حیدریپور: خشونت خانگی در زندگی «بابک خرمدین» را بی کلام نشان دادیم
گروه فرهنگ و جامعه خبرگزاری علم و فناوری آنا ـ زهره سعیدی: نمایش «لَ حَ د» به کارگردانی حسین حیدریپور، تهیه کنندگی داود زارع گاریزی و بازی بدرالسادات برنجانی، مهدی پورخدری، ایمان دبیری، آذین رئوف، فریدون ولایی، سارا داداشپور و کوروش زحمتکش بازیگران نوجوان به نویسندگی میلاد اردوباری این شبها در تالار حافظ در حال اجرا است.
این اثر روایتگر داستانی مستند با موضوع خشونت خانگی واقعیتی آزاردهنده و غیرقابل انکار در محیط خانه که باید پناهگاهی امن برای ساکنانش باشد، است. حسین حیدری پور پیش از این نیز نمایشهایی، چون «قصههای در گوشی»، «علیه من شهادت نده ۹۰»، «گاومیش» و ... را درباره دغدغههای اجتماعی و خانوادگی روی صحنه برده است. تصاویر این نمایش مستند با حضور و همراهی هنرمندانی، چون منیژه حکمت، کیانوش عیاری، مجید جلالی، حسن امین، داوود نوهئی، احمد بخارایی، امیر دژاکام، مجید مظفری، نسیم ادبی و حمید ماهیصفت ضبط شده است.
میزگرد بررسی اجرای این نمایش با حضور بدرالسادات برنجانی، فریدون ولایی، ایمان دبیری، بازیگران این نمایش و حسین حیدری پور کارگردان برپا شد که بخش نخست آن منتشر شده و از اینجا قابل مطالعه است و بخش دومش را در ادامه میخوانید:
خانم برنجانی شما بازیگری هستید که در نقش مادریک کاراکتری در نمایش ظاهر شدید که بازی چند پهلوی بدون کلام دارد، اینطور ایفای نقش آن هم بدون کلام برایتان چه تجربهای بود؟
بدرالسادات برنجانی: بله مادر هم میتواند مظهر عشق باشد و هم تنفر، من در این کار تلاش کردم چند قطب از یک شخصیت را نشان دهم، یعنی زنی که هم از همسرش میخواهد اطاعت کند، چون میترسد و هم به تعبیر من به فرزند و همسرش عشق دارد، به هرحال من نمیتوانستم خودم مادر بودنم را در این کار فراموش کنم، سعی کردم این عشق مادر به فرزند خود را هم نشان دهم، هرچند که در نهایت به جنون میرسد. همیشه برایم عشق این مادر و پدر به فرزندشان و در نهایت کشتن او یک علامت سوال است، فقط میتوانم بگویم که پدر یک بیماری داشته که زندگی خانوادگی او را هم تحت تأثیر قرار داده است.
عموم مادرها در خانوادهها تلاش میکنند بین همسر و فرزندانشان یک تعادل ایجاد کنند، این هم سخت است و هم یک عشق میخواهد، اما زمانی که نتوانیم تعادل را برقرار کنیم، ممکن است به شرایط مادر بابک خرمدین هم انسان دچار شود. در نهایت این یک کار مستند بود که تبدیل به نمایشنامه شد، ما سعی کردیم در این نمایش بازیهای درستی داشته باشیم، من معتقدم برای رسیدن به افق هنر نمایش باید خیلی چیزها را روی صحنه درست بازسازی کرد و ما هم تلاش کردیم همین اتفاق بیافتد.
آقای ولایی شما هم نقش پدر بابک خرمدین را در این کار داشتید، ارزیابیتان از این کاراکتر چیست؟
فریدون ولایی: ببینید درباره کاراکترهای واقعی من واقعا نمیتوانم قضاوتی کنم، چرا که نمیدانم آدمی که دست به چنین خشونتی در آن لحظه زده، در چه شرایط و موقعیتی بوده همه اینها خیلی مبهم است، هر چند که شاید اتفاقاتی باعث شده این پدر دست به چنین اقداماتی بزند با وجود اینکه چنین قصاوت، خشونت و جنایتی در هیچ جایی از دنیا تایید نمیشود، اما حتما عقبهای داشته، هر چند برای ما موقعیتش مبهم است.
روانشناسان، آسیب شناسان و جرم شناسان خیلی بهتر و علمیتر میتوانند در باره چنین فاجعه خانگی نظر بدهند، اما آنچه مدنظر ما بود از نگاه درام اتفاق افتاد، اینکه به چیزی در جامعه استناد میکنیم که اتفاق افتاده و این میتواند یکی از مولفههای نمایش مستند باشد، چرا که مابه ازای بیرونی کاراکترهایش را دارد و همینطور تماشاگری که پس از اجرا به یاد این شخصیتها میافتد و برایش همه چیز تداعی میشود.
بازی درسکوت سختترین کار بازیگر است
درباره شخصیت پدر نمایش هم باید بگویم، ممکن است آدم عاشق یا خشن باشد، سعی کردم مرزهای این دو را نشان دهم، بگویم این آدم هم میتواند عاشق فرزند و خانواده باشد هم در عین حال خشونت طلب، بنابراین حرکت روی این لبه و مرز سخت بود تا به آن کاراکتر مورد نظر برسم. این کاراکتر هم مثل نقش مادر، هیچ دیالوگی نداشت، به نظر من ما بار همان دیالوگ و گفتار را هم با بازی بدن، چهره و ارتباط به دوش کشیدیم. بازی درسکوت سختترین کار بازیگر است و اگر درست انجام نشود، لطمه زیادی به کار و خود کاراکتر میخورد بنابراین تمام سعی من این بود که درست بازی کنم تا نه بی خاصیت باشم و نه غلوآمیز جلوه کنم، بنابراین امیدوارم به آنچه مدنظر کارگردان بودم رسیده باشم.
بازی در چنین نقشی در زندگی خودتان اثرگذار نبود؟
ببینید به هرحال نقش که چیز جدیدی نبود، اما من، چون به عنوان نویسنده کاراکترهای زیادی خلق کردم، قطعا مقطعی از آنها تأثیر گرفتم، این هم در یک پروسه زمانی اثرگذار است، اما سعی کردم زیاد این نقش در زندگیام اثرگذار نباشد. البته من در بین اطرافیانم به یک فرد صبور و مهربان معروف هستم، منتها همسرم بعد مدتی از اجرا به من میگفت که از نگاههایت میترسم؛ بنابراین حسن انجام این کار آنجایی است که نه خشونت به شکل بیرونی بلکه به شکل دراماتیک ارائه میشود و هم هیچ ضد و خوردی روی صحنه رخ نمیدهد بلکه تنها رنگ ها، لباس، آکسسوار و فضای صحنه بیانگر التهاب است و در واقع این همان زبان هنر است که التهاب جامعه را نشان میدهد. مهمترین مسئله نمایش هم به نظر من ایجاد پرسش کردن از مخاطب است که او در ذهنش دچار چالش شود که این خشونت خانگی آیا در زندگی او هم بوده یا خیر.
شما بیشتر به عنوان کارگردان و نویسنده شناخته میشوید، اگر بخواهید انتخاب کنید بین بازیگری، کارگردانی و نویسندگی کدام را انتخاب میکنید؟
در واقع هر سه را دوست دارم و با تجربه شیرینی که در این کار داشتم به نظرم جذاب آمد. من زمانی از کارم لذت میبرم که خلقی کرده باشم حال این خلق میتوانم هم در نویسندگی رخ دهد هم کارگردانی و هم بازیگری.
در نهایت شرایط امروز تئاتر را چطور میبینید؟
خلاصه بگویم با اینکه خیلی مفصل است، این روزها تئاتر اصلا حالش خوب نیست، چرا که خیلی کاربلدها کنار کشیدهاند، اصلا حمایتی از تئاتر نمیشود، صد نمایش شبانه در تهران اجرا میشود، اما هیچ کدام شرایط مالی خوبی ندارند و این اصلا تقصیر هنرمندان نیست، بلکه وضعیت و موقعیتی است که برای هنر ایجاد شده و مشکلات معیشتی تئاتر را به نابودی برده است و به نظر من تئاتر امروز ما اصلا حال خوبی ندارد.
برویم سراغ آقای حیدری پور. کارگردان اثر، بفرمایید چطور شد کار را در سالنی دوسویه اجرا بردید، چه تفاوتی در این نوع اجرا با ترکیب یک سویه تماشاچی ـ بازیگر وجود دارد.
حیدریپور: قبل از شروع کار من تمایل داشتم کار دوسویه اجرا برود، سر این مسئله هم نقد زیاد شنیدم، اما فکر میکنم یکی از شاخصههای اثرگذاری کار این باشد که تماشاگران رخ به رخ شوند، واکنشها را ببینند و فضا خیلی وسیع نباشد. معنای خود «لحد» هم همان سنگ قبر است، یعنی فضای محدودی که آدم در آن قرار میگیرد و باریک است.
استفاده از مولتی مدیا و تصویر در این کار برایتان خیلی اهمیت داشته، علتش چه بود؟
من اعتقاد دارم سکوت سرشار از نگفتهها است، تصور میکنم تعداد تصاویری را که در این نمایش نیاز دارم به مخاطب عرضه کنم خیلی زیاد است، حتی اگر دوباره هم کار را به اجرا ببرم، یک مفاهیمی در کلام نمیگنجد مثل مرگ پسر که اصلا نمیشد با دیالوگ آن را نشان داد.
ما در طول روز خیلی از صداهای اطرافمان را نمیشنویم، تصاویر را نمیبینیم ممکن است گذرا از کنار دیگران رد شویم بدون تأمل و تعمق به نظرم آمد استفاده از عوامل بصری و مولتی مدیا مثل سایه، نریشن، سورههایی از قرآن که با صدای سجاد افشاریان ضبط شد و فرزندکشی را نهی میکرد وچیزهایی که مرور خشونت میکند، به نظرم آمد با این ابزارهابه مخاطب اثرگذار است.
علت انتخاب تالار حافظ برای اجرا چه بود؟
خب من تالار حافظ را از سال ۹۹ رزرو کرده بودم و حتی واریز وجه هم برای آن داشتم تا اینکه به کرونا خوردیم و رسیدیم به اکنون و البته اینکه میتوانستم دوسویه هم درآن اجرا بروم، البته سالن مولوی هم همینطور است، اما تالار حافظ یکی از سالنهایی بود که مدنظرم بود چرا که شاخصههای مدنظرم را داشت.
تاریخ اجرایتان تا چه زمانی است؟
ما قرار است تا سیام تیر ماه اجرا داشته باشیم، بیست و هشت شب اجرا داریم.
هزینه کار برایتان چقدر در آمد؟
سوال خیلی خوبی است، جا دارد اینجا از عزیزی به نام داودزارع گاریزی تهیه کننده کارمان بگویم که رفاقتی برایم پا پیش گذاشت هر چند که میدانست شاید خروجی هم زیاد کار نداشته باشد، اما امیدوارم کار طوری جلو برود که شرمنده کسی نشویم و هر کسی به حقش برسد.
در نهایت من دست تک تک عوامل اجرایی را میبوسم که کج خلقیهای مرا به خاطر دو کار پشت سر هم و استرسهای آن تحمل کردند.
در نهایت آقای دبیری شما بفرمایید چه بازخوردی از نقش خود و کار گرفتید؟
این کار به نظر من یک قابی است که همه عناصر آن با هم اثرگذارند، داستان قهرمان یا ضدقهرمان به نظر من ندارد، همه شخصیتها خاکستری هستند، بنابراین هیچ کدام ما به تنهایی موفق نبودیم بلکه همه نخ تسبیحی هستیم که در کنار هم قرار گرفتیم و تلاش کردیم بهترین کار را ارائه دهیم.
کاراکتر من هم خاکستری است در واقع هیچ کسی در دنیای واقعی سیاه و سفید مطلق نیست ما در پشت صحنه هم دیدیم همه بچهها بیش از آنچه که باید زحمت کشیدند از طراح لباس گرفته تا موسیقی، دکور، روابط عمومی و.
این نمایش روی زندگی واقعی شما اثرگذار نبود؟
همان اتفاقی که ممکن است برای یک تماشاگر جلوی صحنه بیافتد، برای ما هم ممکن است بیافتد، برخی اوقات میانه اجرا فکر میکردم که چه چیز این کار جذاب است، گاهی به یک لایههای ظریفی از خشونت میرسم و من مطمئنم آن لحظه تماشاگر نیز از اجرا خارج میشود و به زندگی خودش تأمل میکند تا ببینند کجا قرار دارد، کجا خشونتی علیه او شده یا خودش خشونتی علیه کسی روا داشته است.
شاید جایی از زندگی به این بربخوریم که با خانواده مان چطور رفتار کردیم، کجا خشن بودیم حتی در کلام خشونت به همین سادگی تعریف میشود اینکه در یک لحظه همدیگر را درک نکنیم و وارد فضای ذهنی هم نشویم. اما اینکه از کاراکتر چیزی با خود برده باشم، خیر این اتفاق نیافتاد.
کار جدیدی قرار است شروع کنید؟
تئاتر فعلا خیر، اما فیلم کوتاه، سینمایی و تلویزیونی بله.
با شرایط فعلی کار تئاتر را در آینده چطور میبینید؟
در هر حال من نگاهم منفی نیست و خوشبین هستم، تئاتر همیشه میماند، این ما هستیم که میآییم و میرویم و یک ابزار هستیم. اما الان معتقدم نیروهای کارآمد و جوانی به تئاتر تزریق شده که باهوش و ظریف هستند و این برکت تئاتر ما است که در سن هجده سالگی متنهایی میبینم که از پختگی چهل ـ پنجاه سالهها برآمده است اینها همه تیزهوشی نسل جدید است که به تئاتر ما تزریق شده است.
انتهای پیام/