اعتیاد اروپا به تحقیر؛ تأیید کورکورانه واشنگتن بهجای استقلال استراتژیک
به گزارش خبرنگار سرویس سیاست و جهان خبرگزاری آنا، تحقیرهای مکرر ماهوی، کارکردی و عملیاتی اتحادیه اروپا توسط دولت ترامپ هنوز منجر به بیداری مقامات اروپایی و گذار آنها به وضعیتی جدید نشده است. در چنین شرایطی، «اروپای مستقل» نهتنها نمود و عینیتی در نظام بینالملل ندارد، بلکه باید آن را قطعهای از پازل استراتژیک واشنگتن در جهان امروز تلقی کرد. تحلیلهای سیاسی اخیر، اروپا را در نقطهای حیاتی قرار میدهد؛ جایی که بهجای تلاش برای تعریف استقلال استراتژیک، شاهد تمایل آشکار به تأیید اتحاد با واشنگتن در مواجهه با انتقادات صریح هستیم. این روند که پیشتر «اعتیاد به تحقیر» نامیده شده بود، اخیراً در سخنان کایا کالاس، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا، در «فروم دوحه» قطر، بهوضوح نمایان شد.
کالاس در مصاحبهای با یورونیوز، در حالی که نسبت به هشدار بحثبرانگیز آمریکا درباره خطر «محو تمدنی» اروپا موضعی کماهمیت اتخاذ کرد، همه تمرکز خود را بر یک نکته قرار داد: حفظ اتحاد با آمریکا.
وی در اقدامی که به نظر میرسد تلاشی برای فرونشاندن هرگونه نارضایتی احتمالی از سوی متحد اصلی آتلانتیکی اروپا باشد، اظهار داشت: آمریکا علیرغم انتقاد از مسیر فعلی اتحادیه اروپا، همچنان بزرگترین متحد اروپا باقی میماند.
این جمله، بهمثابه پذیرش نوعی همپیمانی مشروط است؛ همپیمانیای که در آن، حفظ جایگاه «بهترین متحد» بر اصلاح مسیر و دستیابی به خودمختاری اروپایی ارجحیت می یابد.
کالاس همچنین جامعه جهانی را به تمرکز بر «وحدت» دعوت کرده و تأکید کرده که دو قاره باید «در کنار هم بمانند».
وی افزود: بیایید روی کارهایی تمرکز کنیم که میتوانیم با هم انجام دهیم. چیزی که میتوانیم از این سند امنیتی برداشت کنیم این است که ما همچنان متحد آمریکا هستیم؛ هرچند همیشه در همه چیز همنظر نیستیم.
این اذعان ضمنی به اختلافنظرها- در کنار اصرار بر اتحاد- نشان میدهد که نخبگان دیپلماتیک اروپا عمداً یا سهواً از هرگونه تقابل سازنده برای دستیابی به یک موضع مستقل فاصله میگیرند.
رئیس دیپلماسی اتحادیه اروپا در ادامه، دایره تهدیدات را به تعاریف کلاسیک محدود کرد: بیایید بر چالشهای جهانی تمرکز کنیم- مانند اقدامات فشارآور اقتصادی چین که هر دو با آن مواجهیم، و همچنین تهدیدهایی که از سوی بازیگران بدخواهی چون روسیه، چین و ایران مطرح است.
این تمرکز یکسویه بر «دشمنان مشترک» در غیاب یک صدای واحد و قاطع اروپایی، تحلیلها را تقویت میکند؛ اینکه نسل جدید سیاستمداران اروپا، از جمله کالاس، سخن گفتن از «اروپای مستقل» را به یک طنز بدل کردهاند.
آنها بهجای بهرهگیری از لحظات تحقیر برای ایجاد یک اتحاد واقعی و مستقل، ترجیح میدهند در سایه قدرت بزرگتر به ایفای نقشی مکمل و حتی مهرهوار بپردازند؛ اعتیادی که در نهایت، بنیان تمدن ادعایی اروپا را در بلندمدت به چالش خواهد کشید؛ تمدنی که از ابتدا نیز وجود خارجی نداشت و تشکیل اتحادیه اروپا و حوزه یورو نیز نتوانست آن را متبلور کند.
انتهای پیام/


