دلالی به‌جای دیپلماسی؛ قطعنامه ۲۲۳۱ و فروپاشی ژست استقلال اروپا

دلالی به‌جای دیپلماسی؛ قطعنامه ۲۲۳۱ و فروپاشی ژست استقلال اروپا
در فرآیند فعال‌سازی مکانیسم اسنپ‌بک، تروئیکا نه به‌عنوان طرف‌های اصلی و امضاکننده برجام، بلکه در نقش «واسطه سیاسی» وارد عمل شدند؛ به‌ویژه اصرار پاریس بر لزوم مذاکرات مستقیم تهران- واشنگتن به‌عنوان شرطی برای به تأخیر انداختن این مکانیسم، بازتابی از همین نقش دلالی بود.

به گزارش خبرگزاری آنا، سخنان اخیر «دیمیتری پولیانسکی» نماینده روسیه در شورای امنیت سازمان ملل متحد، در خصوص عدم استقلال فرانسوی‌ها در حوزه روابط بین‌الملل، پرده از یک حقیقت مطلق در مناسبات جهانی برمی‌دارد. واقعیت امر این است که فرانسه، به‌ویژه در سال‌های اخیر از یک «بازیگر مستقل» به یک «دلال فرامنطقه‌ای» در عرصه جهانی تبدیل شده و این مسئله به یک دکترین نانوشته در سیاست خارجی پاریس بدل گشته است.

به‌این‌ترتیب، از چند سال گذشته به این سوی، بخش عمده‌ای از انرژی سیاست خارجی فرانسه صرف‌ ترمیم چهره خدشه‌دار این کشور در عرصه جهانی شده است. پاریس به‌شدت تلاش می‌کند تا در عرصه دیپلماسی عمومی خود را به‌عنوان یک نیروی پیشرو، مستقل و حتی تاریخ‌ساز معرفی کند. اما واقعیت پنهان این است که فرانسه در عمل، یک متغیر وابسته به واشنگتن و تل‌آویو محسوب می‌شود.

حتی اظهارات تندوتیز «امانوئل مکرون» رئیس‌جمهور فرانسه علیه سیاست‌های ترامپ در پشت پرده دیپلماسی، به یک شوخی یا التماس بیهوده تقلیل می‌یابد.

دولت پاریس در آینه افکار عمومی

نقطه حساسیت اصلی فرانسوی‌ها «دیپلماسی عمومی» است؛ جایی که افکار عمومی جهانی درباره عملکرد این کشور قضاوت می‌کنند برای همین است که افشاگری اخیر مقام روسی درباره وابستگی تصمیم‌گیری‌های کلیدی پاریس به آمریکا، برای الیزه گران تمام شد؛ چراکه مستقیماً ساختار دیپلماتیک نمایشی پاریس را هدف قرار داد و پرده از چهره واقعی فرانسه در روابط بین‌الملل برداشت.

ازاین‌رو، ناراحتی شدید مقامات فرانسوی از مواضعی مانند آنچه نماینده روسیه در جلسه رأی‌گیری برای «تمدید فنی قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت» ابراز کرد؛ قابل‌تصور و تصدیق است!

اروپا؛ واسطه سیاسی برای تحمیل «استراتژی مهار جامع آمریکا»

در روند فرآیند فعال‌سازی مکانیسم اسنپ‌بک توسط اروپا، فرانسوی‌ها، آلمانی‌ها و بریتانیایی‌ها نه به‌عنوان اعضای اصلی و امضاکننده برجام، بلکه در نقش یک «واسطه سیاسی» وارد عمل شدند. هدف آنها حل‌وفصل بحرانی نبود که خود در تقابل با تهران ایجاد کرده بودند؛ بلکه تلاش داشتند ایران را وادار به ارائه حداکثر امتیازات و پذیرش استراتژی مهار جامع آمریکا کنند. اصرار پاریس، چه در خفا و چه آشکارا، بر لزوم مذاکرات مستقیم تهران و واشنگتن به‌عنوان شرطی برای به تأخیر انداختن مکانیسم ماشه، بازتابی از همین نقش دلالی بود.

فرانسه؛ مرد بیمار اروپا

در چنین شرایطی، رئیس‌جمهور فرانسه به‌رغم آن ژست استقلال‌طلبانه، هیچ سند یا استدلالی در اختیار ندارد که بتواند «ثبات شخصیتی دولتی» و «استقلال حداقلی» خود را در برابر رؤسای جمهور آمریکا اثبات کند.

به نظر می‌رسد ظهور سیاستمدارانی آماتور مانند مکرون، اول‌اند و سارکوزی در دو دهه گذشته، موجب عقب‌نشینی آشکار جایگاه فرانسه در معادلات بین‌المللی شده است. این روند نزولی احتمالاً ادامه خواهد یافت. محبوبیت پایین دولت‌های فرانسه در داخل کشور و گرایش دیپلمات‌های آنها به دلالی در خارج از مرز‌های اروپا، باعث شده تا موقعیت پاریس در مناسبات جهانی بیش‌ازپیش تضعیف شود؛ امری که حتی رهبران ارشد فرانسوی نیز در اعماق ذهن خود به آن واقف‌اند.

انتهای پیام/

ارسال نظر
گوشتیران
قالیشویی ادیب
رسپینا