دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری

تبلور عشق و ارادت دوسویه امام و رزمندگان در دفاع مقدس

تبلور عشق و ارادت دوسویه امام و رزمندگان در دفاع مقدس
رابطه قلبی امام با رزمنده‌ها آن قدر عمیق بود که هر کلام یا دستوری از ایشان صادر می‌شد، رزمندگان با تن و جان به استقبالش می‌رفتند و برای اینکه حرف امام روی زمین نماند حاضر بودند حتی جان شان را هم فدا کنند.
کد خبر : 916491

به گزارش خبرنگار گروه فرهنگ و جامعه خبرگزاری علم و فناوری آنا، امام خمینی (ره) هرچند رهبر شیعیان جهان و محبوب دل میلیون‌ها مسلمان از مذاهب مختلف بود، اما در ایران و خصوصا در بین رزمندگان دفاع مقدس، جایگاه بسیار ویژه و والایی داشت. رابطه قلبی امام با رزمنده‌ها آن قدر عمیق بود که هر کلام یا دستوری از ایشان صادر می‌شد، رزمندگان با تن و جان به استقبالش می‌رفتند و برای اینکه حرف امام روی زمین نماند حاضر بودند حتی جان شان را هم فدا کنند.

در تاریخ ۱۰ ساله دفاع مقدس (دو سال آشوب در کردستانات و بلافاصله شروع رسمی جنگ هشت ساله تحمیلی) امام خمینی (ره) چند فرمان خطاب به رزمندگان صادر کردند، در این نوشتار مروری به این فرامین و بازخورد آن از سوی رزمندگان می‌پردازیم.

محاصره پاوه

مردادماه ۱۳۵۸ بود که اخبار عجیبی از شهر محاصره شده پاوه توسط ضد انقلاب به گوش می‌رسید. آنجا پاسدار‌ها و دیگر نیرو‌های نظامی مثل ژاندارمری، سه سنگر مهم داشتند. یکی بیمارستان این شهر در ورودی آن بود که اولین دیوار دفاعی شهر به شمار می‌رفت و دیگری خانه پاسدار‌ها و مقر نیرو‌های ژاندارمری.
کل ماجرای پاوه از ۲۳ تا ۲۸ مردادماه ۵۸ اتفاق افتاد. ابتدا تعدادی از پاسدار‌های بومی این شهر در کنار پاسدار‌هایی که از شهر‌هایی مثل تهران و اصفهان به آنجا رفته بودند و با حدود سه هزار ضد انقلاب در بلندی‌های اطراف این شهر درگیر شدند. بعد از چند روز مذاکره بی حاصل، کار هنوز به اوج خود نرسیده بود که شهید اصغر وصالی و نیروهایش موسوم به دستمال سرخ‌ها به پاوه رفتند. بعد درگیری‌ها شدت گرفت و نهایتا شهید چمران وزیر دفاع وقت نیز به همراه شهید فلاحی به عنوان فرمانده نیروی زمینی ارتش به پاوه هلی برن شد.

در جریان هجوم ضد انقلاب به بیمارستان شهر که اولین سنگر دفاعی بود، این سنگر سقوط کرد و ضد انقلاب در آنجا فجایع عجیبی را رقم زدند. اخبار این فجایع به گوش حضرت امام رسید و، چون این ماجرا در ماه رمضان بود، پیام ایشان در ساعت ۳ صبح به وقت سحر از رادیو اعلام شد:

«... من به عنوان ریاست کل قوا به رئیس ستاد ارتش دستور می‌دهم که فوراً با تجهیز‌‎ ‏کامل عازم منطقه شوند؛ و به تمام پادگان‌های ارتش و ژاندارمری دستور می‌دهم که‌‎ ‏ـ بی انتظارِ دستور دیگر و بدون فوت وقت ـ با تمام تجهیزات به سوی پاوه حرکت کنند؛ ‎ ‏و به دولت دستور می‌دهم وسایل حرکت پاسداران را فوراً فراهم کنند. ‏

تا دستور ثانوی، من مسئول این کشتار وحشیانه را قوای انتظامی می‌دانم و در‌‎ ‏صورتی که تخلف از این دستور نمایند، با آنان عمل انقلابی می‌کنم. مکرر از منطقه‌‎ ‏اطلاع می‌دهند که دولت و ارتش کاری انجام نداده اند. من اگر تا ۲۴ ساعت دیگر عمل‌‎ ‏مثبت انجام نگیرد، سران ارتش و ژاندارمری را مسئول می‌دانم. والسلام.»

هنوز آفتاب بالا نیامده، رزمندگان سپاهی و ارتشی و نیرو‌های مردمی از همه جا به سمت پاوه روانه شدند. عبدالله نوری پور یکی از کسانی که آن روز‌ها در ورودی شهر پاوه حضور داشت در این خصوص می‌گوید: پیام امام قبل از طلوع آفتاب پخش شد و هوا که روشن شد، دیدیم جاده جوانرود به پاوه مملو از ستون رزمندگانی است که به سمت این شهر حرکت می‌کردند. انگار کل ارتش و سپاه آمده بودند تا به فرمان امام، پاوه را آزاد کنند.

در آن سو و از پاوه خبر می‌رسید که ضد انقلاب به محض شنیدن خبر دستور امام به شدت ترسیده و فرار کردند. آنها در آستانه فتح اصلی‌ترین سنگر مدافعان پاوه یعنی خانه پاسدار‌ها بودند که خبر رسید امام دستور اکیدی برای شکستن محاصره پاوه و ختم غائله آن صادر کرده اند. از همان جا فرار می‌کنند و اندک پاسدار‌ها و نیرو‌های ژاندارمری داخل شهر به همراه شهید چمران و شهید اصغر وصالی، به تعقیب ضد انقلاب می‌پردازند و غائله پاوه روز ۲۸ مردادماه با دستور امام و اطاعت رزمندگان ختم به خیر می‌شود.

شکست حصر آبادان

شهر مرزی آبادان از سمت اروند رود تنها چند صد متر با عراق فاصله داشت. این شهر قبل از هجوم رسمی دشمن مورد حمله هوایی قرار می‌گرفت و به محض شروع جنگ نیز، واحد‌های زرهی دشمن به سمت آبادان خیز برداشتند. بعد از سقوط خرمشهر در چهارم آبان ماه ۱۳۵۹، آبادان از همه طرف محاصره شد. اما چون از طریق رودخانه اروند، کارون و بهمنشیر احاصه شده بود، دشمن نمی‌توانست به صورت زمینی به شهر رسوخ کند.

محاصره آبادان از آبان ماه ۵۹ تقریبا کامل شده بود. (صرفا از طریق بهمنشیر و قایقرانی در روی آب می‌شد کمک‌هایی را به شهر رساند) تا مهرماه ۱۳۶۰ یعنی به مدت یکسال به طول انجامید. حضرت امام در تاریخ ۱۴ آبان ماه ۱۳۵۹ یعنی زمانی که محاصره شهر به تازگی کامل شده بود، دستور دادند که «حصر آبادان باید شکسته شود.»

از زمان صدور فرمان امام، طراحی فرماندهان برای شکست محاصره این شهر شروع شد. اما در آن زمان هنوز بنی صدر برسرکار بود و کارشکنی‌های او مانع از این امر می‌شد. بنی صدر تا پایان سال ۵۹ چند عملیات ناموفق مثل نصر و توکل انجام داد که منجر به شهادت علم الهدی و تعداد زیادی از دانشجویان پیرو خط امام و همچین از دست رفتن تعداد قابل توجهی از تانک‌ها و ادوات زرهی ارتش شد.

بنی صدر در اواخر سال ۵۹ از جبهه‌ها خروج کرد و روی به بازی‌های سیاسی آورد. نهایتا کار به جایی رسید که در خردادماه ۱۳۶۰ ابتدا از سوی امام از فرماندهی کل قوا عزل شد و سپس با طرح دوفوریتی مجلس، کفایت او سوی نمایندگان مردم رد و بنی صدر از ریاست جمهوری خلع شد.

با فرار بنی صدر در آخرین روز‌های خردادماه ۶۰، رزمندگان بلافاصله عملیات بعدی خود را به نام "فرمانده کل قوا، خمینی روح خدا" نامگذاری کردند تا عشق و ارادت خود را به ولی امر و مقتدای شان نشان بدهند. عملیات فرمانده کل قوا خمینی روح خدا اولین قدم‌ها برای شکستن حصر آبادان بود که در خرداد ۶۰ انجام گرفت. سپس با اتحاد ارتش و سپاه که در پی فرار بنی صدر صورت گرفته بود، عملیات ثامن الائمه (ع) در تابستان ۱۳۶۰ طراحی شد و روز پنجم مهرماه به صورت مشترک از طرف ارتش و سپاه انجام گرفت و نهایتا طی یک یا دو روز، با فرار بعثی ها، حصر یکساله آبادان شکست و یکی دیگر از فرامین امام در دفاع مقدس با همت و غیرت رزمندگان به انجام رسید.

حفظ مجنون

عملیات خیبر نیز یکی دیگر از آوردگاه‌هایی بود که شاهد به منصه ظهور رسیدن عشق و اردات قلبی و دو سویه امام و رزمندگان بود. در جریان این عملیات که در اسفندماه ۱۳۶۲ انجام گرفت، شرایط سختی حاکم شد که طی آن بسیاری از رزمندگان به شهادت رسیدند. خصوصا از چهار لشکر ۲۷ محمدرسول الله (ص)، ۳۱ عاشورا، ۸ نجف اشرف و ۱۴ امام حسین (ع)، شهدای بسیاری تقدیم شد.

در روز‌های نخست عملیات قرار بود یگان‌هایی از کشورمان از منطقه طلائیه به خط دشمن بزنند و آنجا را فتح کنند. اما کار در طلائیه گره خورد و از سوی دیگر هم چهار گردان که از سمت مجنون به عمق خاک دشمن نفوذ کرده بودند، از سمت مخالف پشت دژ طلائیه گیر افتادند و تمامی رزمندگان این چهار گردان شهید یا اسیر شدند.

در چنین شرایطی ادامه عملیات در طلائیه منتفی شد و، چون راه زمینی به سمت جزایر مجنون باز نشد، نیرو‌های کمکی نتوانستند خود را به باریکه خشکی میان هور که جاده العماره- بصره از آن می‌گذشت، برسانند. به این ترتیب نیرو‌هایی که روی این جاده رفته بودند به ناچار عقب نشینی کردند. تنها جزایر مجنون در دست ایران باقی مانده بود که اگر آنجا هم تخلیه می‌شد، خیبر بدون هیچ دستاوردی به اتمام می‌رسید.

عملیات خیبر می‌رفت تا به کلی با شکست رو به رو شود که خبر رسید امام دستور داده اند جزایر مجنون باید به هر طریق حفظ شود. این فرمان در حالی صادر شده بود که بسیاری از لشکر‌های سپاه آسیب‌های جدی دیده بودند. دو جزیره مجنون شمالی و جنوبی روی هم رفته ۱۶۰ کیلومتر مربع وسعت دارند و به لحاظ نظامی پدافند کردن روی آن سخت بود. چرا که سطح مسطحی داشتند و وسعت کم باعث می‌شد تا نیرو‌های دشمن باصطلاح آنجا را با بمب‌های شان شخم بزنند!

در چنین شرایطی هر لشکری چهار، پنج کیلومتر خط تحویل گرفته بود و در برابر امواج ناتمام حملات دشمن مقاومت می‌کرد. حاج محمد ابراهیم همت در همین شرایط به شهادت رسید. پیش از او دست حسین خرازی در طلائیه افتاده بود، انگشت شهید احمد کاظمی در آنجا قطع شد. حمید باکری در عملیات نفوذ به خاک دشمن شهید شد و پیکرش مفقود ماند. خیبر شهدای بسیار زیادی داد. دشمن برای اولین در این عملیات به صورت گسترده از بمب‌های شیمیایی استفاده کرد. اما نهایتا رزمندگان آن قدر ایستادگی کردند تا جزایر مجنون حفظ شد و امر امام روی زمین نماند.

انتهای پیام/

ارسال نظر
هلدینگ شایسته