در برابر موسیقی مبتذل؛ از منظر اخلاق اجتماعی، سیاست هنری و حقوق کودکان
به گزارش خبرنگار گروه پژوهش و دانش خبرگزاری علم و فناوری آنا، سالهای اخیر هنر موسیقی یکی از موضوعات و مسائل اصلی خانوادهها و حتی حاکمیت بوده است، از وعده تولید سند ملی موسیقی کشور توسط وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی تا دغدغه خانوادهها نسبت به موضوع سلیقه و ذائقه موسیقایی فرزندانشان. در این بین انتشار گاه و بی گاه برخی از موسیقیهای مبتذل پاپ هم باعث جنجالهایی فراوانی شده است.
با این همه موسیقی هنری مهم و عمومی است که میتواند جهانبینی بسازد و بر شکلگیری اندیشه و فرهنگ جامعه تاثیر مستقیم داشته باشد، اما آن چیزی که جریان غالب این روزهای موسیقی کشور است چندان گفتمان مورد قبولی را راهبری نمیکند. شاید ازهمین رو است که آذر ۱۴۰۲ مرکز رصد فرهنگی کشور پژوهشی انجام داده است با عنوان در برابر موسیقی مبتذل (از منظر اخلاق اجتماعی، سیاست هنری و حقوق کودکان)، این پژوهش تلاشی است برای نور تاباندن بر آنچه در میدان موسیقی کشور میگذرد.
پژوهش حاضر مسئله اصلی سیاست موسیقی در کشور را، فقدان تنظیمگری متناسب با وقایع، روندها و ضرورتهای وضع موجود میداند و از سه منظر، سیاست موسیقی را با تمرکز برموسیقی مبتذل مورد بررسی قرار داده است.
در بخش نخست پژوهش، ابتدا از منظر تحلیل فرهنگی، برای توضیح موسیقی مبتذل (از جنبههای هنر و اخلاقی)، برخی از ترانههای پرشنونده تحلیل فرهنگی شده، سپس از منظری چرایی رواج این نوع موسیقی و علاقه بخش قابل اعتنایی از جامعه به این نوع موسیقیها، از منظر سیاست هنری و موسیقی ایران بحث شده است.
در گام سوم از منظر حقوقی و قانونی، محتوای غیراخلاقی در آهنگها در آمریکا، انگلیس و ایران مورد بررسی قرار گرفته و درنهایت سیاستهای پیشنهادی مطرح شده است. در ادامه چکیدهای از پژوهش مورد نظر ارائه میشود.
* چرا موسیقیهای مبتذل رواج مییابند؟
در این گزارش آمده است: نماهنگهای ساسی مانکن بـا مایههای امر جنسی، شادی و هیجان ریتمیک، اشارات سیاسی، اسـتفاده از ترندهای رسانههای داخل ایران و بازاریابی تعاملی در اینسـتاگرام، چندیـن بار موجهای مقطعی اجتماعی ایجاد کرده است. ازنظر فرهنگی، ایـن آهنگ میتواند بهعنوان یک نمونه از فرهنگعامه در نظـر گرفته شود که با اسـتفاده از ملودیهای ساده و ریتمیک، با استفاده از زبانی عامیانه و اصطلاحات خاص جوانان در مقابـل اصطلاحات فرهنگ رسمی، نشان از برخی تغییرات فرهنگی در ایران دارد.
پژوهش حاضر به این اشاره میکند که اگرچه این نوع آهنگها بهطور مقطعی مورد اسـتقبال بخشهایی از جامعه قـرار میگیرد، اما نبایـد در مورد اثرگذاری آنها بـر فضای اخلاقی جامعه و خانواده ایرانی اغراق کرد، ‐ آهنگ بـرادران لیلا (١۴٠٢) که با دال مرکزی امر جنسی، در مقایسه بـا آهنگهای سابق ساسی مانکن مـوج اجتماعی کمتری ایجاد کرده است. خصوصاً در مقایسه با تهـران‐ توکیـو (نـرو سـمیه) با توجه به حضور یک پـورن اسـتار معـروف در موزیک ویدئـو و آهنگ دکتر، به دلیل شـرایط اجتماعـی انتشـار آن و همچنین پرطـرفداری آهنگ جنتلمن که پیـش از آن منتشرشده بـود، ایـن آهنگ بازدیـد کمتری بـه خود اختصاص داده اسـت.
البتـه اگرچـه میـزان بازدیـد ایـن قطعه از قطعات قبلی کمتر اسـت، امـا بههرحال نباید نادیـده گرفـت کـه ایـن نـوع موسیقیها، در فضـای رسانهای کشور اثرگـذار بودهاند و موردتوجـه حداقـل بخـش مهمی از کاربـران قرارگرفته است که باید مـوردبررسـی و ریشهشناسی قرار گیرد‐.
نتایج این پژوهش نشان میدهد که باوجود استقبال کمتر آهنگ برادران لیلا نسبت به ترانههای قبلی، نکته مهم این است که احساسات بیشتر کاربران (۵۵.۴٣ درصد) نسبت به پستهای مربوط بـه ترانه برادران لیلا در اینستاگرام مثبت بوده است. اما احساسات مثبت کاربران در تلگرام بهطور محسوسی کمتر از کاربـران در اینستاگرام بوده است (۴٢ درصد مثبت و بقیه، دیدگاه منفی و یا خنثی داشتهاند).
این پیمایش دلایل و عوامل زیادی را در رواج و استقبال از این نـوع آهنگها دخیل میداند که که عبارتاند از: ضعف تولید موسیقی هنری و اخلاقی خوب برای کودکان، ابهام و سـردرگمی در سیاستهای موسیقی در ایران که موجب ابتذال گرایی در موسیقی در بین بخشهای زیادی از جامعـه شده است، تغییـر ذائقـۀ موسیقی مردم به سمت موسیقی پاپ و کمتوجهی به موسیقیهای اصیل و نواحی (هرچند در پیمایشها و نظرسنجیها درصد افراد زیادی هم هستند کـه به موسیقی که به موسیقی سنتی گوش میکنند؛ اما جوانترها خواهان گوش دادن به سبکهای موسیقی مدرن هستند)، ضعف در نظام آموزشی موسیقی در کشور و رواج بیسوادی موسـیقایی، غلبـۀ ِ اقتصاد بازار بر حکمرانی فرهنگی و عدم حفاظـت از موسـیقی ایرانی.
در نظرسـنجی خـرداد سـال ١۴٠٢ از نوجوانان شـهر تهـران، موسـیقی پاپ بیشـترین طرفدار (۵۴.۶ درصد) را به خود اختصاص داده است؛ موسـیقی رپ با ٢۵.١ درصد، سـنتی با ١۴.١ درصد، محلی با ۵.۴ درصد و...در رتبههای بعدی قرار داشتند.
* رشد روزافزون موسیقی پاپ در کشور نشان از چیست؟
در این پژوهش آمده است که رواج موسـیقی پاپ که به اعتقاد متخصصین موسیقی در پی سیاستهای حذف آمـوزش موسیقی و محدودیتهای اعمالشده بهصورت قابلتوجهی از کیفیت آن کاسته شده است، نشاندهنده عـدم توفیـق سیاستهای سلبی و تغییر ذائقۀ فرهنگی و موسیقایی بوده و از این لحاظ حائز اهمیت است.
آنچه در مسـئله اسـتقبال از موسیقیهایی مانند آهنگ ساسی مانکن مشاهده میشود درواقع از تأثیرات این فرایند تغییر موسیقایی جامعه است. همگام با رشـد موسـیقی پاپ که روندی جهانـی و مصرف گرایانه اسـت، سیاستهای فرهنگی دولتها، حمایت از موسیقی ملی و نواحی بهعنوان میراث فرهنگی است.
سهم موسیقی پاپ بین مجوزهایی که مرکز موسیقی کشور منتشر کرده است(1401)
همچنین حمایتهای گسـترده از موسیقی کلاسیک بهعنوان موسیقی ژانری کـه ارزشها و اصول موسیقایی در نوازندگی، آهنگسازی و اجـرا، در آن به حد اعلایی وجـود دارد، بهعنوان شاخص بالندگی فرهنگی در عرصۀ موسـیقی شـناخته میشود.
ازاینرو، رشـد روزافزون موسـیقی پاپ در ایران، هـم به معنای تغییـر ذائقـۀ عمومی علیرغـم سیاستهای فرهنگی در عرصه موسیقی است و هم بــه معنای از دست دادن ارزشهای متعالی فرهنگی در این عرصه و در حقیقت تأثیر معکوس سیاستهای فرهنگی پـس از انقلاب بـر گروه هدف موسیقی سـنتی ِتجاری و ایرانی، نواحی و کلاسیک بوده است بدون آنکه روند جهانی رشـد موسیقی پاپ را کند کرده یا متوقف کند.
* سطح پایین سـواد موسیقیایی جامعه
در فضایی کـه آموزش رسـمی موسیقی برای کودکان اساساً وجـود نـدارد، آمـوزش تخصصی چنان محدود و موردی است که جز اقلیتی محدود، در دسترس دیگران قرار نمیگیرد و بخـش خصوصی، بـا هـر کیفیت ممکنی، جایگزین آموزش رسمی میشود، نمیتوان انتظار سواد موسیقایی از کودکان و نوجوانانی را داشت که مدام در معرض موسیقیهای نامناسب قرار میگیرند.
عدم دسترسی برنامهریزی شـده به همراه وجـود نیاز بـه مصرف موسـیقی در جامعـه و برطرف کردن این نیـاز از طریق مبادی غیررسمی سـبب شـده است کــه «سطح پایین سواد موسیقایی جامعه» مهمترین پیامد سیاست انفعالی و بازدارنده در چند دهه اخیر باشد.
شـرایط فعلـی نشان دهنده این است کـه سیاستهای بازدارنده، موسیقی را از زندگی مردم خـارج نمیکند؛ بلکه فقـط باکاهش سطح سواد موسـیقایی جامعه، راه را بـرای مصرف بی اندازه و یکه تازی موسـیقی پاپ به عنوان یک گونه موسیقایی بازکرده است.
موسیقی پاپ به دلیل دسترسی آسان از طریق وسایل ارتباطی جدیـد و نیاز نداشتن این نوع موسیقی به ذائقه موسیقایی پرورش یافته مورد اقبال جامعهای قرار گرفته است که سطح سواد موسیقایی پایینی دارند.
در نتیجه شرایط برای حضورگونههای دیگـر موسیقی مانند موسیقی سنتی که رابطه نزدیکتری با هویت فرهنگی مردم دارد، سخت شـده است. دغدغـه این است که موسیقی بخشی از هویت و سرمایه نمادین مردم است و فقـدان شـناخت از موسیقی ملی، به تدریج توانایی لذت بردن از این نوع موسیقی را از بین میبرد.
نتایج این پژوهش نشان میدهد که علاوه بر عدم توانایی لذت بردن از موسیقی ملی، در آیندهای نه چندان دور شاهد کاهش تعـداد نوازندگان سازهای ایرانی خواهیم بود. این پیامد میتواند نتیجه عدم نمایش ساز در رسانه ملی دانست.
شـرایط کنونی ما را نیازمند بازنگری در سیاست موسیقایی میسازد، بایستی سیاستی تدوین شود که با واقعیت اجتماعی مصرف موسیقی در ایران و حساسیتهای حاکمیتی تعادل برقرار سازد. سیاستی با این پیش زمینه کـه در فضای رسانهای جدید حذف و نهی موسیقی نه تنها نمیتوان جلـو مصرف موسیقی را سد کند، بلکه مشخصه عـدم شـناخت کافی از شرایط پیرامونی است.
نسخه کامل پژوهش در برابر موسیقی مبتذل (از منظر اخلاق اجتماعی، سیاست هنری و حقوق کودکان) را میتوانید از اینجا دریافت کنید.
انتهای پیام/