پرگماتیسم عامیانه در تقابل با پرگماتیسم علمی
به گزارش گروه پژوهش خبرگزاری علم و فناوری آنا، ریشه پراگماتیسم به واژه یونانی Pragma به معنی «عمل» است؛ این فلسفه اولینبار توسط ویلیام جیمز مطرح شد و اصول و مبانی آن پایهگذاری شد. البته جیمز اذعان دارد که این فلسفه ریشه در مطالعات چارلز سندرز پرس دارد. جیمز دیویی نیز یکی دیگر از پیشگامان این شیوه از اندیشه است.
الناز شیری (پژوهشگر و مدرس دانشگاه) در مقالهای با عنوان «تبارشناسی تفکر جامعهشناختی در فلسفه پرگماتیسم» به این موضوع میپردازد که پراگماتیسم در بازسازی نظریه و روش در علوم اجتماعی نقش بسیارمهمی ایفا کرد. این رویکرد در نهایت به همگرایی پارادایمی، تلفیق روششناسیها و اجتناب از تعصب روش شناختی انجامید.
* پرگماتیسم عامیانه در تقابل با پرگماتیسم علمی
شیری در این پژوهش توضیح میدهد که آنچه توسط برخی شارحان شرح داده میشود از مبانی فلسفۀ پرگماتیسم فاصله گرفته و موجب شده تا پرگماتیسم عامیانه در تقابل با پرگماتیسم علمی گسترش یابد. علاوه بر این به دلیل نبود یا کمبود شرحهای دقیق از پرگماتیسم در ایران، آشنایی با پرگماتیسم عامیانه در دانشگاههای ایران بر شرحهای موجود از پرگماتیسم علمی چیرگی پیدا کرده است.
به زعم این نویسنده این موضوع را فلاسفۀ پرگماتیست و نظریهپردازان جامعهشناسیای که پیرو این فلسفه بودند از جمله دیویی هشدار داده بودند و این امر بدان معناست که چنین آسیبی در جامعۀ آمریکا که خاستگاه این فلسفه است در دوره نخست گسترش آن رواج داشته است.
پیرس معتقد است واقعیتهای در دسترس همیشه نظریهها را به چیزهایی کمتر از آن چه که باید باشند تبدیل کردهاند
این پژوهش توضیح میدهد که پرگماتیسم عامیانه در ایران، گونهای از فهم مشترک در میان کنشگران علمی در شاخههای مختلف علوم اجتماعی از جمله جامعهشناسی را رواج داده و این فلسفه را به فایدهگرایی و منفعتگرایی کاهش داده است؛ رویکردی که از اصول بنیادی این فلسفه فاصلۀ زیادی دارد.
* اصل تجربهگرایی در پرگماتیسم
به زعم شیری نادیده گرفتن این بحث نشان میدهد که اندیشۀ پیرس، یکی از بنیانگذاران این فلسفۀ آمریکایی نیز مورد کم توجهی واقع شده است. وی معتقد است واقعیتهای در دسترس همیشه نظریهها را به چیزهایی کمتر از آن چه که باید باشند، تبدیل کردهاند و بینهایت نظریه به وجود آمده که کارشان صرفاً توضیح واقعیت است.
این پژوهشگر در این مقاله مینویسد بهرغم وجود متون متعدد، شرحهای موجود از نظریۀ پیرس بیش از آثار فلاسفۀ پرگماتیست در کانون ارجاعات بوده است. این در حالی است که نظریه در شکل عامیانه به دنبال کشف قانونمندیهای واقعیت است و پیرس منتقد این نگاه است. وی بر اساس اصل تجربهگرایی در پرگماتیسم بر این باور است که یک اصل بدیهی علمی یا فرضی برای استقرا نمیتواند و نباید وجود داشته باشد.
* جامعه و روابط قانونگونه در پدیدههای اجتماعی
شیری در این مقاله مینویسد: شارحان پرگماتیسم به خصوص شفلر، مید را با نظریهپردازان قراردادهای اجتماعی به عنوان نظریهپردازی معرفی میکند که تفسیری درباره جامعه ارائه میدهد که با فرضیههای تجربی درباره سازوکارهای مربوط به روابط قانونگونه در پدیدههای اجتماعی قابل مقایسه است.
ذهن اگر چه قابل تقلیل به پدیدههای غیرذهنی نیست، اما میتواند با آن توضیح داده شود
این پژوهشگر در ادامه به این موضوع اشاره میکند که مید اصرار دارد ذهن اگر چه قابل تقلیل به پدیدههای غیرذهنی نیست، اما میتواند با آن توضیح داده شود.
این نویسنده اینگونه مینویسد که بر همین اساس پدیدههای ذهنی نیز برخاسته از پدیدههای رفتارگرایانه هستند. تأکید بر تجربه و دیالکتیک در میان پرگماتیستها تا جایی است که جیمز از طریق هگل، دیالکتیک و ایدهآلیسم کلیتگرای وی به پرگماتیست دست یافت و در مقابل، دیویی به رغم ترک هگلگرایی، برخی تأکیدات وی مانند پیوستگی، تکامل و قدرت تصورات را با خود حمل میکند.
*از الگوی کنکاش تا نظریهپردازی علمی
شیری درادامه به این نکته اشاره میکند که مدل حل مسألە دیویی که الگوی کنکاش تا نظریهپردازی علمی است، در شاخههای مختلف علمی پذیرفته شده است. این روش حل مسأله آشکارا دارای تبارهای پرگماتیستی است و جهان را از طریق بازنگری در مفاهیم بلورین و تجربۀ اندیشیده شده در کنار نقد به تفکیک وسیله و هدف شکل گرفته است.
به زعم این نویسنده این روش در ادامه نشان میدهد فلسفۀ پرگماتیسم که از طریق دیویی در علوم تربیتی رشد کرد و از طریق مید وارد جامعهشناسی شد و در نهایت در جامعهشناسی آمریکایی به خصوص در پارادایم همکنشگرایی نمادی و جنبشهای نظری برخاسته از پژوهشها و مطالعات تفسیری پرگماتیستی مانند جامعهشناسی عواطف و احساسات اجتماعی و نظریههای مربوط به هویت اجتماعی و ابعاد آن بیشترین ظهور و بروز را داشته، صرفاً محدود به این پارادایمها نیست.
نتایج این پژوهش نشان میدهد که پذیرش مبانی فلسفۀ پرگماتیسم در جامعهشناسی و شاخههای دیگر علوم اجتماعی بیانگر پذیرش اصول فلسفی پرگماتیسم از سوی کنشگران علمی است. پایبندی به قواعد تعریف شده توسط دیویی و مید در پژوهشهای علمی نشان میدهد که علوم مختلف در تبارهای فکری و نظری خود، مطالعات علمی را مطالعاتی پرگماتیستی دانسته و از آن پیروی میکنند.
انتهای پیام/