شکلگیری مفهوم محیطزیست در تفکر اجتماعی
به گزارش گروه پژوهش خبرگزاری علم و فناوری آنا، در همه ادوار تاریخ انسانها در زندگی همیشه تحت تاثیر دو عامل، جهان طبیعی اطراف خود و محیط زیست کل جهان بودهاند.
نرگس آذری (دکتری جامعهشناسی سیاسی، دانشگاه عالمه طباطبایی) در مقالهای با عنوان «در باب ضرورت یک انقلاب شناختی در جامعهشناسی ایرانی» مینویسد در تاریخ اجتماعی ایران، برههای را میتوان بازشناخت که در آن مفهوم محیطزیست ازدغدغههای محیطزیستی ملهم از رمانتیکگرایی یا دغدغههای نخبهگرایانه در میان روشنفکران به موضوعی عمومی و به تعبیر دیگر موضوعی سیاسی بدل شد.
از نظر این پژوهشگر زمینههای مادی وقوع چرخش هستیشناختی را میتوان در بحرانهای اجتماعی مربوط به محدودیتهای دسترسی به منابع مشترک آب و زمین و وقوع بحرانهای مربوط به آلودگی محیطزیست پیگرفت که به مفهوم جدید و مدرن محیطزیست در مقابل مفهوم قدیم طبیعت یا اقلیم معنا بخشید و فهم نقش قدرت از سوی جامعه در این میان امکان یافت.
* ارتباط محیطزیست و جامعه
امر سیاسی محیطزیست در حیطە هستیشناختی شکل میگیرد
این نویسنده اینگونه ادامه میدهد که این روایت به دنبال ساختن تاریخی است که در آن، امر سیاسی محیطزیست در حیطە هستیشناختی شکل میگیرد و در ادامه ضرورت شناختشناسانهای در حوزه علوم اجتماعی طرح میشود که تاکنون به تعویق افتاده است.
به زعم آذری این ضرورت، شکلگیری نوعی جامعهشناسی است که محیطزیست را نه به منزله موضوعی پیرامون جامعه برای شناخت درنظر میگیرد بلکه، طبیعت و کنشهایش را به عنوان بخشی جداییناپذیر از اقتصاد، سیاست و جامعه میبیند و جامعه را موجودی میپندارد که در کنشهای سیاسیاش با محیطزیست نسبت پیدا میکند.
* ماهیت سیاسی و اجتماعی محیطزیست
آذری مینویسد در تاریخی که روایت میشود، یک پیشاتاریخ گسترده نیز مفروض است که در آن چرخشهای هستیشناسی زیادی روی داده تا شکلگیری مفهوم محیطزیست در تفکر اجتماعی ما امکان یافته است.
در جامعهشناسی کلنگرانه، طبیعت به عنوان ابژهای تاریخمند و نیتمند مدنظر است که مانند سایر وجوه اجتماعی انسان در یک پارادایم هستیشناختی شکل گرفته و شناخت آن نیز تابع اقتضائات این پارادایم است
این پژوهشگر در این مقاله مبداء تاریخ را در پساشکلگیری مفهوم محیطزیست به مثابه مسئلههای اجتماعی قرار داده است و بنابراین از شرح پیش از آن چشمپوشی کرده است. درواقع برای ساختن تاریخ مدنظر به برهههایی پرداخته است که مسیر این تاریخ را روشن میسازد.
او در ادامه با اشاره به این موضوع که در هریک از این برههها نوعی فهم محیطزیستی حاکم شده و مبتنی بر رویکرد طبیعتگرایانه از بومشناسی است، فهمی که مجال شناخت جامعهشناختی به معنای کلنگرانه را از میان میبرد یا گامی برای شناخت ماهیت سیاسی و اجتماعی محیطزیست و شکلگیری کلنگری شناختی است.
آذری توضیح میدهد که در جامعهشناسی کلنگرانه، طبیعت به عنوان ابژهای تاریخمند و نیتمند مدنظر است که مانند سایر وجوه اجتماعی انسان در یک پارادایم هستیشناختی شکل گرفته و شناخت آن نیز تابع اقتضائات این پارادایم است.
او در پایان مینویسد: در این بستر، زمانی که جامعهشناسی از محیطزیست سخن میگوید و به ویژه از منظر دفاع از محیطزیست در برابر تأثیرات مدرنیته و صنعتیشدن به جامعه مینگرد، سنت و رویکرد خود را نیز آشکار میسازد و دیگر بیطرف به نظر نخواهد رسید.
انتهای پیام/