نمایشِ بیپاسخ تفاخر و پرسشی درباره عدالت شهری
به گزارش خبرگزاری آنا، انتشار تصاویری از رژه خودروهای لاکچری و چندینمیلیاردی در خیابانهای شمال تهران باز هم این پرسش جدی را زنده کرده که چرا باید معابر عمومی، آنهم در شرایط دشوار اقتصادی، به محل نمایش و خودنمایی گروهی اندک تبدیل شود؛ نمایشهایی که هم شکاف طبقاتی را عریانتر میکنند و هم ضعف برخورد مؤثر با تخلفات آشکار را دوباره در معرض نگاه افکار عمومی قرار میدهند.
رژه رفتن خودروهای لوکس در خیابانهای شلوغ تهران، آنهم با وجود چالشهای متعدد اقتصادی و معیشتی، فقط یک رفتار خلاف مقررات راهنمایی و رانندگی نیست؛ معنایی فراتر از یک «تخلف» دارد. این صحنهها، شکاف طبقاتی را در برابر چشمان مردم عادی؛ مردمی که هر روز با چالشهای اقتصادی رو به رو هستند، بازتولید و آشکار میکند. وقتی یک کاروان از خودروهای چند میلیاردی، با همراهانی که مسیر را عمداً برای فیلمبرداری و نمایش مسدود میکنند، خیابان را به استیج خودنمایی تبدیل میکنند، پیام پنهان ماجرا بیش از هر چیز، تحقیر نظم عمومی و نادیدهگرفتن حقوق شهروندی دیگران است.
در چنین وضعیتی، سؤال بنیادین این است که چرا باید شهروندی که برای رسیدن به محل کار، انتقال بیمار، یا حتی رساندن فرزندش به مدرسه در ترافیک گرفتار است، تاوان نمایشگری چند نفر را بدهد؟ چرا باید صحنه خیابان به بستر تفاخر تبدیل شود، آن هم در کشوری که بسیاری از خانوادهها برای هزینه ضروریترین نیازهایشان دچار تنگنا هستند؟ این دوگانگی آزاردهنده، احساس بیعدالتی را تشدید میکند؛ احساسی که در هر جامعهای اگر جدی گرفته نشود، پیامدهای اجتماعی و روانی گستردهای دارد.
چرا برخورد بازدارنده اتفاق نمیافتد؟
این نخستینبار نیست که چنین رفتارهایی در معابر پایتخت دیده میشود. بارها فیلمهای مشابهی منتشر شده و هر بار پس از موجی کوتاه از انتقادها، پروندهها بدون سرانجام مؤثر رها شدهاند. همین سابقه، این پرسش را تقویت میکند که چرا برخوردهای پلیس بازدارنده نیست؟ چرا اجرای قانون فقط به «تذکر»، «جریمههای کوچک» یا «اعلام برخورد» محدود میشود، بیآنکه نتیجهای محسوس بر رفتار متخلفان بگذارد؟
اگر برخوردی صورت میگیرد، چرا اثر ندارد؟ این افراد چگونه بار دیگر آزادانه و با خیال آسوده خیابان را میبندند، فیلم میگیرند، محتوا تولید میکنند و مسیرهای پرتردد را به فضای تبلیغاتی خود تبدیل میکنند؟ آیا این تکرارها، نشانه خلأ قانونی است یا ضعف در اجرای قانون؟ یا شاید احساس نوعی مصونیت نانوشته در میان این افراد ایجاد شده که آنها را مطمئن میکند هیچ پیامد جدیای در انتظارشان نیست.
در یک شهر بزرگ، آن هم شهری مثل تهران که شبکه معابر گاه در برابر یک توقف چندثانیهای آسیبپذیر است، این پرسش جدیتر میشود که چرا پلیس راهور ابزار، اختیار یا اراده کافی برای اعمال قانون قاطع و مؤثر ندارد؟ وقتی تخلف آشکار است و ویدئوها همهچیز را نشان میدهند، چرا نتیجهای برای افکار عمومی ملموس نیست؟
وقتی آرامش شهروندان کوچکترین ارزش در معادلات برخی نیست
فراتر از قانون و مقررات و هر موضوع دیگری «آرامش روانی جامعه» است. زندگی شهری همین امروز هم با استرس، فشار اقتصادی، ترافیک، آلودگی هوا و دهها چالش دیگر گره خورده است. در چنین فضایی، خودنمایی پر سر و صدای چند خودرو که عمداً سرعت را کم میکنند، همراهانشان مسیر را میبندند و دهها راننده را متوقف میکنند، فقط یک مزاحمت ساده نیست؛ نوعی بیاعتنایی آشکار به حق مردم برای داشتن یک زندگی حداقلی آرام است.
این بیاعتنایی، وقتی در قالب خودروهای فوقلوکس ظاهر میشود، با احساس تبعیض گره میخورد. برای شهروندی که شاید ماهها منتظر دریافت وام یا چند برابر شدن هزینههای روزمرهاش مانده است، دیدن این نمایشها نهتنها آزاردهنده است بلکه حس بیقدرتی و ناتوانی در دفاع از حق خودش را تشدید میکند.
در ویدئوهایی که منتشر شده، بهوضوح میتوان دید مردم درماندهاند. رانندهها پشت فرمان کلافهاند، راهی برای عبور ندارند و حتی امکان اعتراض هم از آنها گرفته شده است. این همان نقطهای است که رفتار یک گروه کوچک، به نقض حقوق عمومی و اختلال جدی در نظم شهری تبدیل میشود.
ضرورت اقدام فوری و واقعی، نه نمایشی
در چنین شرایطی، شاید مهمترین مطالبه مردم این باشد که برخورد با این رفتارها باید واقعی، محسوس، بازدارنده و شفاف باشد. پلیس باید نتیجه برخورد را اعلام و پیگیری کند و از کنار این موارد بهعنوان «یک تخلف معمولی» عبور نکند. قانون برای همه یکسان است؛ این اصل اگر در عمل تضعیف شود، احترام عمومی به قانون نیز آسیب میبیند.
ضروری است که پلیس راهور برای اینگونه رفتارها پرونده مستقل باز کند، خودروها توقیف شوند، رانندگان بهطور مشخص معرفی و مجازات شوند، همراهانی که مسیر را مسدود کردهاند پاسخگو باشند و روند رسیدگی بهصورت عمومی اعلام شود. تنها در چنین حالتی است که افکار عمومی احساس خواهد کرد قانون در برابر ثروت، شهرت یا نمایشگری عقبنشینی نمیکند.
این اتفاقها دیگر نباید تکرار شود. خیابان و مسیرهای شهری ملک شخصی هیچکس نیست. تهران بهاندازه کافی مسئله دارد؛ اضافهکردن خودنمایی، تفاخر و نمایشهای طبقهای فقط شهر را پرتنشتر و نابرابرتر میکند. برخورد با این روند، نه از جنس یک واکنش سلیقهای بلکه ضرورتی برای حفظ امنیت اجتماعی و کرامت شهروندی است.
انتهای پیام/


