زن ماند و ماه، شب به تحير تمام شد
زيبايیاش مسبب حسن ختام شد
زن شارح شريعت اشراق کربلا
از کوفه پر کشيد و پرافشان شام شد
زن قصه گوی غربت تنهايی زمان
زن راز دار دفتر و درس نظام شد
از آستان روضه رضوان عزيز تر
شايسته محبت و مهر امام شد
زن، محرم معابد و مهمان کارزار
سرفصل صادقانه ظهر قيام شد
در اعتکاف ساحت سبز مقدسات
از آسمان گذشت و عليه السلام شد
قفلی به قلب خود زد و قانع نشد نشد
فرمانده مناظره انتقام شد
صبر سخن سرآيد اگر شعر شاهد است
دامان دجله حامل نطق و کلام شد
آيا شنيدهايد زنی از تبار صبح
خورشيد گونه وارد دارالسلام شد؟
بانوی من، سفير اميد و عبادت است
لطفش دليل دولت اين انسجام شد
ديشب ونوس، کوچه به کوچه دمشق را
میگشت و مست، مست و مهيای جام شد
جامی که از شراب شفاعت لبالب است
ديشب، شفيع ساقی اين اتهام شد
زينب سلام و ياد خدا بر تو تا ابد
زينب! به لطف عشق تو، ماتم تمام شد
توسط متخصصان یک شرکت دانشبنیان؛