کارکرد مجسمهها در شهر؛ از هویتبخشی تا ایجاد حس مکان
به گزارش گروه پژوهش خبرگزاری علم و فناوری آنا در ارتباط با بحث مجسمهسازی در فضاهای شهری، با توجه به اینکه اثر در فضای عمومی با مخاطبانی گسترده و از طیفهای گوناگون روبهروست؛ بنابراین نیاز است که الزامات، نقش و کارکردهایی برای آن تعریف شود.
پیشتر در گزارشی با عنوان «تأثیر مواد و مصالح در مجسمههای شهری» تلاش کردیم به نسبت بین مکان نصب مجسمه در فضاهای شهر، همچنین موضوعاتی چون کیفیت و کارکرد مجسمههای شهری تهران بپردازیم. این گزارش بخش دیگری است از نتایج استخراج شده از مقاله «بررسی عوامل موثر در کیفیت مجسمهسازی شهری» که متمرکز بر نقشها و کارکردهای احجام شهری توسط محسن موسیوند (دکتری پژوهش هنر) نگارش شده است.
در این بخش از پژوهش سه مجسمه مهم و شناخته شده در شهر تهران (مجسمه خیام و ابوریحان بیرونی در پارک لاله و یادمان میدان انقلاب) مورد بررسی و واکاوی قرار میگیرند تا از طریق تحلیل موقعیت نصب و فضایی که آنها ایجاد میکنند بتوان به درک درستی از کارکرد مجسمهها در شهر دست یافت.
* مهمترین کارکرد و نقش مجسمههای شهری
این پژوهش مطرح میکند که اصولا هنر مجسمهسازی شهری، از فضای بسته گالریها و نمایشگاهها، به فضاهای باز و عمومی وارد میشود تا نهایتا رسالتی را در این میان بر دوش کشد. این مهم در قالب اهداف، نقشها و کارکردهای متعددی بروز مییابد که در زیر اشاره میشود:
یکی از مهمترین کارکردهای مجسمههای شهری، زیباسازی محیط است
به زعم این پژوهشگر از میان مولفههای اساسی برای سنجش و ارزیابی مجسمههای شهری، کارکرد و نقش آن، جایگاهی تعیینکننده دارد. از برآیند کلی حضور احجام در فضاهای شهری و نتایجی که از این فرآیند بهدست آمده است، میتوان مجموعا ۵ کارکرد زیر را دستهبندی کرد:
- زیباسازی محیط و ارتقاء کیفیت فضاهای شهری
- القاء یا تقویت روحیه فرهنگی و بومی
- ایجاد حس مکان
- نشانسازی و هویتبخشی به فضا
- ایجاد مکث و درنگ و ارتقاء آگاهیهای عمومی
* زیباسازی محیطی
از دیدگاه نویسنده این پژوهش؛ یکی از مهمترین کارکردهای مجسمههای شهری، زیباسازی محیط است. این امر با استفاده از تدابیر و راهکارهای ویژهای صورت میگیرد که عملا با درک صحیح فضا و بکارگیری خلاقیت و هوش هنرمند، به نتیجه مطلوب میتواند برسد.
در فضایی که درگیر عناصر بصری آشفته، متراکم، شلوغ و نامنظم است، حضور مجسمهای نامتناسب خود میتواند بر آشفتگی بصری فضا بیافزاید. بهعنوان یکی از موفقترین مجسمههای شهری در زمینه زیباسازی شهری، میتوان از مجسمه حکیم عمرخیام نام برد.
«ابوالحسنخان صدیقی» مجسمه نشسته حکیم عمر خیام، بوستان لاله
در این پژوهش به این موضوع شاره شده است که این مجسمه ارزشمند که توسط استاد ابوالحسنخان صدیقی ـ مجسمهساز بزرگ مکتب کمالالملک ـ ساخته شده است در قسمتی از بوستان لاله به خوبی نصب و جاگذاری شده است که مخاطبان میتوانند با آن ارتباط برقرار کنند؛ این مجسمه درعین حال توانسته در فضای عادی پارک، تحولی هنری و زیباییشناسانه ایجاد کند.
به زعم موسیوند انتخاب مکان مناسب برای نصب چنین اثر ارجمندی به ارتباط دوسویه اثر با فضا و بازتعریف فضا و اثر انجامیده است و در نهایت به شکل مطلوبی توانسته است به تلطیف و زیباسازی این بخش از بوستان شود.
* تقویت روحیه فرهنگی و بومی
از نظر این پژوهش از دیگر کارکردهای مجسمههای شهری، تقویت روحیه فرهنگی فضاست؛ بدین معنی که برخی فضاها و محیطهای شهری به تبع شرایط جغرافیایی و تاریخی خود، یادآور حوادث و اتفاقاتی است که در خاطره جمعی شهروندان حضور دارد، این ذهنیت میتواند با حضور یک مجسمه شهری که حاوی نمادها، نشانهها و یا عناصری از آن موضوع فرهنگی یا بومی باشد، بهصورت مضاعف تقویتکننده آن ذهنیت و روحیه جمعی شود.
این پژوهشگر توضیح میدهد که به عنوان نمونه در شهر تهران میتوان از نماد حجمی سابق در میدان انقلاب نام برد که توسط هنرمند مجسمهساز ایرج اسکندری طراحی و توسط فریدون صدیقی ساخته شد.
ایرج اسکندری، یادمان انقلاب اسلامی، میدان انقلاب
در ادامه این پژوهش به این مهم اشاره شده است که این اثر البته از لحاظ ارتباط فرم و فضا محل بحث و نقد است، اما به لحاظ مضمون و محتوا، اثری بود که در راستای تحولات و مفاهیم انقلاب اسلامی سال ۱۳۵۷ و حوادث و اتفاقاتی که مربوط به انقلاب و ارزشهای مربوط به آن میشد، طراحی، نصب و اجرا شد. این اثر در دوره تاریخی خود، توانست به تقویت روحیه انقلابی این میدان شود.
* ایجاد حس مکان
این پژوهشگر توضیح میدهد که در یک فضای شهری، برای ایجاد حس مکان عوامل متعددی دخیل است، ازجمله معماری و بناهای محصور، شهرسازی، خاطرات جمعی و غیره. حس مکان به معنای ادراک ذهنی مردم از محیط و احساسات کم و بیش آگاهانه آنها از محیط خود است که شخص را در ارتباطی درونی با محیط قرار میدهد، به طوری که فهم و احساس فرد با زمینه معنایی محیط پیوند خورده و یکپارچه میشود.
موسیوند ادامه میدهد که این حس عاملی است که موجب تبدیل یک فضا به مکانی با خصوصیات حسی و رفتاری ویژه برای افراد خاص میگردد. حس مکان علاوه بر این که موجب احساس راحتی از یک محیط میشود، از مفاهیم فرهنگی مورد نظر مردم، روابط اجتماعی و فرهنگی جامعه در یک مکان مشخص حمایت کرده و باعث یادآوری تجارب گذشته و دستیابی به هویت برای افراد میشود.
در این پژوهش آمده است که در ضلع جنوبغربی پارک لاله، در میانه حوض پرآبی در این بخش از پارک، مجسمهای از ابوریحان بیرونی دانشمند بزرگ، ریاضیدان، ستارهشناس، و تاریخنگار بزرگ ایرانی ساخته مرحوم محمدعلی مددی نصب شده است.
محمدعلی مددی، ابوریحان بیرونی، ضلع جنوبغربی بوستان لاله
این پژوهشگر توضیح میدهد که این مجسمه با توجه به نوع خدمات علمی و تاریخی این دانشمند و آوردن فرمی دایرهوار به همراه نمادهایی از سیارات و ستارهها بر آن، و البته قرار دادن این مجسمه در میانه حوضی دایرهوار در فضایی باز و وسیع از این بخش از بوستان لاله، به شکل موفقی توانسته است به مکانسازی و درواقع بازتعریف فضای محیطی پیشین دست یابد.
در پایان این پژوهش باتوجه به مباحث ارائه شده؛ در زمینه فرآیند مجسمهسازی شهری میتوان 2 سرفصل کلی را درنظر گرفت:
- چگونگی پیکربندی مجسمهسازی شهری
- نقشها و کارکردهای مجسمهسازی شهری
در نهایت اینکه نتایج حاصل از پژوهش نشان داد که در هریک از این موارد هم مولفههای اساسی و تاثیرگذاری وجود دارد که بدون توجه به آن، نمیتوان از نتیجه نهایی و عینیتیافته، انتظار توفیق داشت.
انتهای پیام/