۱۱ هزار دانشآموز ناشنوا و کمشنوا در مسیر آموزش برابر
به گزارش خبرنگار آنا، در روزگاری که شعار «آموزش برای همه» به یکی از اهداف اصلی نظامهای آموزشی تبدیل شده، گروهی از دانشآموزان ایرانی هر روز با چالشهای مضاعفی در مسیر یادگیری روبهرو هستند؛ ناشنوایان و کمشنوایانی که برای درک مفاهیم، ارتباط با معلم و مشارکت در کلاس، نیازمند شرایطی ویژهاند.
آمارهای تازه سازمان آموزشوپرورش استثنایی نشان میدهد در حال حاضر ۱۱ هزار و ۳۷۸ دانشآموز ناشنوا و کمشنوا در مدارس کشور تحصیل میکنند؛ آماری که حدود ۱۴ درصد از کل جمعیت دانشآموزان استثنایی ایران را شامل میشود.
توزیع دانشآموزان در مدارس استثنایی و فراگیر
سالار قاسمی، رئیس سازمان ستثنایی آموزشوپرورش کشور، در گفتوگو با خبرنگار آنا اعلام کرده است: از مجموع ۱۱ هزار و ۳۷۸ دانشآموز ناشنوا و کمشنوا، حدود ۳۹۵۸ نفر در مدارس استثنایی و ۷۴۲۰ نفر در مدارس فراگیر تحصیل میکنند. یعنی بخش قابلتوجهی از این دانشآموزان در کنار دانشآموزان شنوا در کلاسهای عادی درس میخوانند.
این آمار نشان میدهد سیاست آموزش فراگیر، بهویژه در مقاطع ابتدایی، به تدریج جای خود را در نظام آموزشی کشور باز کرده است. در مدارس فراگیر، دانشآموزان ناشنوا در کنار همسالان شنوا حضور دارند و از خدمات پشتیبان مانند «معلم رابط» یا «منشی آموزشی» بهرهمند میشوند.
به گفته قاسمی، آموزش ناشنوایان از سنین پایین آغاز میشود و تا مقاطع متوسطه ادامه دارد. در مدارس استثنایی کشور، ۱۹۷۶ دانشآموز در دوره متوسطه اول و ۶۴۰ نفر در دوره متوسطه دوم تحصیل میکنند. در مدارس فراگیر نیز، ۳۷۷۴ دانشآموز در مقطع ابتدایی و ۱۷۲۱ نفر در مقاطع متوسطه اول و دوم مشغول به تحصیلاند. این گستردگی نشان میدهد که نظام آموزشی ایران توانسته برای کودکان ناشنوا، از بدو ورود به مدرسه تا پایان دبیرستان، مسیر تحصیلی نسبتاً منسجمی فراهم کند؛ هرچند چالشهایی مانند کمبود معلمان متخصص، ضعف زیرساختها و نیاز به فناوریهای آموزشی بهروز همچنان وجود دارد.
مدرسه فراگیر؛ از شعار تا واقعیت
یکی از تحولات مهم سالهای اخیر، توسعه مدارس فراگیر است. در این مدارس، دانشآموزان با نیازهای ویژه در کنار دیگر دانشآموزان تحصیل میکنند و تلاش میشود تفاوتها بهجای مانع، به فرصتی برای یادگیری متقابل تبدیل شود.
رئیس سازمان در اینباره میگوید: هدف از مدارس فراگیر این است که ناشنوایان در جامعه ادغام شوند و از همان کودکی، زندگی در کنار دیگران را تجربه کنند. البته این مدل نیازمند معلمان آموزشدیده، امکانات کمکآموزشی و پشتیبانی روانشناختی مستمر است.
با این حال، برخی کارشناسان معتقدند نبود زیرساختهای کافی و کمبود نیروهای توانبخش، باعث میشود فراگیری واقعی در بسیاری از مدارس محقق نشود. آنان بر ضرورت تربیت معلمان رابط، بهروزرسانی تجهیزات سمعی و آموزش زبان اشاره به کل جامعه مدرسه تأکید دارند.
در سال جاری، آموزشوپرورش استثنایی اقدام به ایجاد پیشدبستانیهای تخصصی ناشنوایان در چهار استان فارس، قزوین، زنجان و خراسان رضوی کرده است. این مراکز بهصورت مستقل فعالیت میکنند و خدمات آموزشی و گفتاردرمانی را از همان سنین اولیه ارائه میدهند.
به گفته قاسمی، هدف از راهاندازی این مراکز، شناسایی زودهنگام اختلالات شنوایی و آغاز مداخله آموزشی از ۴ سالگی است تا کودک ناشنوا پیش از ورود به مدرسه مهارتهای ارتباطی و زبانی لازم را کسب کند.
کارشناسان آموزشویژه تأکید میکنند که آموزش پیشدبستانی برای ناشنوایان، مهمترین مرحله در مسیر تحصیلی آنهاست؛ چراکه توان گفتار و درک زبان در این سنین شکل میگیرد و مداخله زودهنگام، احتمال موفقیت تحصیلی را بهطور چشمگیری افزایش میدهد.
یکی از برنامههای شاخص سال جاری، تدوین کتابهای درسی مناسبسازیشده و راهنمای معلم برای آموزش ناشنوایان است.
این کتابها با توجه به ویژگیهای روانشناختی و زبانی دانشآموزان کمشنوا طراحی شدهاند و تلاش میکنند محتوای درسی را از قالب صرفاً نوشتاری به محتوای تصویری و مفهومی نزدیک کنند.
برای هر پایه تحصیلی، راهنمای معلم و بستههای آموزشی ویژه تدوین کردهایم. حتی معلمان مدارس عادی که دانشآموزان کمشنوا دارند، در دورههای آموزشی خاص شرکت میکنند تا بتوانند بهتر با این گروه ارتباط برقرار کنند.
به گفته رئیس سازمان استثنایی آموزش و پرورش، در آزمونهای نهایی نیز برای دانشآموزان ناشنوا وقت اضافه و منشی امتحان در نظر گرفته میشود تا عدالت آموزشی رعایت شود. در حال حاضر، بیش از ۶۶۰ کلاس ویژه دانشآموزان با آسیب شنوایی در مدارس استثنایی کشور فعال است. اما همه این کلاسها معلم متخصص ندارند و بخشی از کمبودها با نیروهای جایگزین مانند سربازمعلمان یا دانشجویان سال آخر رشتههای آموزشی جبران میشود.
قاسمی تأکید میکند: کمبود نیروی انسانی متخصص یکی از مهمترین مشکلات ماست. برای رفع این کمبود از سه مسیر استفاده میکنیم: جذب معلمان جدید، بهرهگیری از سربازمعلمان و استفاده از دانشجویان تربیتمعلم در سالهای پایانی تحصیل. این چالش نهتنها کیفیت آموزش، بلکه استمرار آن را نیز تحت تأثیر قرار میدهد. بهویژه در مناطق محروم، جابهجایی مکرر معلمان یا کمبود تجهیزات آموزشی باعث میشود یادگیری دانشآموزان ناشنوا با وقفه همراه باشد.
فراتر از مسائل فنی، دانشآموزان ناشنوا در برقراری ارتباط با جامعه نیز با دشواریهایی مواجهاند. زبان اشاره ایرانی هنوز بهصورت رسمی در همه مدارس آموزش داده نمیشود و نبود استاندارد واحد باعث سردرگمی در انتقال مفاهیم میشود.
زبان اشاره، کلید ارتباط معلم و دانشآموز است. وقتی هنوز نسخه واحد و استاندارد آن وجود ندارد، سرعت تدریس پایین میآید و اطمینان از درک مفاهیم برای معلم دشوار میشود. ضعف آکوستیک کلاسها، پژواک صدا، نبود وسایل کمکشنوایی استاندارد و ناآگاهی برخی خانوادهها نسبت به اهمیت گفتاردرمانی نیز از دیگر چالشهای مطرحشدهاند.
آموزش برابر برای دنیای بیصدا
با وجود همه دشواریها، امید در میان معلمان و خانوادههای این دانشآموزان زنده است. آنها معتقدند که ناشنوایی پایان ارتباط نیست، بلکه نوعی متفاوت از ارتباط است. در مدارس استثنایی کشور، معلمان هر روز با دستانشان حرف میزنند، با نگاه آموزش میدهند و با لبخند درس را معنا میکنند.
وی میگوید: آموزش ناشنوایان فقط انتقال دانش نیست؛ تربیت انسانهایی است که با وجود نشنیدن، میتوانند شنیده شوند. ما باید جامعه را برای شنیدن صدای بیصدای آنان آماده کنیم.
آمار ۱۱ هزار دانشآموز ناشنوا و کمشنوا در مدارس کشور، تنها یک عدد نیست؛ تصویری است از تلاش برای عدالت آموزشی در جامعهای که تنوع انسانی را به رسمیت میشناسد. با ادامه توسعه مدارس فراگیر، تربیت معلمان متخصص و ارتقای فناوریهای کمکشنوایی، میتوان امید داشت که روزی هیچ کودکی به خاطر نشنیدن، از شنیدن صدای یادگیری محروم نماند.
انتهای پیام/


