خروج سنجیده از NPT؛ اهرم بازدارندگی و چانهزنی ایران در برابر اسنپبک
به گزارش خبرگزاری آنا، یک نکته بنیادین را باید مشخص کرد مبنی بر اینکه خروج از NPT به معنای حرکت بهسوی ساخت سلاح نیست. خودِ پیمان در ماده ۱۰ تصریح کرده هر دولت عضو، اگر با «وقایع فوقالعاده» روبهرو شود که «منافع عالیهاش» را به خطر اندازد، میتواند با اعلام رسمی از آن خارج شود. برای ایران، خروج از این پیمان ماهیتی «دفاعی و بازدارنده» دارد که مهار نظارتهای سیاستزدهای که طی سالهای اخیر به ابزار فشار حقوقی و کانالی برای دسترسی به اطلاعات حساس بدل شدهاند را در پی دارد؛ آن هم در شرایطی که جنگ ترکیبی و عملیات اطلاعاتی بخشی از جعبهابزار فشار علیه کشور است. در این چارچوب، خروج، سپری حقوقی - عملی برای حفاظت از زیرساخت هستهای و کاهش آسیبپذیری اطلاعاتی کشور است، نه تغییر دکترین نظامی-امنیتی.
در سطح بینالمللی، شکاف تفسیری آشکاری میان شرق و غرب شکل گرفته است و ایران ابزارهای ملموسی برای همترازسازی منافع با شرق دارد
در سطح بینالمللی، شکاف تفسیری آشکاری میان شرق و غرب شکل گرفته است. در متنی مشترک که از سوی ایران، چین و روسیه خطاب به دبیرکل و رئیس شورای امنیت ارسال شد، تصریح شده تلاش سه کشور اروپایی برای فعالسازی آنچه «اسنپبک» خوانده میشود، از نظر حقوقی و رویهای محل اشکال است و بر پایه بند اجرایی ۸ قطعنامه ۲۲۳۱، همه مفاد آن از ۱۸ اکتبر ۲۰۲۵ (۲۶ مهر ۱۴۰۴) خاتمه یافته است. معنای روشن این موضع مشترک آن است که مبنای حقوقی ادعای اروپا برای بازگرداندن سازوکار قطعنامهها محل تردید جدی است و سخن از «اجماع جهانی» واقعیت بیرونی ندارد.
بر این بستر، پرسش اصلی این نیست که چین و روسیه خروج ایران را میپسندند یا نه، بلکه این است که آیا انگیزهای برای مخالفت دارند؟ پاسخ بر اساس منطق منافع، «منفی» است. اگر ایران خروج را بهعنوان «دفاع مشروع از منافع عالیه» و «بیاثر کردن ابزار فشار سیاسی» صورتبندی کند و مرزبندی روشن خود را با سلاح هستهای تکرار نماید، این تصمیم با خطمشی کلی چین و روسیه - که مخالف سیاسیسازی پرونده ایران است - تعارض پیدا نمیکند.
اگر ایران خروج را بهعنوان «دفاع مشروع از منافع عالیه» و «بیاثر کردن ابزار فشار سیاسی» صورتبندی کند و مرزبندی روشن خود را با سلاح هستهای تکرار نماید، این تصمیم با خطمشی کلی چین و روسیه تعارض پیدا نمیکند
وجه دوم ماجرا به ژئوپلیتیک و ژئواکونومیک غرب آسیا بازمیگردد. این منطقه در شکلگیری نظم نوین جهانی و رقابت قدرتهای بزرگ نقشی کانونی دارد. ایرانِ قدرتمند و باثبات - با عمق سرزمینی، جمعیت قابلاعتنا، ظرفیتهای انرژی و دسترسی همزمان به کریدورها - بهطور طبیعی تعادل قدرت را به سود چین و روسیه تقویت میکند. تضعیف ایران، دقیقاً در لحظه بازآرایی صفبندیهای بینالمللی، موازنه را به زیان آنان تغییر میدهد و منافعشان را در امنیت انرژی، خطوط مواصلاتی و تابآوری زنجیرههای تأمین تهدید میکند. مخالفت با خروج ایران از NPT در چنین وضعی، هزینهای است که مستقیماً بر منافع شرقی تحمیل میشود.
در عین حال، ایران ابزارهای ملموسی برای همترازسازی منافع با شرق دارد. موقعیت ویژه کشور در کریدورهای شمال - جنوب و شرق - غرب امکان تعریف بستههای کلان مشترک با چین و روسیه را فراهم میکند: از پیوند بندر و ریل تا پروژههای انرژی و ترتیبات مالی غیردلاری. هرچه این پیوندها عمیقتر و عملیاتیتر پیش برود، وابستگی متقابل راهبردی افزایش مییابد و انگیزه یا امکان مخالفت با تصمیمهای حاکمیتی ایران - از جمله خروج از NPT - کاهش پیدا میکند. به بیان روشن، تضعیف ایران بهواسطه تداوم سازوکاری که امروز به اهرم فشار تبدیل شده، به معنای تضعیف مستقیم منافع شرقی است.
در پایان، با فعال شدن مکانیسم ماشه و با اتکاء به تصریح پایان مفاد ۲۲۳۱ طبق بند ۸، خروج از NPT برای ایران یک «اهرم بازدارندگی حقوقی - راهبردی» است؛ اهرمی که نه دلالت بر تسلیح دارد و نه بهخودیِ خود اجماعسازی واقعی علیه ایران را بدیهی میکند. با توجه به منافع مشترک و نیاز روشن چین و روسیه به ایرانِ باثبات در غرب آسیا، میتوان با اطمینان گفت مخالفتی از سوی آنها با خروج ایران از NPT شکل نخواهد گرفت. چنین تصمیمی قواعد بازی را به نفع ایران بازتنظیم میکند و ظرفیت چانهزنی کشور را در سناریوهای آتی بهطور معناداری افزایش میدهد.
انتهای پیام/


