش کم شده، بلکه فقط شکلی به شکلی دیگر تبدیل شده و ابزارش هم تغییر کرده است.
در شرق شهر غزه، محلههای شجاعیه و التفاح عملاً به مناطق مرگ تبدیل شدهاند؛ مناطقی که در آن، زندگی روزمره شهروندان با خطر دائمی هدف قرار گرفتن از سوی پهپادها، توپخانه و تیراندازی مستقیم گره خورده است. گزارشهای میدانی نشان میدهد که حتی مفاهیمی مانند خط زرد نیز کارکرد خود را از دست دادهاند و غیرنظامیان، از جمله زنان و کودکان، چه در داخل و چه در خارج از این خطوط، در معرض هدفگیری مستقیم قرار دارند. این وضعیت، آتش بس را به واژهای تهی از معنا و امنیت تبدیل کرده است.
ادامه این حملات، پیامد طبیعی خود را داشته است: موج تازهای از آوارگی. خانوادههایی که پیشتر خانههایشان را ترک کرده بودند، اکنون ناچارند حتی از چادرها و پناهگاههای موقت نیز کوچ کنند؛ چراکه دیگر هیچ نقطهای در شرق غزه، امن تلقی نمیشود. این جابهجاییهای اجباری، نهتنها فشار انسانی را افزایش داده، بلکه زیرساختهای محدود باقیمانده را نیز در آستانه فروپاشی کامل قرار داده است.
در این میان، نیروهای مقاومت غزه در خط مقدم نبردی نابرابر ایستادهاند؛ نبردی نه با دشمن نظامی، بلکه با ویرانی، آوار و کمبود امکانات. مأموریتهای امداد و نجات، به ویژه در ساختمانهایی که پیشتر هدف حملات هوایی قرار گرفتهاند، به عملیاتهایی بسیار پر خطر تبدیل شده است. فرو ریختن منازل در اثر آسیبهای ساختاری و تشدید آن با بارندگیها، جان هزاران نفر را تهدید میکند؛ تهدیدی که آرام، اما مرگبار است.
آمارهای منتشرشده از سوی حکومت، تصویری نگرانکننده از آینده ارائه میدهد: دهها ساختمان به طور کامل یا جزئی فرو ریختهاند و بخش عمدهای از مراکز اسکان آوارگان با آب گرفتگی مواجه شدهاند. این بدان معناست که حتی زنده ماندن نیز به چالشی روزمره برای ساکنان غزه تبدیل شده است.
اما شاید عمیقترین لایه این فاجعه، در بحران نظام سلامت نهفته باشد. کمبود دارو و تجهیزات پزشکی، که پیشتر بیمارستانهای دولتی را فلج کرده بود، اکنون به بیمارستانهای صحرایی نیز سرایت کرده است؛ مراکزی که آخرین امید هزاران آواره و مجروح محسوب میشوند. توقف جراحیهای اورژانسی و برنامهریزیشده به دلیل نبود داروهای بیهوشی، تجهیزات استریل و ابزار جراحی، به روشنی نشان میدهد که غزه با یک مرگ تدریجی سازمانیافته روبهرو است.
در چنین شرایطی، بیماری دیگر فقط یک وضعیت جسمی نیست؛ بلکه به حکم محکومیت تبدیل شده است. بیماری که نیاز به جراحی دارد، نمیداند آیا نوبتش پیش از پایان دارو فرا میرسد یا نه. این وضعیت، نقض آشکار حق حیات و درمان است؛ حقی که طبق تمام موازین حقوق بینالملل بشردوستانه، باید حتی در زمان جنگ نیز تضمین شود.
آنچه امروز در غزه جریان دارد، صرفاً نتیجه یک درگیری نظامی نیست، بلکه محصول هم زمان جنگ، محاصره، فروپاشی خدمات عمومی و سکوت یا ناتوانی جامعه جهانی است. آتشبس، زمانی معنا دارد که به امنیت، دسترسی انسانی و بازسازی حداقلی منجر شود؛ در غیر این صورت، تنها وقفهای کوتاه برای تغییر شکل مرگ است.
غزه امروز زیر آوار خانه ها، زیر فشار محاصره و زیر سایه کمبود دارو نفس میکشد. اگر این وضعیت ادامه یابد، آتش بس نه به عنوان فرصتی برای زندگی، بلکه به عنوان دورهای از مرگ بیصدا در حافظه تاریخ ثبت خواهد شد؛ مرگی که شاید انفجار نداشته باشد، اما به همان اندازه ویرانگر و غیرقابل بازگشت است.
انتهای پیام/