ترامپ چطور به لاتینتبارها رنگ قرمز پاشید؟
خبرگزاری آنا- مریم خرمائی: عبور از سدی به اسم ریختشناسی جمعیت (بر اساس نژاد، مذهب، قومیت و تحصیلات) و جهتدهی به رویکرد سیاسی جوامع انسانی ساکن ایالات متحده، از بزرگترین دستاوردهای «دونالد ترامپ» جمهوریخواه در انتخابات ۲۰۲۴ بهعنوان یکی از تاریخیترین رویدادهای سیاسی جهان معاصر بود.
در این میان، شاید غیرمنطقیترین دستاورد نامزد جمهوریخواه که اکنون عنوان چهلوهفتمین رئیسجمهور منتخب آمریکا را دارد، تقویت پایگاه اجتماعی رأی خود میان جامعه لاتینتبار و هیسپانیک ایالات متحده باشد- مردمی که اصالتاً مهاجر هستند و در ادوار انتخاباتی گذشته، رأیشان را به سبد دموکراتها ریختهاند.
حمایت جامعه هیسپانیک آمریکا از ترامپ در مقایسه با ۲۰۲۰، رشدی ۱۴ درصدی را به خود دیده است
اینکه در رقابت ۵ نوامبر (۱۵ آبان)، این قشر از جامعه آمریکا در برگرداندن ورق به نفع ترامپ دخیل بود، ازآنجهت باورناپذیر است که او در کارنامه لفاظیهای بیحساب خود، سابقهای طولانی از اظهارات نژادپرستانه و سیاستهای ضدمهاجرتی دارد.
اما برخلاف باور عموم، سیاست جولانگاه انحصاری عقل نیست و سهم احساسات در آن بسیار زیاد است. از این منظر، افزایش اقبال ترامپ در جامعه هیسپانیک آمریکا قابلدرک و ارزیابی است.
بسیاری از لاتینتبارهای ساکن آمریکا در رویای رسیدن به رفاه، کشورهای فقیر خود را به سمت سرزمین فرصتها ترک کردند و بعد از ادغام شدن در جامعه مقصد، به مرد تاجری رسیدند که به آنها وعده همان چیزی را میدهد که در سرزمین مادری نداشتند.
از منظر روانشناسی، فرار از تکرار خاطره فقر، انگیزهای قوی برای تغییر رنگ یک لاتینتبار آمریکایی از آبیِ دموکرات به قرمز جمهوریخواه است.
دادههای انتخاباتی چه میگویند؟
دادههای برآمده از نظرسنجیها نشان میدهد که مردان سفیدپوست با رقم چشمگیر ۶۰ درصد، بزرگترین سهم را در میان رأیدهندگان حامی ترامپ داشتند.
درست پشت سر آنها، شاهد حضور مردان لاتینتبار در صف حامیان نامزد جمهوریخواه بودیم. ۵۵ درصد از مردان جامعه هیسپانیکتبار آمریکا در انتخابات ۵ نوامبر به ترامپ رأی دادند.
انتخابات ۲۰۲۴ بهمثابه رفراندومی درباره اقتصاد آمریکا بود و از هر سه لاتینتبار یک نفر از آنها معیشت را اصلیترین دغدغه خود میدانست
این در حالی است که در مقایسه با انتخابات ۲۰۲۰، شمار بیشتری از زنان لاتینتبار برای حمایت از ترامپ پای صندوق رأی رفتند. رقم مشارکت زنان لاتینتبار به نفع ترامپ، ۳۸ درصد است که در مقایسه با چهار سال پیش، رشدی ۸ درصدی را نشان میدهد.
درمجموع، حمایت جامعه هیسپانیک آمریکا از ترامپ در مقایسه با ۲۰۲۰، رشدی ۱۴ درصدی را به خود دیده است.
اسپانیاییتبارهای ساکن آمریکا برای دهههای متوالی حامی نامزدهای حزب دموکرات بودهاند. از دهه ۱۹۷۰ به این سو، هیچیک از نامزدهای جمهوریخواه نتوانست به اندازه ترامپ در جلب آرای این قشر از مردم ایالات متحده موفق باشد. نمونه موفق قبلی در میان نامزدهای جمهوریخواه به سال ۲۰۰۴ بازمیگردد. در آن سال، «جرج دبلیو. بوش» موفق به جلب ۴۴ درصد از آرای هیسپانیک شد.
دلایل اصلی برای رویگردانی لاتینتبارهای آمریکا از حزب دموکرات و گرایش تاریخساز به سمت ترامپ را میتوان به چهار دسته تقسیم کرد:
*نیروی نسل جوان
نسل جوان اسپانیاییتبارهای ساکن آمریکا آن حافظه تاریخیای که طی ۵۰ سال گذشته، اجدادشان را به رأی دادن به نفع دموکراتها ترغیب کرد، از دست دادهاند.
نسل جدید لاتینتبار از نظر سیاسی مستقل و به دور از حزبگرایی است. برخی از این گروه هویتشان را صرفاً با میراث خود تعریف نمیکنند و رای آنها قابلپیشبینی نیست.
*مهاجرت
یکی از اصول زیربنایی ستاد انتخاباتی ترامپ، مبارزه با مهاجرت غیرقانونی بود- مسئلهای که در جامعه اسپانیاییتبار آمریکا خریدار پیدا کرده است تا آنجا که در انتخابات امسال، حدود یکچهارم از رأیدهندگان لاتین بر این باور بودند که مهاجران غیرقانونی باید به کشورهایشان بازگردانده شوند.
جالب آنکه در کل کشور، ۴۰ درصد از رأیدهندگان فارغ از نژاد و سن، نظر مشابهی داشتند و بهخودیخود، نیروی محرکه عظیمی برای پیشبرد کارزار انتخاباتی ترامپ بودند.
اگر سؤال شما این است که چرا لاتینتبارهایی که خود ریشهای مهاجر دارند، چنین بیرحمانه به دنبال اخراج تازهواردها هستند، باید پاسخ خود را در تعلق آنها به طبقه کارگر و همچنین فراموش کردن دشواریهایی پیدا کنید که زمانی از سر گذراندند و حالا به طمع رفاهی که ترامپ وعده آن را میدهد، به دست فراموشی سپردهاند.
*مشکلات اقتصادی
این را در نظر داشته باشید که حدود دوسوم از رأیدهندگان آمریکایی وضعیت اقتصادی کشورشان را ضعیف ارزیابی میکنند و ۴۶ درصد از آنها بر این باور هستند که در مقایسه با چهار سال پیش وضعیت معیشتی خانوادههایشان بدتر شده است. این به معنای آن است که طی دوره زمامداری جو بایدن دموکرات، نارضایتی از وضعیت معیشتی ۲۰ درصد افزایش داشته است.
لاتینتبارها باور داشتند که «دموکراتها پاسخی برای دغدغههای واقعی زندگی ندارند»
در این میان، آمریکاییهای اسپانیاییتبار بیش از هموطنهای سفیدپوستشان متعلق به جامعه کارگری هستند و بیشترشان هم تحصیلات دانشگاهی ندارند. در مقایسه با متوسط جمعیت آمریکا، جمعیت جوان بیشتری دارند که به معنای عدم برخورداری از سرمایه کافی است- مسئلهای که آنها را بیش از سایرین در برابر مشکلات اقتصادی نظیر تورم و نرخ بهره وام آسیبپذیر میکند.
انتخابات ۲۰۲۴ بهمثابه رفراندومی درباره اقتصاد آمریکا بود و از هر سه لاتینتبار یک نفر از آنها معیشت را اصلیترین دغدغه خود میدانست.
به قول «برنی سندرز» سناتور نامآشنای حزب دموکرات، این حزب با شکست خود در انتخابات ۲۰۲۴، تاوان پشت کردن به حزب کارگر را پرداخت. او در توضیح این اظهارات گفت: «غفلت دموکراتها از قشر کارگر» ابتدا به رویگردانی کارگران سفیدپوست انجامید و به دنبال آن، کارگران لاتینتبار و آفریقاییتبار که بهطور سنتی به دموکراتها رأی میدادند هم به این حزب پشت کردند.
فقر وقتی میخواهد دامنگیر کسی شود؛ رنگ و نژاد نمیشناسد و آمریکاییها هم فارغ از رنگ و نژاد و تمایلات حزبی، ترجیح دادند بهجای نخستین زن رنگینپوست نامزد رقابت ریاستجمهوری، رأی خود را به سبد ترامپ تاجر بریزند که قول داده رونق را به سفرههای آنها برگرداند.
شرطبندی روی ترس لاتینتبارها از «نظام کمونیستی تحت حاکمیت کامالا هریس»، قماری بود که ترامپ بهخوبی از عهده انجام آن برآمد
*دشمنی به اسم «رفیق کامالا»
برای لاتینتبارهای مهاجری که از کشورهای کمونیستی-سوسیالیستی کوبا، ونزوئلا و نیکاراگوئه آمدند و در جامعه آمریکا ادغام شدند؛ عنوان «رفیق» که ترامپ به رقیب دموکرات نسبت داد، یادآور ایدئولوژی است که از آن فرار کرده بودند.
خیلی از این هیسپانیکها و پورتوریکوییها آن فقری را که ترامپ مدعی بود کامالا برایشان به ارمغان میآورد با گوشت و استخوان حس کرده بودند و نمیخواستند باز هم به آن دچار شوند.
شرط بندی روی ترس لاتینتبارها از «نظام کمونیستی تحت حاکمیت کامالا هریس»، قماری بود که ترامپ بهخوبی از عهده انجام آن برآمد. بههرحال، نظامهای چپگرای آمریکای لاتین به هر دلیلی (ازجمله تحریم، باورهای ایدئولوژیک و ضعف سیاستگذاری) از عهده تأمین امنیت اقتصادی برنیامدهاند و آمریکاییهایی که ریشه در آن کشورها دارند، لزومی ندیدند که با انتخاب رفیق هریس، تجربه این ناامنی را دوباره از سر بگذرانند.
خلاصه کلام
شاید اصلیترین چیزی که لاتینتبارها را به تغییر رویکردی تاریخی واداشت، باور به این بود که «دموکراتها پاسخی برای دغدغههای واقعی زندگی ندارند».
بسیاری از هیسپانیکها بهویژه آنهایی که مسنتر هستند، در انتخاب نامزد انتخاباتی به مسائلی توجه کردند که روی زندگیشان تأثیر مستقیم دارد- مسائلی چون تورم خانمانسوز، هزینههای درمان و مسکن.
برای کسی که غم نان دارد، مفاهیمی، چون دموکراسی و حق کنترل بر بدن (سقطجنین) یا برخورد بشردوستانه با مهاجری که نیروی کاری ارزانتر از آنها بهحساب میآید، چندان مهم نیست (و اینها همه شعارهای انتخاباتی حزب دموکرات بود.)
انتهای پیام/