مردم هرگز قهر نبودند/ درهای داخل با کلید صداقت باز میشود، نه با شعار
به گزارش خبرگزاری آنا، برخی دلباختگان تعامل و ارتباط با غرب و مدافعان برجام، پس از فعال شدن مکانیسم ماشه بهجای اینکه از گذشته عبرت بگیرند، نظام را به ادامه همان راه دعوت میکنند و مدعی هستند که مردم با نظام قهر کردهاند.
باید به این قشر گفت و صدالبته با تأکید هم گفت که مردم هرگز با نظام و انقلاب قهر نبودند که آشتی کنند. این جمله را باید مثل آینه جلو کسانی گرفت که امروز با ژست پشیمانی و لبخندهای مصنوعی از «آشتی ملی» حرف میزنند. ملت ایران، هیچگاه از وطن و نظام روی نگرداندهاند که حالا با یک دعوت رسمی یا چند جمله تبلیغاتی دوباره برگردند. آنها همیشه ایستادهاند.
در روزهای سخت جنگ ۱۲ روزه، زیر بار بمباران جنایتکارانه نه تنها کنار نکشیدند، بلکه جانشان را کف دست گرفتند، خون دادند، و پای آرمان و انقلابشان ایستادند. کسی نبود که بگوید «حالا که دشمن فشار آورده، ما کنار میکشیم». مردم باور داشتند که این خاک و پرچم ارزش این ازخودگذشتگی را دارد. پس به مردم برچسب نزنید.
راستش را بخواهید مشکل سیاستمدارانی هستند که سالهاست با تصمیمات اشتباه خود فاصله میان حاکمیت و مردم را عمیقتر کردهاند؛ سیاستمدارانی که بارها و بارها بهجای اتکا به توان داخلی، چشم به وعدههای سیاسی غرب دوختهاند. مسئولانی که بارها با وعدههای پرطمطراق، با «بوی توافق» و «نسیم گشایش» آمدند و رفتند و هر بار امیدها را بر باد دادند. مردم قهر نکردهاند، اما برخی مسئولین دلسوزنما اعتمادشان را بارها شکستند.
مردم از پروژههایی، چون برجام بیزارند
پروژههایی مانند برجام، که در ابتدا با شعارهای بزرگ به مردم فروخته شد، با بیتدبیری و سازشهای پشتپرده به نقطهای رسید که هم تحریمها باقی ماند و هم دستاوردی واقعی برای کشور حاصل نشد. در نهایت، همان کشورهایی که برخی سنگشان را به سینه میزدند، یکبهیک عهدشکنی کردند، از توافق خارج شدند و حتی با سازوکارهای حقوقی ساختگی مانند «مکانیسم ماشه» تلاش کردند ایران را تحتفشار چند برابری قرار دهند. اما برخی باز هم بهجای تلاش برای بازگرداندن این اعتماد ضربهخورده، تنها به فکر «پروژه آشتی» با مردم افتادهاند، گویی مشکل از مردم است نه از حضرات.
بخشش مردم، اما در قبال شما نیز زمانی معنا دارد که اشتباهات قبلی پذیرفته و جبران شده باشند. اگر شما و همفکرانتان امروز به فکر «درهای داخل» افتادهاید، این نه نشانه سیاستمداری خردمند، بلکه اعتراف به شکست در سیاست خارجی وابستهتان است. شما تا دیروز درهای اقتصاد و تعاملات را به روی غرب گشودید و تمام راهبردهای صنعتی، علمی و حتی فرهنگی را به امید سرمایهگذاران و سیاستمداران خارجی گره زدید. امروز که «درهای خارج» به رویتان بستهاند، تازه یاد داخل افتادهاید. اما این داخل، آن داخلی نیست که شما میشناسید. این داخل یعنی مردم و نیروهای واقعی که ستون این کشور را نگه داشتهاند، بدون آنکه از شما مزد و منت بخواهند.
ملت ایران در برابر دشمن کوتاه نخواهند آمد
برای امتحان کردن درهای داخل، بیش از هر چیز باید بفهمید که چگونه از آن فاصله گرفتهاید. سالها بیتوجهی به ظرفیتها و منابع داخلی، بیهنری در اداره اقتصاد بدون نفت، وابستگی به واردات کالاهای اساسی و حتی سرگرم شدن به حواشی سیاسی، همه به دور شدن شما از مردم منجر شده است. شما نهتنها درهای خارج را مبنا قرار دادید، بلکه درهای داخل را هم به روی ملت بستید.
مردم این کشور هیچگاه در برابر دشمن مشترک کوتاه نیامدهاند. تاریخ معاصر شاهد مقاومتهای بینظیر این ملت است، چه در دوران مشروطه، چه نهضت ملی شدن نفت، چه روزهای انقلاب، و چه در سالهای سخت جنگ و تحریم. آشتی ملی برای کسانی معنا دارد که خود روزی در جبهه مقابل مردم ایستادهاند، نه برای ملت وفاداری که هر روز و هر ساعت پای وطن ایستادهاند.
پای آرمان و انقلاب ایستادن یعنی همان کاری که مردم کردند: در روزهای بیبرقی و بیگازی، باز هم امید داشتند. در روزهای حمله به شهرها، باز هم در کارخانه و مزرعه کار کردند. در شرایط تحریم، باز هم بازار را زنده نگه داشتند. تجربه نشان داده هرگاه مردم صحنه را خالی گذاشتهاند، نه از قهر، بلکه از ناامیدی نسبت به عملکرد مدیران بوده است.
بخشیدن، کار کوچکی نیست. مردم اگر شما را ببخشند، از بزرگواریشان است، و این بزرگواری ارزانی کسی نمیشود که هنوز هم از اصلاح گذشتهاش حرفی نمیزند. اعتراف به شکست در برجام، اعتراف به دستکم گرفتن توان داخلی، اعتراف به بیتوجهی به مطالبههای اقتصادی و اجتماعی، همه پیشنیاز این «امتحان درهای داخل» است.
«برجام» بهانه نبود، بهانه شد
یک سند دیپلماتیک که میتوانست به رشد اقتصادی کمک کند، اما با امید بستن به حرفهای روی کاغذ و چشم بستن بر نقض آشکار تعهدات طرف مقابل، تبدیل به نماد وابستگی شد. مردم با دقت همه این مسیر را دیدند؛ دیدند که چگونه فرصتهای فناورانه و صنعتی داخل نادیده گرفته شد، چگونه صنایع بومی زیر فشار واردات و وعدههای پوچ فرسوده شدند، و چگونه سرمایه اجتماعی حکومت با هر شکست مذاکرهای تحقیر شد.
ممکن است امروز از «بخشیدن» حرف بزنید، اما مردم خوب میدانند که بخشش بدون تغییر واقعی، تنها بازی با کلمات است. نه با لبخندهای ساختگی، نه با شعارهای جدید، هیچ آشتی واقعی شکل نمیگیرد مگر اینکه اعتماد آسیبدیدهترمیم شود. درهای داخل را که میخواهید امتحان کنید، باید با کلید عمل و صداقت باز شوند، نه با قفل جدید بر همان درهای کهنه.
شما باید اعتراف کنید که مردم قهر نکردهاند؛ این شما بودید که گمان کردید بدون مردم هم میتوانید به اهداف شخصی یا حزبی برسید. شما فاصله گرفتید، مردم ایستادند. امروز اگر امید دارید که مردم شما را ببخشند، باید راهی درست را شروع کنید. راهی که به توان داخلی ارزش بدهد، به جوانان تحصیلکرده و مبتکر میدان دهد، از تولید ملی حمایت کند، و سیاست خارجی را بر پایه عزت و استقلال استوار سازد.
بخشیدن و آشتی کردن مردم، بهشرط دیدن تغییر است. مردم ایران بارها از اشتباهات گذشته مدیران گذشت کردهاند، اما آن گذشت با چشم امید به آینده بود، نه از روی غفلت. امروز امید مردم زخمی است، اما هنوز زنده است. شما و همکیشانتان باید برای مرهم گذاشتن بر این زخم، از شعار فاصله بگیرید و به عمل برسید.
اگر «درهای خارج» بسته شده، این فرصت است؛ فرصتی برای شناخت دوباره مردم و فهمیدن اینکه آنها ستون این کشور بوده و هستند و خواهند بود. آشتی با مردم، یعنی آغاز مسیری که بهجای برونگرایی بیپایه، به درونگرایی سازنده و خوداتکایی منجر شود. وگرنه همان درهای داخل هم برای شما بسته خواهد ماند، نه به دلیل قهر مردم، بلکه به دلیل بیاعتمادی که خود ساختهاید.
انتهای پیام/


