تأثیر مدیریت تکنولوژی بر خلاقیت و نوآوری سازمانها
به گزارش گروه پژوهش خبرگزاری آنا، مدیریت تکنولوژی یک مبحث بین رشتهای است که علوم، مهندسی و مدیریت را به هم پیوند میزند. از دیدگاه مدیریت تکنولوژی، تکنولوژی اصلیترین عامل تولید ثروت است و ثروت چیزی بیشتر از پول است که میتواند عواملی همچون ارتقاء دانش، سرمایه فکری، استفاده مؤثر از منابع، حفظ منابع طبیعی و سایرعوامل مؤثردر ارتقاء استاندارد و کیفیت زندگی را شامل شود.
پژوهشگران در مقالهای با عنوان «بررسی تأثیر مدیریت تکنولوژی و تحقیق و توسعه بر عملکرد سازمان از لحاظ نوآوری و کیفیت» به این موضوع پرداختهاند که به واسطه رشد سریع در تئوریها و شیوههای مدیریت از قرن ۱۹ تا به امروز، حوزههای خاصی ازمطالعات مدیریت در طی ۳۰ سال اخیر مورد توجه قرار گرفته است، که مدیریت تکنولوژی یکی از آنها میباشد.
* مدیریت تکنولوژی
مدیریت تکنولوژی یعنی توانایی ایجاد درکی متقابل میان تجارت و تکنولوژی
در این پژوهش آمده است که مدیریت تکنولوژی یعنی توانایی ایجاد درکی متقابل میان تجارت و تکنولوژی، شناخت محدودیت های فرآیند برنامهریزی استراتژیک و به کارگیری تکنولوژی به عنوان بخشی از فرایند برنامهریزی استراتژیک شرکت.
به زعم این مدیریت تکنولوژی را میتوان به عنوان بخشی از مدیریت استراتژیک در نظر گرفت مدیریت تکنولوژی، در واقع مدیریت سیستمی است که خلق، کسب و بهکارگیری تکنولوژی را ممکـن میسازد و شامل مسئولیتی است که این فعالیتها را در راستای خدمت به بشر و برآورده ساختن نیازهای مشتری قرار میدهـد.
این پژوهش توضیح میدهد که تحقیق، اختراع و توسعه، اساسیترین مؤلفههای خلق تکنولوژی و وقوع پیشرفتهای تکنولوژیک هستند، اما در مسیر تولید ثروت، مؤلفه مهـمتری نیز وجود دارد که همان بهکارگیری یا تجاریسازی تکنولوژی است.
* تحقق مزایای تکنولوژی در سازمان
از دیدگاه پژوهشگران این پژوهش مزایای تکنولوژی هنگامی تحقق مییابند که نتیجه آن به دست مشتری برسد. مشتری میتواند فرد، شرکت یا یک نهاد دولتی همچون سازمانهای دفاعی باشد. اختراعی که در قفسه نهاده شود، ثروت تولید نمیکند وایدهای که بروز میکند و به کار بسته نمیشود، حتی اگربه عنوان اختراع به ثبت برسد بازده مالی ندارد.
اختراعی که در قفسه نهاده شود، ثروت تولید نمیکند
تحقیقات این پژوهش بیانگر آن است که تکنولوژی هنگامی به تولید ثروت منجر میشود که یا تجاری شود و یا در مسیر تحقق اهداف استراتژیک یا عملیاتی یک سازمان به کار بسته شود.
این پژوهش توضیح میدهد که شورای تحقیقات ملی آمریکا، مدیریت تکنولوژی را چنین تعریف کرده اسـت: یک حوزه بینرشتهای که با طرحریزی، توسعه و پیادهسازی توانمندیهای تکنولوژیک برای شـکل دادن و تحقـق اهداف استراتژیک و عملیاتی یک سازمان سروکار دارد.
* مدیریت نوآوری جامع در سازمان
در این پژوهش به این مهم اشاره شده است که مدیریت نوآوری جامع دارای قدرت پیش بینی برای عملکردهای کیفی سازمان است، اما قدرت پیش بینی آن برای عملکردهای نوآوری سازمان بالاتر میباشد.
مهمترین نتیجه پژوهش حاضر این است که به کارگیری مدیریت تکنولوژی، تحقیق و توسعه سبب ارتقای عملکردهای کیفیت و مهمتر از آن تقویت عملکردهای نوآوری در سازمانها میشود.
یافتههای پژوهش حاضر نشان میدهند که مدیریت تکنولوژی، تحقیق و توسعه بر عملکرد سازمان از لحاظ نوآوری و کیفیت تأثیر دارند. مدیریت نوآوری جامع اثرات مثبت و معناداری بر روی هر سه متغیر عملکردی یعنی عملکرد کیفیت، نوآوری فرآیند و عملکرد نوآوری دارد. اگر چه اثرش بر روی عملکرد کیفیت محصول نسبت به مدیریت کیفیت جامع کمتر است.
اثرات کم و غیرمعنادار مدیریت کیفیت جامع بر روی نوآوری فرآیند و عملکرد نوآوری محصول نیز از نتایج جالب توجه پژوهش آنان میباشد. مدیریت تکنولوژی و مدیریت تحقیق و توسعه رابطه معناداری با عملکرد کیفیت دارند، اما شدت رابطهای که با عملکرد نوآوری دارند، بیشتر است.
با توجه به نتایج به دست آمده سازمانها باید مدیریت تکنولوژی و مدیریت تحقیق و توسعه را با دیگر منابع خود هماهنگ کنند، تا توانایی و قابلیت خود را، از جمله در زمینه نوآوری بهبود بخشند.
در ادامه این پژوهش آمده است که سازمانها باید تقاضاهای موجود در بازار را از طریق گسترش فعالیتهای تحقیق و توسعه پاسخ دهند و همچنین برای تولید محصولات جدید و نوآورانه و از طرف دیگر جهت ارتقای سطح کیفی محصولات خود به مقوله مدیریت تکنولوژی، تحقیق و توسعه توجه ویژهای نمایند.
در پایان یافتههای این پژوهش نشان میدهد که امروزه سازمانهایی در عرصه رقابت موفق ترند که به گونهای مدیریت و هدایت شوند که نوآوری و ارتقای سطح کیفی محصولات تبدیل به بخشی از فعالیت روزانه سازمان و جزء مهمی از فرهنگ آن شود. حال اینکه مدیریت تکنولوژی و مدیریت تحقیق و توسعه هر دو پیش نیازهای کلیدی در زمینه عملکرد نوآوری و عملکرد کیفیت هستند و از این طریق به سازمانها در کسب مزیت رقابتی کمک مینمایند.
این پژوهش به کوشش مجید قنبری نژاد اسفقن سری (کارشناس ارشد رشته مدیریت بازرگانی دانشگاه آزاداسلامی رشت) و امین محمدی آلمانی (کارشناسی ارشد رشته مدیریت بازرگانی دانشگاه آزاداسلامی رشت) انجام شده است.
انتهای پیام/