روایت‌سازی سقوط دمشق به سبک جولانی/ فرافکنی برای پنهان‌سازی نقش واشنگتن و آنکارا

روایت‌سازی سقوط دمشق به سبک جولانی  فرافکنی برای پنهان‌سازی نقش واشنگتن و آنکارا
ادعا‌های اخیر ابومحمد جولانی درباره «۱۱ روز آخر حکومت بشار اسد» تلاشی تازه برای روایت‌سازی و انحراف افکار عمومی از واقعیت میدان سوریه است؛ روایتی که اساساً با نقش‌آفرینی آمریکا، ترکیه و موساد در عملیات «ردع العدوان» در تضاد قرار دارد.

به گزارش خبرنگار سرویس سیاست و جهان خبرگزاری آنا، اظهارات اخیر ابومحمد جولانی، سرکرده هیئت تحریرالشام، درباره پشت‌پرده «۱۱ روز آخر حکومت بشار اسد» با واکنش گسترده‌ای مواجه شده است. او در روایت خود مدعی شده که در جریان عملیات «ردع العدوان» مکاتباتی با طرف روسی داشته و از این پیام‌ها چنین برداشت کرده که «سقوط دمشق نزدیک است». جولانی حتی ادعا کرده که روس‌ها به او هشدار داده‌اند پس از تسلط بر ریف غربی حلب، پیشروی را متوقف کند.

اما این سخنان، بیش از آنکه افشاگری باشد، در چارچوب روایت‌سازی انحرافی قابل تحلیل است؛ روایتی که بخش‌های کلیدی واقعیت صحنه سوریه را حذف می‌کند.

نخست اینکه عملیات موسوم به «ردع العدوان» اساساً با هدایت و نظارت مستقیم ترکیه و آمریکا انجام شد و جولانی در جایگاهی نبود که درباره ادامه یا توقف آن تصمیم بگیرد. او تلاش می‌کند نقش خود را از «مهره‌ای در میدان» به «بازیگری مستقل» ارتقا دهد؛ رویکردی که بخشی از پروژه بزرگ‌تر «ترمیم چهره جولانی» است. واشنگتن و آنکارا سال‌هاست از طریق ابزار رسانه‌ای و سیاسی در پی ساختن تصویری جدید از او به‌عنوان یک رهبر محلی قابل مذاکره هستند.

دوم اینکه جولانی به‌طور کامل نقش جنگ غزه در شکل‌گیری و زمان‌بندی این عملیات را نادیده گرفته است. شواهد متعدد نشان می‌دهد موساد نه‌تنها در جریان تحرکات هیئت تحریرالشام در ادلب بوده، بلکه در برخی ابعاد تاکتیکی با مثلث کاخ سفید – پنتاگون – سنتکام همپوشانی داشته است. در این میان، سازمان اطلاعات ترکیه (میت) نیز بیشتر نقش «واسطه اجرایی» را بازی کرده تا یک کارگزار مستقل. زمان، مکان و نحوه آغاز طغیان گروه‌های وابسته به جبهه‌النصره، تصمیماتی نبود که جولانی بتواند به‌تنهایی اتخاذ یا اجرا کند. این نکته‌ای است که اتاق‌های فکر غرب در تحلیل‌های خود بار‌ها به آن اشاره کرده‌اند.

سوم اینکه ساختار کنونی حکمرانی در دمشق نیز خود بر پایه لایه‌هایی از روایت‌سازی شکل گرفته است. اما تفاوت اصلی اینجاست: هنگامی که ابعاد پنهان این روایت‌ها آشکار شود، جولانی حتی نزد اندک مخاطبانی که باور دارند او یک بازیگر مستقل است، اعتبارش را از دست خواهد داد. او اکنون از «روایتگری واقعی» به «روایت‌سازی انحرافی» پناه برده است؛ اما این راهبرد تاریخ مصرف مشخصی دارد. پس از پایان این دوره، جولانی ناچار خواهد بود به سطح دیگری از اغراق و جعل روایی روی آورد؛ مرحله‌ای که حتی مخاطبان زودباور منطقه نیز قادر به پذیرش آن نخواهند بود.

به بیان دیگر، روایت اخیر جولانی نه افشاگری و نه تحلیل تاریخی است؛ بلکه تلاش سازمان‌یافته‌ای برای فرار از واقعیت میدان سوریه و پنهان‌کردن نقش قدرت‌های خارجی در حرکت‌های نظامی هیئت تحریرالشام است. سقوط دمشق نه نزدیک بود و نه وابسته به تصمیمات جولانی؛ آنچه «نزدیک» است، فروپاشی روایت‌سازی او در برابر حقایق میدانی و تحولات آینده است.

انتهای پیام/

ارسال نظر
گوشتیران
قالیشویی ادیب
رسپینا