از ولایت عثمانی تا صندوق رأی؛ سیر تاریخی عراق و ۶ فصل انتخابات پس از سقوط صدام
به گزارش خبرگزاری آنا؛ داستان عراق، داستان کشوری است که از میان خون و خاکستر به دنیا آمد. شکلگیری کشور عراق یکی از پیچیدهترین روایتهای قرن بیستم است؛ کشوری که تاریخش را نه یک ملت، بلکه مجموعهای از اقوام، مذاهب و دخالتهای خارجی نوشتهاند.
عراق از همان آغاز، میان سه هویت متضاد قرار گرفت: عربیت، اسلام و میراث استعمار.
در سال ۱۹۲۰، پس از فروپاشی امپراتوری عثمانی، بریتانیا بهعنوان قیم عراق وارد میدان شد. سه ولایت عثمانی — موصل در شمال، بغداد در مرکز، و بصره در جنوب — در کنار هم قرار گرفتند و با یک خطکش استعماری، «پادشاهی عراق» متولد شد.
اما این مرزهای مصنوعی، تنوع قومی و مذهبی را زیر یک پرچم گرد آورد: شیعیان جنوب، اهلسنت مرکز و کردهای شمال.
از همان آغاز، عراق بیشتر شبیه یک ائتلاف اجباری بود تا یک ملت واحد.
پادشاهی فیصل اول، اگرچه ظاهری ملی داشت، اما در عمل با حمایت انگلیسیها اداره میشد. مردم احساس میکردند این دولت نه از دل جامعه، بلکه از دل لندن برخاسته است.
در ۱۹۳۲ عراق از قیمومیت انگلیس خارج شد و به جامعهی ملل پیوست، اما استقلالش روی کاغذ بود. تا دههی ۵۰ میلادی، سیاست عراق آمیختهای از نفوذ خارجی، کودتا و نارضایتی بود.
در ۱۹۵۸، با کودتای عبدالکریم قاسم، پادشاهی سرنگون و جمهوری اعلام شد. آنچه مردم تصور میکردند طلوع آزادی است، خیلی زود به دوران تاریک کودتاهای پیدرپی انجامید.
در دههی ۶۰ و ۷۰، حزب بعث با شعارهای ناسیونالیستی عربی و ضدغربی قدرت گرفت. در ۱۹۷۹، صدام حسین با قبضهی کامل قدرت، عراق را وارد دورهای کرد که در آن ترس، کنترل و جنگ سه ستون اصلی حکومت شدند.
هشت سال جنگ با ایران، اشغال کویت، تحریمهای فلجکنندهی دههی ۹۰، و سرانجام تهاجم آمریکا در ۲۰۰۳، عراق را از ریشه تکان داد.
با سقوط صدام، ساختار سیاسی جدیدی بر مبنای قانون اساسی ۲۰۰۵ شکل گرفت؛ نظامی فدرال و پارلمانی که در آن شیعه، سنی و کرد سهمی از قدرت دارند. از آن زمان تا امروز، شش انتخابات پارلمانی برگزار شده است — هر یک آینهای از بحرانها، امیدها و کشمکشهای قومیـمذهبی در عراق.
در ادامه، این گزارش روند تاریخی، ساختار سیاسی، و بازیگران اصلی هر دورهی انتخاباتی را بررسی میکند؛ از تولد عراق تا تثبیت الحشد الشعبی و صعود نسل جدید در سیاست بغداد.

بخش اول: از سلطنت تا سقوط (۱۹۲۱ تا ۲۰۰۳)/ تولد مصنوعی یک ملت
از سال ۱۹۲۱ تا دهه ۱۹۵۰، عراق در ظاهر کشوری مستقل بود، اما در واقع زیر سلطه مستقیم لندن قرار داشت. انگلیس از ارتش و بوروکراسی برای حفظ سلطنت هاشمی استفاده کرد و در برابر هر جنبش مردمی با خشونت پاسخ داد. شیعیان جنوب، که بیشترین جمعیت کشور را داشتند، در ساختار قدرت نادیده گرفته شدند. کردها در شمال خواهان خودمختاری بودند و سنیها، اگرچه اقلیت بودند، اما بهواسطه پیوند با ساختار نظامی و سیاسی، در رأس هرم قدرت ایستادند.

جمهوری و کودتا
در سال ۱۹۵۸، کودتای عبدالکریم قاسم سلطنت را سرنگون کرد و نظام جمهوری اعلام شد. اما عراق در مسیر آرامی نیفتاد؛ تنها ده سال بعد، حزب بعث با حمایت برخی افسران جوان قدرت را به دست گرفت. از ۱۹۶۸ تا ۲۰۰۳، حزب بعث و سپس صدام حسین با مشت آهنین بر عراق حکومت کردند. حکومت صدام، گرچه در ظاهر سکولار و ملیگرا بود، اما بر پایه سرکوب شدید و حذف مذهبی–قومی بنا شد.

جنگ، تحریم و فروپاشی
هشت سال جنگ با ایران، حمله به کویت و نهایتاً حمله آمریکا در سال ۲۰۰۳، عراق را از درون متلاشی کرد. صدام سقوط کرد، اما با سقوط او، ساختار کهنه قدرت نیز فرو ریخت. آمریکا نظام بعثی را منحل کرد، ارتش را از هم پاشید و سیاست «اجتثاث بعث» را اجرا کرد؛ اما این سیاست، به جای دموکراسی، خلأ قدرت ایجاد کرد که در آن تروریسم و فرقهگرایی شکوفا شد.

بخش دوم: عراق جدید و دموکراسی در سایه اشغال (۲۰۰۳ تا ۲۰۱۰)/ شکلگیری نظام جدید
پس از اشغال، آمریکا «اداره موقت ائتلاف» را به ریاست پل برمر ایجاد کرد. در قانون اساسی جدید عراق (مصوب ۲۰۰۵)، نظام سیاسی بر پایه جمهوریت، فدرالیسم و سهمیهبندی قومی–مذهبی طراحی شد. این نظام در ظاهر برای تضمین مشارکت همه اقوام بود، اما در عمل، رقابت فرقهای را نهادینه کرد.

بر اساس قانون اساسی:
رئیسجمهور از میان کردها انتخاب میشود.
نخستوزیر معمولاً از میان شیعیان برگزیده میشود.
رئیس پارلمان از میان اهل سنت انتخاب میشود.
این تقسیمبندی غیررسمی، ساختار قدرت عراق پس از صدام را شکل داده است و تا امروز ادامه دارد.
نخستین انتخابات (۲۰۰۵)
در ژانویه ۲۰۰۵، نخستین انتخابات پارلمانی پس از سقوط صدام برگزار شد. ائتلاف «یکپارچگی ملی شیعیان» به رهبری آیتالله عبدالعزیز حکیم و حمایت مرجعیت نجف، بیشترین کرسیها را به دست آورد. کردها دومین نیروی بزرگ پارلمان شدند، در حالی که بخش زیادی از اهل سنت به دلیل ناامنی و تحریم انتخابات شرکت نکردند. در نتیجه، ابراهیم جعفری به عنوان نخستوزیر و جلال طالبانی از حزب اتحادیه میهنی کردستان، به عنوان نخستین رئیسجمهور پس از صدام انتخاب شدند.
بخش سوم: صعود احزاب و نیروهای مردمی
نقشه احزاب شیعه
پس از سقوط صدام، شیعیان که برای نخستینبار در تاریخ مدرن عراق فرصت مشارکت سیاسی واقعی یافتند، چند جریان عمده را شکل دادند:
۱. مجلس اعلای اسلامی عراق (المجلس الأعلى) – با ریشهای قدیمی در مهاجرت به ایران و پیوند با مرجعیت، این حزب در دهه ۲۰۰۰ از ستونهای اصلی سیاست عراق بود.
۲. حزب الدعوه الاسلامیه – حزب نخبگانی و قدیمی که رهبرانی، چون نوری المالکی و ابراهیم جعفری از آن برخاستند.
۳. جریان صدر (التیار الصدری) – به رهبری مقتدی صدر، که از پایگاه مردمی در محلههای فقیرنشین بغداد، مانند «شعله» و «شعیه»، و در جنوب کشور برخوردار است. این جریان همواره میان مقاومت و سیاست در نوسان بوده است.
۴. منظمة بدر – شاخه نظامی سابق مجلس اعلای اسلامی، که پس از سقوط صدام به یکی از بازوهای مهم دفاعی عراق بدل شد. بدر بعدها هسته مرکزی نیروهای حشدالشعبی را تشکیل داد.
۵. عصائب اهل الحق، کتائب حزبالله، نجبا – از گروههای مقاومت مردمی که بعدها در چارچوب حشدالشعبی تجمیع شدند، اما حضور سیاسی نیز یافتند.
احزاب سنی
اهل سنت پس از سقوط صدام، خود را در حاشیه قدرت دیدند. فقدان رهبری واحد و انحلال ارتش بعثی موجب شکاف عمیق در میان آنان شد. در ابتدا، جریاناتی، چون حزب اسلامی عراق (شاخهای از اخوانالمسلمین) کوشیدند در فرایند سیاسی باقی بمانند، اما گروههای دیگر به شورش مسلحانه روی آوردند. پس از سال ۲۰۱۰، چهرههایی، چون اسامه النجیفی و محمد الحلبوسی توانستند احزاب میانهروتری مانند ائتلاف تصمیم و تقدم را پایهگذاری کنند تا اهل سنت دوباره در ساختار قدرت تثبیت شوند.
احزاب کرد
کردها از آغاز عراق جدید، بازیگران ثابت و تعیینکننده در توازن قدرت بودند.
دو حزب اصلی:
حزب دموکرات کردستان (KDP) به رهبری مسعود بارزانی، که مرکز ثقلش در اربیل و دهوک است.
اتحادیه میهنی کردستان (PUK) به رهبری خانواده طالبانی، که پایگاهش در سلیمانیه است.
در کنار آنها، احزاب کوچکتری، چون جنبش تغییر (گوران) و نسل جدید نیز وارد رقابت شدند. کردها معمولاً در بغداد با شیعیان ائتلاف کردهاند تا منافع خود را در چارچوب فدرالیسم حفظ کنند.

بخش چهارم: تولد حشدالشعبی، سپر ملت عراق
در سال ۲۰۱۴، وقتی داعش موصل را گرفت و ارتش عراق فروپاشید، فتوای تاریخی آیتالله العظمی سیستانی مبنی بر «کفایی بودن جهاد» همه چیز را تغییر داد. از میان این فتوا، نیرویی برخاست که نه بر مبنای فرقه، بلکه بر پایه ایمان ملی شکل گرفت: الحشد الشعبی (بسیج مردمی عراق).
این نیرو، متشکل از بیش از ۶۰ گروه داوطلب، در کوتاهترین زمان ممکن جلوی پیشروی داعش را گرفت. در نبردهای تکریت، فلوجه و موصل، حشدالشعبی دوشادوش ارتش عراق جنگید و هزینههای سنگینی داد. غرب تلاش کرد آن را «فرقهای» یا «وابسته به ایران» معرفی کند، اما واقعیت میدانی چیز دیگری بود: بدون حشد، عراق سقوط میکرد.
در سال ۲۰۱۶، مجلس عراق با تصویب قانونی، حشدالشعبی را بخشی رسمی از نیروهای مسلح کشور دانست، زیر نظر فرماندهی کل نیروهای مسلح. این تصمیم، نقطه عطفی در تثبیت جایگاه مقاومت در نظام سیاسی عراق بود.

بخش پنجم: مسیر دموکراسی تا ششمین انتخابات/ انتخابات دوم (۲۰۱۰): رقابت تنگاتنگ
در انتخابات سال ۲۰۱۰، دو ائتلاف بزرگ در برابر هم قرار گرفتند:
ائتلاف «دولت قانون» به رهبری نوری المالکی، و ائتلاف «العراقیه» به رهبری ایاد علاوی (شخصیتی سکولار با حمایت اهل سنت و برخی شیعیان). نتیجه، اختلافی ناچیز بود؛ اما پس از کشمکشهای حقوقی و میانجیگری منطقهای، المالکی برای دومین بار نخستوزیر شد. این دوره با گسترش تنشهای فرقهای و دخالتهای آمریکا و عربستان همراه بود.
انتخابات سوم (۲۰۱۴): سایه داعش
در میانه بحران داعش، انتخابات ۲۰۱۴ برگزار شد. المالکی باز هم پیروز شد، اما فشارهای داخلی و خارجی باعث شد او کنارهگیری کند و حیدر العبادی به نخستوزیری برسد. در این دوران، حشدالشعبی رسماً وارد صحنه نبرد با داعش شد و مشروعیت مردمی عظیمی به دست آورد.
انتخابات چهارم (۲۰۱۸): بازگشت مقاومت
پس از شکست داعش، انتخابات ۲۰۱۸ صحنه رقابت میان ائتلافهای تازه بود:
ائتلاف «الفتح» به رهبری هادی العامری (نزدیک به حشدالشعبی)
ائتلاف «سائرون» به رهبری مقتدی صدر
ائتلاف «النصر» به رهبری حیدر العبادی
نتیجه نشان داد که مردم از احزاب سنتی خستهاند و به دنبال چهرههای مقاومتگرا و ملیاند. سائرون بیشترین کرسی را گرفت، اما بدون ائتلاف با فتح نتوانست دولت تشکیل دهد. سرانجام، عادل عبدالمهدی با توافق میان دو جریان به نخستوزیری رسید.
اعتراضات ۲۰۱۹ و تغییر قانون انتخابات
اعتراضات گسترده جوانان عراقی در بغداد و شهرهای جنوبی، به فساد، بیکاری و ناکارآمدی دولتها، نظام سیاسی را به چالش کشید. در نتیجه، عبدالمهدی استعفا داد و قانون انتخابات اصلاح شد تا به صورت «منطقهای و فردی» برگزار شود و نقش احزاب بزرگ کاهش یابد.
انتخابات پنجم (۲۰۲۱): دموکراسی در میدانهای آتش
در اکتبر ۲۰۲۱، پنجمین انتخابات پارلمانی برگزار شد. میزان مشارکت پایین بود، اما رقابت همچنان میان جریان صدر و ائتلاف فتح بود. سائرون کرسیهای بیشتری گرفت، اما در تشکیل دولت شکست خورد. پس از بحران سیاسی یکساله و درگیریهای خیابانی، در نهایت محمد شیاع السودانی به عنوان نخستوزیر جدید معرفی شد؛ شخصیتی میانهرو، نزدیک به چارچوب هماهنگی شیعیان (الإطار التنسیقی) که شامل ائتلاف فتح و احزاب نزدیک به مقاومت است.
ششمین انتخابات عراق و تحولات کنونی
انتخابات ششم عراق، که قرار است در سال ۲۰۲۵ برگزار شود، در شرایطی متفاوت از گذشته شکل گرفته است. عراق امروز، نه کشور اشغالشده سال ۲۰۰۳ است و نه میدان جنگ سال ۲۰۱۴. اما هنوز از زخمهای فساد، نفوذ خارجی و شکافهای اجتماعی رنج میبرد.
در آستانه انتخابات جدید، صحنه سیاسی عراق در سه محور اصلی خلاصه میشود:
۱. محور مقاومت و ائتلاف هماهنگی شیعیان – شامل ائتلاف فتح، دولت قانون، عصائب اهل الحق، بدر، و گروههای نزدیک به حشدالشعبی. این محور خواهان ثبات، استقلال و خروج کامل نیروهای آمریکایی است.
۲. محور صدر و نیروهای مردمی اصلاحطلب – با شعار مبارزه با فساد و تمرکز بر هویت عراقی، اما منتقد برخی گروههای مقاومت.
۳. محور کرد و سنی – هر دو در پی حفظ سهم سنتی خود در قدرت و امتیازات اقتصادی هستند.
در این میان، حشدالشعبی بهعنوان بازوی امنیتی مستقل و مردمی، همچنان نقشی کلیدی در ثبات کشور دارد. این نیرو با حضور در مرزهای سوریه و دفاع از زائران اربعین، جایگاه خود را نهفقط بهعنوان سازمان نظامی، بلکه بهعنوان نهاد ملی تثبیت کرده است.
سازوکار انتخاب قدرت در عراق
بر اساس قانون اساسی عراق (۲۰۰۵)، ساختار حکومت پارلمانی است:
پارلمان (مجلس نمایندگان) با رأی مستقیم مردم انتخاب میشود.
رئیسجمهور با رأی دوسوم پارلمان انتخاب میشود (سنتاً از میان کردها).
نخستوزیر از سوی ائتلاف اکثریت در پارلمان معرفی میشود و باید کابینهاش را به تأیید مجلس برساند (سنتاً از میان شیعیان).
رئیس پارلمان با رأی نمایندگان و معمولاً از میان اهل سنت انتخاب میشود.
این ساختار به ظاهر دموکراتیک، در عمل متکی بر توافقات سیاسی میان احزاب بزرگ است. هیچ حزب واحدی تاکنون اکثریت مطلق را بهدست نیاورده و دولتها همواره بر اساس ائتلاف شکل گرفتهاند؛ ائتلافهایی که بیشتر از منافع ملی، تابع بدهبستانهای سیاسی بودهاند.
عراق، میان استقلال و بازی قدرت
به گزارش آنا، یک قرن پس از تشکیل، عراق همچنان در جستجوی هویت سیاسی پایدار است. از سلطنت تا جمهوری، از دیکتاتوری تا دموکراسی، و از اشغال تا مقاومت، ملت عراق هزینههای سنگینی برای استقلال پرداخته است.
اگرچه نظام سیاسی بر پایه سهمیههای قومی–مذهبی بنا شده، اما واقعیت میدان نشان میدهد که نیروهای مردمی و مقاومت اسلامی امروز ستون اصلی ثبات کشورند. حشدالشعبی که روزی با لباس خاکی در خیابانهای سامرا و موصل جنگید، امروز به بخشی از معادله قدرت مشروع بدل شده است.
آینده عراق به تعادل میان سه محور بستگی دارد:
۱. استقلال از نفوذ خارجی،
۲. وحدت ملی میان شیعه، سنی و کرد،
۳. اصلاح ساختار سیاسی و مبارزه با فساد.
اما در عمق همه این چالشها، روحی زنده جریان دارد؛ روحی که از خون شهدا و اراده مردم تغذیه میشود. عراق، با تمام پیچیدگیاش، نماد پیروزی اراده ملت بر طرحهای استعمار است. این کشور، اگر بتواند میان مقاومت و دموکراسی تعادلی واقعی برقرار کند، شاید سرانجام از تاریخ زخمخوردهاش، ملتی نو بسازد.
انتهای پیام/


