اخلاق و محیطزیست در جامعه ایرانی
به گزارش گروه پژوهش و دانش خبرگزاری علم و فناوری آنا، امروزه مسئله محیطزیست به دغدغهای جهانی تبدیل شده است. غلبه روح سوداگری بر انسان معاصر و سیطره تمدن صنعتی، او را به جان طبیعت انداخته و برای تأمین منافع خویش کمر به نابودی طبیعت بسته است. امیر روشن و فاطمه زارع در مقالهای با عنوان «اخلاق و محیط زیست در جامعه ایرانی» به تبیین اهمیت این موضوع پرداختهاند.
پرسش اصلی مقاله حاضر این است که مبنای رعایت یا عدم رعایت اصول اخلاقی در ارتباط با محیط زیست در جامعه ایران از کدام منابع سرچشمه میگیرد؟
* لجامگسیختگی تمدنی، بیاعتنایی به طبیعت و خودمحوری
برای پاسخ به این پرسش مهم در این مقاله آمده است: انسان امروز میداند که با این لجامگسیختگی تمدنی، بیاعتنایی به طبیعت و خودمحوری و بی توجهی به آینده، دیگر آیندهای نخواهد داشت؛ بنابراین اینها کارهای انسان مدرن است که با تکنولوژی، خود انسان را به نقطهای رسانده که ناگزیر به نابودی است.
از نظر نویسندگان مقاله بسیاری از این بحرانهای زیستمحیطی ریشه در نگرش ما به طبیعت، موجودات و برداشتمان از چگونگی هستی آنها دارد.
از نظر آنان همین نگرش هست که نحوه ارتباط ما با طبیعت را مشخص میکند. رعایت یا عدم رعایت اصول اخلاقی نیز در این ارتباط یکی از شاخصهای مهمی است که تحت تأثیر نگرش و نوع آگاهیهای ما قرار دارد.
روشن و همکارش معتقدند اگر امروز میبینیم، انسان در ارتباط با محیط زندگی خود اصول اخلاقی را رعایت نمیکند و هر آن طور که خواست با طبیعت برخورد میکند، به دلیل تغییر نگرش او به هستی و طبیعت است؛ به این گونه که به چشم انسان امروز، طبیعت به خودی خود یک موجود بیشکل، بیهویت و خفته است که در گوشهای افتاده و ما باید آن را مورد بهرهبرداری قرار دهیم و بر حسب غایات و اهدافی که خودمان تعریف میکنیم به اجزاء بیجان و بیشکل آن، جان و شکل دهیم؛ زیرا در جهان جدید، انسان قانع نیست؛ بلکه انسانی معترض است؛ در نتیجه ما آدمیان هستیم که باید به همه چیز شکل دهیم و به این عالم صورت بخشی کنیم.
از همین رو مینویسند: در جهان جدید اعتراض به جای قناعت نشسته است. قانع بودن یکی از ارکان اخلاق در گذشته است، که از ویژگیهای شخصیت اخلاقی افراد بود، اما امروزه این اصل، بکلی مورد انکار قرار گرفته و بر هم خورده است. همین عدم التزام به قناعت هست که انسان امروز به خود اجازه میدهد تا هر آنچه که میتواند و هرگونه که میخواهد با طبیعت رفتار کند.
* حاکم شدن تفکر تکنولوژیک به جهان
نویسندگان مقاله یکی از ریشههای این نوع نگرش را حاکم شدن نگاه تکنولوژیک به جهان میدانند به این معنی که ما انسانهای امروز هر چیز را بالقوه مانند یک مرکب میبینیم که باید تا آنجا که در توان داریم از آن سواری بگیریم. معنای عقلانیت ابزاری یا همان عقل مدرن همین است که به همه چیز به چشم ابزار نگاه کنیم.
از دید این عقلانیت، هیچ چیز غایت خود نیست و هیچ چیز درخود تمام نمیشود و مطلوب بالذات قرار نمیگیرد؛ بلکه وسیلهای قرار میگیرد برای رسیدن به مطلوبی دیگر که آن را نیز فقط انسان تعریف میکند.
حاکم شدن این نگرش مادی و ابزاری در سطح جهان، خواه ناخواه جامعه ایران و انسان ایرانی را نیز در همه عرصههای زندگی منجمله عرصه محیط زیست، تحت تأثیر خود قرار داده است. به ویژه اینکه جامعه ایرانی در طول حیات تاریخی خود، جامعهای دینی و ارزش مدار بوده است؛ به دیگر سخن مقولهای به نام ارزش (در اشکال مختلف آن)، همواره به مثابه یکی از بنیادیترین عوامل تعریفکننده، سامان دهنده و نیز تخریب کننده هویت وی محسوب شده است.
حال رعایت اصول اخلاقی که ارزشی پایهای برای جامعه ایران محسوب میشود، با نفوذ این نگرش جهانی ابزار نگر، کمرنگ یا نادیده گرفته شده، تا جایی که میتوان جامعه ایران را با یک بحران اخلاقی مواجه دید و به طبع این بحران در حوزه ارتباط با محیط زیست نیز خود را نشان داده است. این درحالیست که وقتی به نوشتههای گذشتگانمان، منابع معرفتیمان (از قرآن گرفته تا ادبیاتمان) و... نگاه میکنیم، نسبت میان انسانها و طبیعت را نسبت دو دوست مییابیم.
* طبیعت قدسی
برای مثال، در قرآن بیش از یکصد بار، اهمیت محیط زیست تکرار شده و طبیعت یک امر قدسی است که مظهر و محل تجلی پروردگار است و تجاوز به طبیعت صحیح نیست؛ بنابراین در حد محدود باید از طبیعت استفاده کرد. ما مأمور آبادانی زمین هستیم وگرنه مفسد فی الارض تلقی میشویم. در قرآن فساد در ارض، یک مفهوم عرفانی و اخلاقی یافته به طوریکه هر گونه تخریب در زمین، به عنوان فساد فیالارض تلقی میشود.
در کنار این منابع اسلامی، وقتی به تاریخ، ادبیات و اسطورههای ایرانی نیز مراجعه میکینم؛ میبینیم که چگونه احترام به طبیعت ارج نهاده شده است. برای مثال خیام میسراید: پا بر سر سبزه تا به خواری ننهی/ کان سبزه زخاک لاله رویی رسته است.
* منابع معرفتی ارزشها و نگرشهای ایرانیان
در نهایت اینکه نویسندگان در این پژوهش سعی دارند رابطه اخلاق و محیط زیست در جامعه ایرانی را از این منظر بررسی کنند که، جامعه ایران را انسانهایی در بر میگیرند که سه منبع معرفتی تعیین کننده نوع نگرش آنها به طبیعت است.
این سه منبع عبارتند از: ۱- منابع ایرانی به سبب تعلق داشتن به جغرافیا، تاریخ و هویتی به نام ایران. ۲- منابع اسلامی و متعهد بودن به رعایت معارف و آموزههای آن ۳- منابع جهانی و قرارگرفتن در بطن آن.
از این رو از نظر آنان با استناد به این سه منبع، هرگونه برنامهریزی و طراحی الگویی برای سازماندهی و حل بحران اخلاقی در رابطه بین انسان ایرانی و محیطزیست باید با در نظرگرفتن مکملانه آموزههای این سه منبع صورت بگیرد. چراکه منابع اسلامی، مقام قدسی طبیعت را به انسان ایرانی نشان خواهد داد، منابع ایرانی نیز از منظر عشق به وطن و سرزمین، بر دوستی با طبیعت تأکید میکنند و در نهایت در چارچوب آموزههای این دو منبع میتوان به سراغ نگرش جهانی رفت و از طبیعت نیز بهره مادی برد.
بنابراین در این مقاله پس از مروری بر نحوه نگرش این سه منبع نسبت به رعایت اصول اخلاقی در ارتباط با طبیعت یا محیط زیست، این راهحل پیشنهاد میشود که برای حل بحران اخلاقی جامعه ایران، انسان ایرانی باید به خوبی از آموزههای این سه منبع، پیرامون ارتباط با محیط زیست آگاهی یابد و با بیرون کشیدن اصول اخلاقی آنها، در راستای بهبود رابطه خود با طبیعت عمل کند.
انتهای پیام/