راهبرد آمریکا در قبال ایران: جنگ یا فتنه انگیزی

به گزارش خبرگزاری آنا، در روزهایی که موج تازهای از تهدیدهای کلامی علیه ایران از سوی آمریکا به راه افتاده، رهبر انقلاب اسلامی با صراحت و قاطعیت، نقشه راه کشور را در مواجهه با این فضاسازیها ترسیم کردند.
موضع قاطع رهبر انقلاب در برابر تهدیدهای اخیر آمریکا
بیان این جملات از سوی رهبر معظم انقلاب در خطبههای نماز عید فطر و در آستانه روز جمهوری اسلامی ایران در ۱۲ فروردین حائز نکات و پیامهای مهمی بود:
«همه بدانند! مواضع ما همان مواضعی است که بود، دشمنی آمریکا و رژیم صهیونیستی هم همان است که بود. تهدید میکنند که شرارت خواهند کرد. البتّه ما خیلی اطمینان نداریم و احتمال زیاد نمیدهیم که از بیرون شرارتی انجام بگیرد، امّا اگر شرارتی انجام بگیرد، قطعاً ضربهی متقابلِ محکم خواهند خورد؛ و اگر به فکر این باشند که در داخل کشور فتنه راه بیندازند، مثل بعضی از سالهای قبل که راه انداختند، جوابشان را خود ملّت ایران خواهند داد، همچنان که در گذشته دادند. خداوند شما را موفّق و مؤیّد بدارد.»
جنگ روانی به جای رویارویی نظامی؛ راهبرد اصلی دشمن
واقعیت آن است که تهدیدهای ماههای اخیر مقامات آمریکایی و لفاظیهای نیروی نیابتی آمریکا در منطقه یعنی رژیم صهیونیستی، بیش از آنکه نشاندهنده اراده جدی برای درگیری نظامی و جنگ تمام عیار باشد، بخشی از طراحی جنگ روانی گستردهای است که با هدف ایجاد ترس، امتیازگیری و زمینهسازی برای اختلافافکنی در داخل کشور طراحی شده است.
تاریخ نشان داده که دشمنان ایران، پیش و پس از انقلاب اسلامی، همواره در دوگانه “تهدید-مذاکره” سرمایهگذاری کردهاند تا بتوانند با ایجاد فشار روانی و التهاب در فضای داخلی، به اهداف خود دست یابند و ایران را به تسلیم مقابل خواستههای زیاده خواهانه خود وادار کنند.
دوگانه «تسلیم و نه به تسلیم» به جای دوگانه منسوخ «مذاکره و نه به مذاکره»
دوگانهای که متاسفانه برخی سیاسیون و چهرههای داخلی معتاد به مذاکرات نافرجام و بدون ثمر نیز گاهی در تله آن میافتند و دوگانه جدیدی به عنوان “موافقان و مخالفان مذاکره” میسازند دقیقا تکمیل کننده پازل آمریکاست، این درحالیست که جمهوری اسلامی ایران همواره بر اصل احترام متقابل و مذاکرات منطقی تاکید کرده و به تعهدات خود پایبند بوده است، اما تجربه نشان داده طرفهای غربی و به ویژه آمریکا هیچ اصولی نداشته و به توافقی پایبند نبودهاند و با عهدشکنی حتی برخلاف آن عمل کردهاند؛ نمونه آخر مذاکرات ۲ ساله برجام و خروج یک طرفه آمریکاییها از آن، یک تصویر کامل از نحوه تعامل غرب و به ویژه آمریکا مقابل ناظران و تحلیلگران منصف قرار میدهد.
در جهان بینی آمریکا، چیزی در قالب بازی برد-برد یا توافق پایاپای مفهومی ندارد و منظور آنها از مذاکره تسلیم بیچون و چرای طرف مقابل است. حال این روزها با حضور ترامپ این جهانبینی ماکیاولی بیش از پیش نقاب انداخته و نحوه برخورد آمریکا با کشورهای همیشه همراهش از کانادا گرفته تا اوکراین، از مکزیک گرفته تا گریلند، از ژاپن گرفته تا کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس نشان میدهد، منظور آمریکا از گفتوگو، برآورده کردن بیقید و شرط تمامی خواستههای آنهاست، حتی اگر به قیمت از بین رفتن حق و حقوق سایر ملتها باشد!
با این تفاسیر دوگانه امروز ادبیات سیاست خارجی ایران و نفی مذاکره با آمریکا، دوگانه “مذاکره و نه به مذاکره” نیست، بلکه تجربه نشان میدهد، دوگانه امروز و در ادبیات سیاسی روز جهان دوگانه “تسلیم و نه به تسلیم” است. به همین سبب بود که رهبر انقلاب در ۱۹ بهمن ۱۴۰۳ در رابطه با مذاکره با آمریکا اینگونه موضع گیری کردند: «مذاکره با آمریکا هوشمندانه، عاقلانه و شرافتمندانه نیست و هیچ تأثیری در رفع مشکلات کشور ندارد؛ دلیل؟ تجربه!»
آنچه که امروز نیز در جریان است، تکرار همان سناریوی قدیمی است که یا مذاکره کنید یا جنگ میشود؛ ولیکن طبق شواهد و گزارههای میدان، استراتژی اصلی آمریکا بر جنگ تمامعیار نظامی استوار نیست، بلکه بر ایجاد شکاف داخلی و فتنهانگیزی متمرکز شده است.
چرا احتمال جنگ با ایران پایین است؟
با بررسی توان ایران و معادلات جهانی نیز میتوان این گزاره را تایید کرد که احتمال جنگ پایین است و از سویی طمع آمریکا برای فتنهانگیزی و استفاده از نیروی خبیث نیابتی خود در منطقه یعنی رژیم صهیونیستی علیه منافع ایران به عنوان اهرم فشار بالاست، حال آنکه رهبر معظم انقلاب با روشن کردن این موضوع، هر اقدام رژیم کودککش را متوجه آمریکا و منافع آن کردند.
توان موشکی و پهپادی گسترده بومی با برد بیش از ۲۰۰۰ کیلومتر، پایگاه گسترده نیروهای مردمی حامی ایران و مقاومت از عراق و سوریه و لبنان گرفته تا یمن و شمال آفریقا، از هند و پاکستان تا افغانستان و آذربایجان هر قدرت خارجی را در رویارویی با ایران به تردید میاندازد.
نکته بعد اینکه، طبق آخرین آمارها سه تنگه هرمز، بابالمندب و کانال سوئز گذرگاههای اصلی و حیاتی انرژی در جهان محسوب میشوند و مهمترین آنها تنگه هرمز است که گذرگاه ۳۵% انرژی جهان میباشد و هر سه این تنگهها در تیررس ایران و گروههای مقاومت است و فرصت ماجراجویی علیه ایران را نمیدهد.
موقعیت جغرافیایی و وسعت ایران و عمق استراتژیک سرزمینی و منطقهای به علاوه جمعیت قریب ۹۰ میلیونی و توان بالاو اثبات شده کشورمان در نبردهای طولانی و نامتقارن دریایی، هوایی و زمینی، کابوس آمریکا در تمام این سالها بوده و حتی پس از اشغال افغانستان و عراق از سوی آمریکا در دوره بوش پسر، این کشور را از هر نوع دست اندازی به منافع و خاک ایران منصرف کرد.
ضعف اسرائیل و ناتوانی در رویارویی مستقیم
ارزیابی توان رژیم صهیونیستی در رویارویی با گروههایی، چون حماس و حزبالله، بیش از پیش ضعف ارتش و ساختار این رژیم را در میدان آشکار کرده است. ناکامیهای پیدرپی در میدان نبرد و شکست مفتضحانه اطلاعاتی و عملیاتی در ۷ اکتبر ۲۰۲۳، باعث شده سیاست ترور و کشتار غیرنظامیان در دستور کار تلآویو قرار گیرد و آنرا به عنوان دستآورد به شهرک نشینان خسته و نگران صهونیست -که هر لحظه منتظر گریختن از معرکه هستند-بفروشد تا به بازیابی روحیه آنها کمکی کند.
شکست پروژههای پرهزینه و پرطمطراق رژیم اشغالگر، چون گنبد آهنین و فلاخن داوود در برابر موشکهای ایرانی در عملیاتهای وعده صادق ۱ و ۲ نیز نشان داد، بدون کمک گسترده آمریکا و غرب، این رژیم توان ادامه حیات ندارد.
از سویی ارتش این رژیم به شدت مستهلک شده و تغییرات در وزارت جنگ و استعفای پی در پی فرماندهان نظامی و فرار نیروها از میدان جنگ و تمرد از دستورات فرماندهان، نتانیاهو با کابینه شکننده حداقلی را در تنگای سختی قرار داده است که میداند با اتمام درگیری راهی دادگاه خواهد شد و اختلافات سیاسی داخلی فوران میکند و از سویی تداوم جنگ را در نقطه بحرانی و بی بازگشتی میبیند که نفسهای رژیم را به شماره انداخته است. میلیونها آواره و شهرک نشینی که حاضر به بازگشت به محلهای اسکان قبلی نیستند، اقتصاد فروپاشیده که بدون کمک غربیها یک روز دوام نمیآورد و مشکلات عدیده امنیتی و سیاسی نسبت به فلسطینیان و همسایگان عربی که نفرتشان بیش از هر زمان دیگری ازین رژیم است و مشروعیت از دست رفته جهانی و انزوای بین المللی در پی نسل کشیهای بیرحمانه، این رژیم را در لبه پرتگاه قرار داده است.
دیدگاه اندیشکدههای جهانی درباره رویارویی ایران و آمریکا در سال ۲۰۲۵
با مروری بر مطالب اندیشکدههای مطرح آمریکا و کشورهای غربی در سال ۲۰۲۵، آنچه پررنگ است، به اتفاق درگیری احتمالی مستقیم آمریکا با ایران را یک بحران جهانی توصیف میکنند که به یک جنگ حتی فرامنطقهای منجر خواهد شد که فراتر از توان آمریکا برای مدیریت همزمان آن با چالشهای استراتژیک داخلی و تقابلهایش در شرق آسیا و اروپای شرقی است.
این اندیشکدهها اذعان دارند، جنگ با ایران میتواند منجر به تنزل جدی موقعیت جهانی آمریکا، فرسایش توان نظامی و اقتصادی آن و تکانههای سنگین داخلی در این کشور و ایجاد فضا برای افزایش نفوذ رقبای استراتژیک آمریکا در مناطق تحت نفوذ آن شود، در حالیکه ایران با تاریخی کهن، طی چند دهه اخیر آموخته چطور با مشکلات و بحرانها کنار بیاید و از تهدیدها فرصتی جدید برای قوی شدن بسازد.
در همین زمینه فاینشنال تایمز در تحلیلی از سال ۲۰۲۵ نوشت: «جنگ ایران و آمریکا میتواند به تسریع روند چندقطبی شدن جهان و تضعیف نظم بینالمللی لیبرال منجر شود، اما احتمال تبدیل آن به یک درگیری جهانی مستقیم بین ابرقدرتها محدود است.»
همانطور که مؤسسه واشنگتن برای سیاست خاور نزدیک در تحلیلهای اخیر خود اشاره کرده است: «ریسک جنگ گستردهتر با ایران و گروههای نزدیک به آن میتواند به تغییر اساسی در نظم منطقهای و چالش برای هژمونی آمریکا منجر شود.»
همچنین اندیشکده بروکینگز در تحلیلهای خود با بیان اینکه آمریکا به دنبال جنگ با ایران نیست، نوشت: «آمریکا ترجیح میدهد از ابزارهای فشار اقتصادی و دیپلماتیک به جای گزینه نظامی استفاده کند… راهبرد مهار ایران از طریق تحریمها و فشارهای بینالمللی همچنان اولویت اصلی سیاست آمریکا خواهد بود.»
اندیشکده امنیت آمریکا با بیان چالشهای لجستیک عظیم این کشور در منطقه، شکلگیری یک جبهه متحد گسترده علیه آمریکا را از پیامدهای احتمالی حمله به ایران دانسته و تأکید کرده که این سناریو برای واشنگتن غیرقابل مدیریت خواهد بود.
هوشیاری در برابر راهبرد فتنهانگیزی و جنگ روانی
در میانه جنگ ترکیبی آمریکا علیه کشورمان با محوریت فضاسازی رسانهای، دقت دولتمردان و مسئولان در اظهارنظرها میبایست دوچندان شود. ارسال هرگونه سیگنال ضعف یا چندصدایی از داخل و عدم پاسخ متقابل و مناسب به عملیات روانی و لفاظیهای دشمن، در کنار بیبرنامگی در آگاهی افکار عمومی بدون تشریح و تبیین مستمر شرایط و روشن کردن موضوعات مهم، میتواند طرف مقابل را در غبارآلود کردن فضا و عملی کردن برخی از نیاتش از جمله فتنهانگیزی و افزایش فشار روانی به جامعه جریتر کند.
آنچه از تحلیلهای معتبر بینالمللی برمیآید، این است که آمریکا در سال ۲۰۲۵ بیش از آنکه به دنبال درگیری نظامی مستقیم با ایران باشد، استراتژی خود را بر جنگ روانی، فشار اقتصادی و ایجاد تفرقه داخلی متمرکز کرده است، همان راهبردی که رهبر معظم انقلاب با هوشیاری نسبت به آن هشدار دادند.
انتهای پیام/