به نفع آمریکا است که با ایران وارد جنگ نشود/ تحریمهای آمریکا علیه ایران غیرقانونی هستند + فیلم

به گزارش خبرگزاری آنا، در چشمانداز متغیر سیاست جهانی، خاورمیانه به عنوان یک منطقه حیاتی با اهمیت استراتژیک همواره محل تلاقی منافع مختلف بوده است. با روی کار آمدن دولت جدید در ایالات متحده، تحولات در سیاست خارجی این کشور در قبال بازیگران کلیدی منطقه از جمله کشورمان ایران و در سطح کلانتر، در قبال کل منطقه خاورمیانه، مورد بررسی دقیق قرار گرفته است. این مصاحبه به بررسی این موضوعات مهم میپردازد و دیدگاههای پروفسور ساکس، تحلیلگر برجسته را در مورد پیچیدگیهای ژئوپلیتیکی، احتمالات مذاکرات و چشمانداز ثبات منطقهای مورد بررسی قرار میدهد.
در مرکز این بحث، مسئله اصلی مناقشه اسرائیل و فلسطین و جستجوی راه حلی است که بتواند صلح و امنیت را برای همه طرفها به ارمغان آورد. این مصاحبه به ارزیابی امکان برنامه ترامپ، مانند آواره کردن فلسطینیان و امکان عادی سازی روابط بین اسرائیل و کشورهای عربی در بحبوحه چالشهای مداوم خاورمیانه میپردازد. لذا منبع ارزشمندی است برای درک پیچیدگیهای سیاست خاورمیانه و چالشهای پیش روی سیاستگذاران و دیپلماتها در تلاش برای حرکت به سمت صلح و ثبات در منطقه. مشروح این مصاحبه به شرح زیر است
خواهش میکنم و از شما بابت دعوت و زمانی که گذاشتید متشکرم. این افتخاری برای من است که با شما صحبت میکنم و به این موضوع مفتخرم. یک بار دیگر از شما بسیار سپاسگزارم و نمیخواهم وقتمان را تلف کنم. اگر امکان دارد، میخواهم سوالاتم را شروع کنم.
با ظهور دولت جدید در ایالات متحده، آیا فکر میکنید سیاست خارجی ایالات متحده در قبال کشورهایی مانند ایران و مناطقی مانند خاورمیانه تغییر کرده است؟
هنوز نمیدانیم. در ۳۰ سال گذشته، سیاست خارجی ایالات متحده اساساً معطوف به سیاستهای اسرائیل بوده است. ایالات متحده چندین جنگ به نمایندگی از اسرائیل به راه انداخته است. نتانیاهو مواضع حداکثری دارد و ایالات متحده از او حمایت کرده است.
اینکه آیا این وضعیت با ترامپ تغییر میکند یا خیر، هنوز مشخص نیست. از یک طرف، به نظر میرسد ترامپ خواهان دوره صلح است. به نظر میرسد ترامپ میخواهد از جنگ با روسیه، احتمالاً جنگ با چین و امیدوارم جنگ با ایران اجتناب کند. اما این هم درست است که فکر میکنم نتانیاهو دهههاست که جنگ ایالات متحده با ایران را در سر دارد و هنوز هم در داخل دولت جدید برای آن فشار میآورد؛ بنابراین این یک لحظه بسیار نامشخص و مبهم است. من هیچ تردیدی ندارم که دولت ایران میخواهد یک روش مسالمتآمیز با ایالات متحده پیدا کند، اما اینکه آیا ایالات متحده سیاست نتانیاهو را دنبال خواهد کرد یا یک سیاست خارجی مستقل ایالات متحده، هنوز مشخص نیست.
دونالد ترامپ اخیراً درباره مذاکره صحبت کرده است. از طرف دیگر، دیدهایم که او درباره عملیات نظامی صحبت کرده است. این دو مورد مثبت نیستند. بنابراین، آیا فکر میکنید صحبت درباره این ایدهها و عملیات نظامی میتواند اوضاع را به سمت ثبات یا بیثباتی سوق دهد؟ و آیا فکر میکنید ایران و سایر کشورها در شرایط مشابه، مذاکره و نشستن پای میز مذاکره با ایالات متحده و قدرتهای غربی را میپذیرند؟
من فکر میکنم کشورها همیشه باید سعی کنند مذاکره کنند. اینکه آیا دولت ایالات متحده تحت رهبری ترامپ میخواهد مذاکره کند یا خیر، هنوز مشخص نیست. نشانههایی وجود دارد که پاسخ مثبت است و نشانههایی هم وجود دارد که پاسخ منفی است؛ و اگر ایالات متحده پای میز مذاکره بنشیند، آیا فقط خواستههای حداکثری مطرح میکند یا مواضع مذاکراتی واقعبینانه؟ همه اینها هنوز نامشخص است.
اگر ترامپ منافع آمریکا را درک کند، نه ایدئولوژی، به عنوان مثال ایدئولوژی یا رویکرد نتانیاهو، بلکه منافع واقعی آمریکا، آنگاه منافعی وجود دارد که ایران و ایالات متحده یک مسیر مسالمتآمیز را دنبال کنند، به درگیری پایان دهند، نوع جدیدی از برجام را مذاکره کنند و تحریمها علیه ایران را پایان دهند. این مسیر درست اقدام است. اینکه آیا آنها این مسیر را پیدا میکنند یا خیر، هنوز مشخص نیست. مطمئناً، در دولت اول ترامپ، او این مسیر را دنبال نکرد.
او یک مسیر سختگیرانه و بسیار افراطی را در رابطه با سیاست اسرائیل دنبال کرد. اکنون دولت در اسرائیل حتی افراطیتر از پنج سال پیش است که ترامپ آخرین بار رئیس جمهور بود. بنابراین، ما نمیدانیم. من میدانم که نتانیاهو چه میخواهد. او جنگ بیشتری میخواهد، اما این بسیار مغایر با منافع ایالات متحده خواهد بود و من امیدوارم که دونالد ترامپ این را بفهمد.
اگر مذاکرهای صورت گیرد، آیا فکر میکنید تضمینی وجود دارد که هر توافقی بین ایران و کشورهای غربی بیشتر از توافق هستهای قبلی دوام بیاورد؟
خوب، من فکر میکنم هر آنچه توافق شود، باید در شورای امنیت سازمان ملل متحد نیز با حضور کشورهای بریکس و دیگران به تصویب برسد، به طوری که این یک توافق دوجانبه بین ایالات متحده و ایران نباشد، زیرا بدیهی است که پایدار نخواهد بود و قدرت یا اعتبار زیادی نخواهد داشت.
اما اگر چین در آن دخیل باشد، اگر روسیه در آن دخیل باشد، اگر یک توافق شورای امنیت سازمان ملل متحد باشد، آنگاه فکر میکنم احتمال بیشتری وجود دارد. من فکر میکنم انگیزه برای ایالات متحده بسیار زیاد است. ایالات متحده به شدت نیاز دارد که از جنگ اجتناب کند. البته، جنگ برای ایران وحشتناک خواهد بود، نیازی به گفتن نیست، اما برای ایالات متحده نیز بسیار بیثباتکننده خواهد بود. همچنین، امیدوارم کسی در دولت ایالات متحده فهمیده باشد که ایران و روسیه یک توافقنامه امنیتی دوجانبه امضا کردهاند و فکر میکنم این هم مهم است.
امیدوارم کسی در ایالات متحده فهمیده باشد که ایران بخشی از بریکس است و این بدان معناست که متحدانی دارد، دوستانی با روسیه، چین، هند، آفریقای جنوبی، برزیل و بسیاری از کشورهای دیگر دارد؛ و بنابراین، تشدید تنشها، چه رسد به جنگ، به نفع آمریکا نیست. امیدوارم رهبران آمریکایی این را فهمیده باشند. من مطمئن نیستم که آنها این را فهمیده باشند، اما امیدوارم که فهمیده باشند.
اخیراً شاهد دورههای گذار بودهایم و شاهد ظهور سازمانهای جدیدی مانند بریکس بودهایم. با ظهور چنین سازمانهایی، آیا فکر میکنید تحریمها در مورد ایران مؤثر خواهند بود؟
شما اخیراً شنیدید که دونالد ترامپ گفت بریکس تمام شده است. من آنها را تهدید کردم. تمام شده است. خوب، این نشان میدهد که ایالات متحده میفهمد که بریکس رژیم تحریمهای ایالات متحده را تضعیف میکند. به نظر من، رژیم تحریمهای ایالات متحده غیرقانونی است. این برخلاف منشور سازمان ملل متحد است.
این برخلاف آرای مجمع عمومی سازمان ملل متحد است و من معتقدم که این تحریمها بر اساس ظرفیت اجرایی ایالات متحده است که از طریق نقش دلار آمریکا در سیستم پرداخت اعمال میشود. اگر بریکس سازوکارهای تسویه غیردلاری ایجاد کند، که در توان آنهاست، نه یک ارز بریکس، که فکر نمیکنم محتمل باشد، بلکه ایران با کشورهای دیگر با ارزهای ملی، با رنمینبی و همچنین با روبل یا روپیه تسویه کند و از سیستم مبتنی بر دلار استفاده نکند، آنگاه ایران میتواند تجارت کند و تحریمها چندان مؤثر نخواهند بود؛ و به نظر من، این هم قابل درک و هم محتمل است، زیرا این تحریمها قدرت حقوق بینالملل را ندارند.
اینها تحریمهای یکجانبه توسط ایالات متحده است که در واقع خلاف حقوق بینالملل است.
وضعیت خاورمیانه را چگونه ارزیابی میکنید؟ با وجود کشورهایی مانند عربستان سعودی، اسرائیل، لبنان، سوریه و البته سوریه در حال حاضر بسیار مهم است. وضعیت را چگونه ارزیابی میکنید؟
خوب، من فکر میکنم دنیای غرب بیش از صد سال خاورمیانه را ویران کرده است. با پایان حکومت عثمانی و پیمان ورسای، فرانسه و بریتانیا به قدرتهای امپراتوری در سوریه، اردن و فلسطین تبدیل شدند و مانند قدرتهای امپراتوری متکبر رفتار کردند. پس از جنگ جهانی دوم، ایالات متحده به قدرت مسلط امپراتوری خارجی تبدیل شد؛ و البته، ایالات متحده در سال ۱۹۵۳ دموکراسی ایران را با سرنگونی مصدق از بین برد؛ و ایالات متحده بسیاری از دولتهای دیگر را سرنگون کرد و از بسیاری از جنگها حمایت کرد؛ بنابراین ایالات متحده به یک نیروی بزرگ بیثباتکننده تبدیل شد. به مدت صد سال، جهان عرب توسط قدرتهای غربی تقسیم شد. این اصل اول امپراتوری است، تفرقه بینداز و حکومت کن، و ایالات متحده دائماً جهان عرب را تقسیم کرد؛ و متأسفانه، تنشهای بزرگ ایران و عربستان سعودی، حتی درگیریها در برخی از مقاطع، میتوان گفت، تقسیم بیشتر آسیای غربی بود، زیرا این امر دخالت را باز کرد. البته، انواع شرارتها را باز کرد. این بدان معنا بود که منافع مشترک ایران و عربستان سعودی، برای مثال، در عدالت برای مردم فلسطین نمیتوانست اعمال شود، زیرا اختلاف بزرگتر، یا به نظر ایالات متحده، بین ایران و عربستان سعودی بود؛ بنابراین ایالات متحده این اختلافات را بازی داد و سعی کرد آنها را تشدید کند. اینگونه است که امپراتوریها کار میکنند و ایالات متحده این را درک میکند.
به هر حال، این را از انگلیسیها یاد گرفت که در ایجاد هرج و مرج در سایر نقاط جهان استاد بودند؛ بنابراین خاورمیانه در وضعیت بدی قرار دارد. جنگ در غزه وجود دارد. جنگ در لبنان وجود دارد. جنگ در سوریه وجود دارد.
جنگ در یمن وجود دارد. جنگ در سودان وجود دارد. جنگ در لیبی وجود دارد. بیشتر اینها جنگی است که ایالات متحده آن را دامن زده یا در آن نقش داشته است، یا اسرائیل آن را دامن زده است؛ و همه اینها برای ایمنی، امنیت و کیفیت زندگی مردم منطقه بسیار مضر است؛ بنابراین من معتقدم که باید صلح برقرار شود. راه ایجاد صلح با یک کشور فلسطین در کنار کشور اسرائیل آغاز میشود. به نظر من، این تنها رویکرد عملی است. افراطیهایی در همه طرف وجود دارند. من به مسیر میانه اعتقاد دارم که دو کشور است و تقریباً کل جهان از آن حمایت میکند، و فلسطین به عدالت میرسد.
من معتقدم که ایران و عربستان سعودی باید در صلح با یکدیگر زندگی کنند، دو کشور بزرگ، همسایه که انواع منافع مشترک و انواع چالشهای زیست محیطی را نیز به اشتراک میگذارند، زیرا آب یک مسئله بزرگ برای هر دو کشور است؛ بنابراین مسائل مشترک زیادی وجود دارد. هر دو کشور از نظر فناوری پیشرفته هستند، بنابراین من دوست دارم ببینم آنها با هم کنار میآیند. ایده اساسی من این است که همسایگان باید با یکدیگر کنار بیایند و توسط قدرتهای بیرونی که هزاران مایل دورتر هستند، از هم جدا نشوند، که بیشتر یک حقه است تا راه حلی برای هر چیزی؛ بنابراین این نظر من است که صلح کاملاً ممکن است.
شاید ایالات متحده در واقع کمی عقب نشینی کند. این چند هفته آینده بسیار مهم است. من امیدوارم که اتحادیه عرب و سازمان همکاری اسلامی بسیار واضح و متحد باشند و به ایالات متحده بگویند، نه. شما مالک غزه نیستید. غزه متعلق به مردم فلسطین است.
متشکرم. یک کشور فلسطین وجود خواهد داشت. در مرزهای ۴ ژوئن ۱۹۶۷ ایجاد خواهد شد. فلسطین و اسرائیل در کنار یکدیگر در صلح زندگی خواهند کرد. جنگها متوقف خواهند شد.
دخالت امپراتوری غرب متوقف خواهد شد و این منطقه به توسعه اجتماعی، اقتصادی و زیست محیطی خود ادامه خواهد داد.
اخیراً در مورد پیشنهادات دونالد ترامپ در مورد آواره کردن فلسطینیان خبرهایی را میشنویم. آیا فکر میکنید این پیشنهاد عملی است؟ آیا چنین چیزی ممکن است؟ زیرا دیدهایم که مردم فلسطین با وجود کشته شدن هزاران فلسطینی توسط رژیم اسرائیل، در حال بازگشت به خانههای ویران شده خود هستند. بنابراین، آیا فکر میکنید با شرایط مشابه، این امکان پذیر است؟
خوب، بسیار مهم است که اتحادیه عرب و سازمان همکاری اسلامی هر دو بسیار واضح و علنی بگویند که هیچ اخراجی برای مردم فلسطین از غزه وجود نخواهد داشت. هیچ مالکیتی از سوی ایالات متحده بر غزه وجود نخواهد داشت. این غیرقابل تصور است. غزه، کرانه باختری و بیت المقدس شرقی همه بخشی از فلسطین هستند. فلسطین در حال حاضر توسط حدود ۱۴۰ کشور به رسمیت شناخته شده است و باید امسال، حداکثر تا ژوئن، عضویت در سازمان ملل متحد را کسب کند، زیرا ژوئن یک کنفرانس سطح بالا در سازمان ملل متحد در مورد فلسطین برای اجرای حکم دیوان بینالمللی دادگستری در سال ۲۰۲۴ است که میگوید اشغال غزه، کرانه باختری و بیت المقدس شرقی توسط اسرائیل غیرقانونی است؛ و بنابراین ما به یک راه حل دو کشوری نیاز داریم. باید امسال اجرا شود و ایالات متحده باید درک کند که دیگر نکبتی در کار نخواهد بود. دیگر پاکسازی قومی در کار نخواهد بود. دیگر مالکیت امپراتوری بر غزه توسط ایالات متحده یا هیچ کس دیگری وجود نخواهد داشت. این سرزمین متعلق به مردم فلسطین است، تمام.
این کاملاً واضح است، اما باید به طور واضح توسط همه، بدون ابهام و به طور متحد بیان شود. متشکرم آقای رئیس جمهور ترامپ. ما درک میکنیم که این پیشنهاد شما است، اما لطفاً حقوق بینالملل را درک کنید. لطفاً نظر ۱۸۰ کشور عضو سازمان ملل متحد را درک کنید. لطفاً نظرات ۵۷ عضو سازمان همکاری اسلامی را درک کنید. لطفاً نظر متحد و بدون تقسیم اتحادیه عرب را درک کنید. این چیزی است که باید همین الان گفته شود.
دونالد ترامپ در دوره ریاست جمهوری قبلی خود سخت تلاش کرد تا روابط بین اسرائیل و کشورهای عربی را عادی کند. آیا فکر میکنید در وضعیت فعلی خاورمیانه، عادی سازی روابط بین اسرائیل و کشورهای عربی برای اسرائیل و ایالات متحده قابل دستیابی است؟
تا زمانی که یک کشور فلسطین وجود نداشته باشد، قابل دستیابی نیست، در این صورت قابل دستیابی است؛ بنابراین رهبران آمریکایی باید این واقعیت اساسی را درک کنند. آنها این را نمیفهمند یا نمیخواهند بفهمند یا نمیخواهند آن را بشنوند یا لابی اسرائیل مانع از اعتراف آنها به آن میشود. اما این حقیقت اساسی است. این ناگفته است.
شما یک کلمه از دولت ترامپ در مورد کشور فلسطین نشنیدهاید. آنها آن را نخواهند گفت. چیزی که ما در ایالات متحده از خود میپرسیم این است که چه کسی دولت ما را کنترل میکند. آیا ایالات متحده است یا اسرائیل؟ این چیزی است که ما منتظر هستیم تا متوجه شویم.
من امیدوارم که ایالات متحده دولت ایالات متحده را کنترل کند، زیرا منافع ایالات متحده در صلح و راه حل دو کشوری است و این کاملاً ممکن است؛ و در این صورت، عادی سازی با همه کشورها وجود خواهد داشت. اگر یک کشور فلسطین در مرزهای ۴ ژوئن ۱۹۶۷ و صلح متقابل وجود داشته باشد، آنگاه میتواند روابط عادی وجود داشته باشد. اگر اسرائیل به اشغال سرزمینهای فلسطین ادامه دهد، به تلاش برای پاکسازی قومی ادامه دهد و به کشتن بسیاری از مردم در غزه و کرانه باختری ادامه دهد، نمیتواند روابط عادی وجود داشته باشد.
انتهای پیام/