روایت عضو تیم پزشکی امام(ره) از لحظات پایانی عمر ایشان/ امام هیچگاه اجازه درمانشان توسط پزشک خارجی را ندادند/ سفارش امام به آیتالله هاشمی برای دعا در نماز جمعه
در آستانه بیست و هفتمین سالگرد ارتحال امام خمینی (ره) خبرنگار اجتماعی خبرگزاری آنا به گفتوگو با دکتر محمدرضا کلانتر معتمدی، عضو تیم پزشکی جماران نشست. وی که بنیانگذار جراحی قلب در ایران است در حال حاضر دبیر فرهنگستان علوم پزشکی است و ریاست جراحی عمومی و عروق بیمارستان شهدای تجریش را بر عهده دارد.
* از چه زمانی به تیم پزشکی امام راحل پیوستید؟
- فعالیت من در ارتباط با بیماریهای حضرت امام(ره) دو قسمت دارد؛ قسمت اول زمانی بود که امام در قم تشریف داشتند و در آنجا دچار آنفارکتوس قلبی (سکته) شدند که به دلیل ارائه خدمات بهتر، ایشان به بیمارستان قلب شهید رجایی تشریف آوردند. در آن زمان دکتر برزگر وزیر بهداشت وقت بود که تصمیم گرفتند تیمی از متخصصان قلب به سرپرستی دکتر عارفی را برای مراقبت از امام تشکیل دهند و من را که در آن زمان معاون وی بودم جزو تیم پزشکی قرار دادند.
* باتوجه به اینکه امام تحت نظر مداوم تیم پزشکی بودند چه زمانی متوجه بیماری گوارشی ایشان شدید؟
- تقریبا نزدیک به یک ماه قبل از رحلت متوجه شدیم حضرت امام دچار کمخونی هستند که پس از بررسیها مشخص شد کمخونی به دلیل دفع خون از دستگاه گوارش اتفاق افتاده است. بلافاصله آندوسکوپی از معده امام توسط دکتر زالی آغاز شد.
* بعد از تشخیص، تیم پزشکی چه تصمیماتی را اتخاذ کرد؟
- خوب یادم هست که روز جمعه بود حاج احمد آقا با من تماس گرفتند و فرمودند بیا جماران مساله مهمی پیش آمده است. زمانی که رفتم جماران متوجه شدم دکتر فاضل و بسیاری دیگر از پزشکان آنجا هستند و مشخص شد که زخمهای امام خونریزی دهنده است و باید بررسی شود که آیا نیاز به جراحی هست یا خیر. در آن موقع آیتالله هاشمی رفسنجانی به ما گفتند که اگر ایشان حضرت امام نبودند چه میکردید و من گفتم اول نمونهبرداری و سپس جراحی را آغاز میکردیم که آقای هاشمی گفتند کار علمی صحیح در مورد ایشان باید انجام شود و نگران چیزی نباشید.
* آیا تیم درمان از مساله خاصی نگران بود؟
- دکتر زالی نگران بود که نمونهبرداری موجب خونریزی شود اما من بلافاصله رفتم بیمارستان شهدای تجریش و دستگاه آندوسکوپی را به جماران آوردم و یک آندوسکوپی دیگر انجام شد و از زخمها نمونهبرداری کردیم و نهایتا نتایج بررسیها نشان داد که چارهای جز جراحی وجود ندارد زیرا برای جلوگیری از خونریزی احتمالی در حین شیمی درمانی، باید زخمها برداشته میشد.
* وقتی تیم پزشکی تصمیم بر جراحی گرفت این مساله را چگونه به حضرت امام انتقال دادید و واکنش ایشان چه بود؟
- وقتی تصمیم قطعی شد، ما تا ساعت یک ظهر وقت داشتیم به محضر امام برویم و مساله را برای ایشان بازگو کنیم. تمام پزشکان پشت در ساختمان ایستاده بودند و هر کس صحبتی میکرد که دکتر طباطبایی نوه امام گفتند اگر به امام بگوییم نیاز به عمل جراحی دارد ایشان امتناع خواهد کرد و من گفتم علیرغم اینکه شما نوه ایشان هستید اما حضرت را نشناختید زیرا ایشان در مسائل تخصصی که خود تخصصی نداشته باشند دخالت نمیکنند. به محض اینکه حرف من تمام شد ساعت یک بعدازظهر شد و به ما اجازه ورود دادند و وقتی ما به خدمت حضرت امام(ره) رفتیم دکتر فاضل گزارشی از فعالیتهای انجام شده را برای امام بازگو کردند و گفتند باید جراحی صورت گیرد، امام در پاسخ فقط فرمودند «بسیار خوب» و به هیچ عنوان از نوع جراحی سوالی نپرسیدند.
* حضرت امام یا بیت ایشان تمایلی به حضور پزشک خارجی بر بالین داشتند؟
- در آن زمان حاج احمد آقا گفتند امام به هیچ وجه اجازه ندادند که پزشکی از خارج برای درمان ایشان به ایران بیاید و پزشکان ایشان فقط باید ایرانی باشند، بنابراین همه مسئولیت به دوش شماست و شما باید تصمیم بگیرید.
* امکانات جراحی چگونه برای امام(ره) مهیا شد؟
- ما در یک اتاق که امروز بیمارستان قلب جماران شده است اتاق عملی را تدارک دیده بودیم که اگر امام نیاز به جراحی پیدا کردند همانجا در کنار بیت عمل جراحی انجام شود.
* چگونه نسبت به تکمیل بودن تجهیزات اتاق عمل اطمینان حاصل کردید و آیا امام اولین شخصی بودند که در این اتاق مورد جراحی قرار گرفتند؟
- خیر، تیم پزشکی نیز این تصور را داشتند که صلاح نیست در این اتاق اولین نفر که جراحی میشود حضرت امام باشد. برای همین تصمیم گرفتیم شخص دیگری را در ابتدا جراحی کنیم تا مطمئن شویم تمام تجهیزات تکمیل است در آن موقع که تیم پزشکی مشغول صحبت در این مورد بودیم یکی از کارگران که در میان ما حضور داشت گفت من فتق دارم و من را اول جراحی کنید.
تیم پزشکی نیز جراحی این کارگر را انجام داد و مطمئن شدیم که تجهیزات تکمیل است و از طرفی بیماری این کارگر نیز درمان شد.
* آیا اگر در آن زمان دسترسی به تجهیزات تشخیصی همانند امروزه پیشرفته بود بیماری حضرت امام زودتر تشخیص داده میشد؟
- امام هیچ گونه ناراحتی را اظهار نمیکردند؛ به همین خاطر بود که در آن زمان متخصصانی که مرتب با ایشان در ارتباط بودند متوجه نشدند که شاید امام نیاز به بررسیهای بیشتر داشته باشد، اگر چه بعید بود که اگر ایشان زودتر چکاپ میشدند چیزی نشان میداد چون مشکل ایشان موضعی بود و فقط معده را درگیر کرده بود و لنفوم بعید بود قبل از خونریزی تشخیص داده شود و جزو بررسیهای دورهای هم اینگونه نیست که اگر بیمار علائم نداشته باشد آندوسکوپی انجام دهد.
* شیفتهای تیم پزشکی برای مراقبت بیشتر از امام چگونه بود؟
- از زمانی امام دچار سکته قلبی شدند شیفتها به صورت 24 ساعته انجام میشد.
* برخورد حضرت امام(ره) با پزشکان چگونه بود؟
- امام فوق العاده به جامعه پزشکی احترام میگذاشتند و هیچ وقت دوست نداشتند کسی چاپلوسی کند و آن را بزرگ کند. در مسائل پزشکی هم مطلقا ایشان خودشان صراحتا دخالت نمیکردند و خاطرم هست روزی که در بیمارستان قلب بودند و رسیدگیها را میدیدند گفتند این رسیدگی را برای تک تک مردم ایران فراهم کنید.
* حضرت امام به شدت وقتشناس و دقیق بودند آیا این امر طی دوران بیماری ایشان رعایت میشد؟
- در مورد مسائل پزشکی به شدت دقت داشتند، برای مثال ساعت چهار زمانی که امام باید داروهای قلبی را مصرف میکردند، به محض دیدن ساعت، اطلاع میدادند زمان داروهای من است.
* امام در شرایط سخت چگونه با بیماری برخورد میکردند؟
- روحیه بسیار خوبی داشتند به گونهای که هر کس ایشان را ملاقات میکرد اصلا احساس نمیکرد، حضرت امام مشکل داشته باشند. خوب به خاطرم هست یک روز بعد از عمل جراحی ما باید در 12 لاین نوار قلبی را میگرفتیم که به یکباره متوجه شدیم امام دچار ایسکمی (کاهش خونرسانی به عضله) قلبی شده است. ایسکمی حالتی به شدت دردناک و مرگآور است. به همین دلیل تیم پزشکی به شدت دستپاچه شده و سریعا خدمات را آغاز کردیم، در همین حین بود که امام فرمودند آب بیاورید میخواهم وضو بگیرم، من در آن لحظه نتوانستم خودم را کنترل کنم و گفتم هنوز ظهر نشده و ساعت 11:30 است اما ایشان فرمودند میخواهم برای نماز آماده باشم و این جمله نشان داد بیماری برای ایشان هیچ بود. با وجود درد شدیدی که داشتند لحظهای نشد که شکایتی از ایشان شنیده شود.
* آیا امام راحل نگران روند بیماری خود بودند؟
- ایشان به خوبی از وضعیت خود اطلاع داشتند. خاطرم هست روز جمعه بود بعد جراحی حال امام خوب بود و مشکلی نداشتند در آن موقع آیت الله هاشمی رفسنجانی آمدند با ایشان ملاقات کردند و گفتند میخواهم بروم نماز جمعه، آیا برای مردم پیامی دارید یا خیر. آن وقت حضرت امام گفتند به مردم بگویید «دعا کنند که خداوند من را بپذیرد» معلوم بود امام آماده رفتن بودند و میخواستند خداوند ایشان را بپذیرد.
آیتالله هاشمی به شدت سعی کردند این جمله را به گونهای دیگر تفسیر کنند اما ما متوجه شدیم و درک کردیم آخر عمر امام است و ایشان آمادگی دارند و همانطور که در وصیت نامه خود نوشتند که با قلبی آرام و امیدوار به فضل الهی از شما خداحافظی میکنم، همین حالت بود.
* وضعیت امام(ره) در لحظات آخر چگونه بود؟
- ساعت نزدیکهای ظهر بود که گلبولهای قرمز خون امام(ره) به شدت افزایش یافت. در همان موقع تصمیم تیم پزشکی بر آن شد که ساکت نماند و درمان لنفوم را آغاز کند. از طرفی سلامت کلیههای ایشان در مرز بود و میدانستیم داروهایی که موجب از بین بردن سلولهای سرطانی میشود موجب افزایش اسید اوریک و از کارافتادگی کلیه میشود به همین دلیل به جای شیمی درمانی یک دوز کورتن به ایشان تزریق کردیم تا سلولهای سرطانی به آرامی کاهش یابد اما بعد از ساعتی متوجه شدیم کلیههای امام از کار افتاده است و من به بیمارستان شهدا رفتم تا دستگاه دیالیز را بیاورم اما در این فاصله دچار سکته قلبی شدند.
* امام راحل چند بار دچار سکته شدند؟
- سکته اول ایشان در قم و سکته سوم در زمان فتح فاو بود اما امام فرمودند به دلیل اینکه رزمندگان روحیه خود را از دست ندهند مساله سکته ایشان علنی نشود اما ما میدانستیم که اگر ایشان دچار سکته سوم شوند دیگر قلب توان کارکرد نخواهد داشت به همین دلیل در اتاق عمل بالون قلبی تهیه کرده بودیم و زمانی که امام به سکته سوم مبتلا شدند حاج احمد آقا گفتند چون امیدی نیست نگذارید ایشان اذیت شوند و متاسفانه بعد از مدت اندکی حضرت امام رحلت کردند.
* حال و هوای بیمارستان در آن لحظه چگونه بود؟
- همه فقط گریه میکردند و هیچ کس توان صحبت کردن نداشت.
* آیا خاطرهای از حضرت امام(ره) در زمان بستری دارید؟
- بله، حضرت امام ساعت 4 بعد از نصف شب برای نماز شب بیدار میشدند و اجازه نمیدادند کسی ایشان را تماشا کند و تیم پزشکی هم در آن لحظه از پشت شیشه رفلکس، وضعیت امام را رصد میکردند اما روز بعد از جراحی به دلیل اینکه به دلیل تنفس به قلب ایشان فشار وارد نشود لوله در داخل ریه گذاشته باشیم تا امام به کمک دستگاه تنفس کنند و من هم به عنوان پزشک مراقب باید بر بالین ایشان حاضر میشدم. ساعت 4 بعد از نصف شب بود دیدم که چشمان امام بسته است و زیر لب چیزی میگویند وقتی نزدیک شدم تا متوجه شوم آیا مسالهای را میخواهند به من بگویند دیدم ساعت 4 است و امام در آن حالت نماز شب میخوانند.
همچنین به خاطر دارم امام در زمان وضو بهترین لباس را میپوشید و عطر خوش بویی به خود میزد که بوی این عطر را همه ما پزشکان بسیار دوست داشتیم، به همین دلیل در زمان اذان به اتاق ایشان میرفتیم تا از عطر خود برای ما نیز استفاده کنند.
گفتوگو از سارا امیری
انتهای پیام/