تازهترین اشعار شاعران جوان و پیشکسوت در مدح امام رضا (ع)
به گزارش خبرنگار فرهنگ و جامعه خبرگزاری علم و فناوری آنا مراسم شب شعر «پنجره هشتم»، ویژهی ولادت امام رضا (ع) همزمان با ایام ولادت با سعادت این امام همام، با حضور جمعی از شاعران و ادیبان کشور در سالن کتابخانه عمومی پارک شهر برگزارشد.
در ابتدای این دیدار که با همت اداره کل کتابخانههای عمومی استان تهران و کانون شعر و ادب خدمت رضوی استان تهران برگزار شد، عبدالرحیم سعیدی راد و رضا اسماعیلی از شاعران و پژوهشگران ادبی کشور به ایراد سخنرانی پیرامون جایگاه شعر آیینی و عرفانی در ادب پارسی پرداختند.
در ادامه شاعران و ادیبانی همچون عبدالرحیم سعیدی راد، رضا اسماعیلی، سید مسعود علوی تبار، محسن چایچیان، حبیب حبیب پور، علی اکبر فرهنگیان، فاطمه نانی زاد، سیده فرشته حسینی، فاطمه آذرباد، زهرا غفاری، هانیه احمدی نژاد و منصوره محمدی مزینانی به قرائت شعر پرداختند، که در ادامه برخی از این اشعار قرائت شده را با هم مرور میکنیم:
عبدالرحیم سعیدی راد
بیاای دوست ما را مفتخر کن
رهت دور است، آن را مختصر کن
دل من خاک نیشابوری توست
کرم فرما و از این دل گذر کن!
دل بیتاب و بی همراه و جاده
سفر، تاول، شب و پای پیاده
برای دیدنت مولای هشتم!
دل من راهی باب الجواده!
سید مسعود علوی تبار
بی تو خون است دلم عشق مرا خواهد کشت
تا رسیدن به حرم عشق مرا خواهد کشتای دل خون شده ام سمت قدمگاه بیا
زود بردار قدم عشق مرا خواهد کشت
مرگ من در ره این عشق هزاران بار است
این منم دم همه دم عشق مرا خواهد کشت
مانده ام با غمتای یار چه سان سر بکنم
به رضای تو قسم عشق مرا خواهد کشت
روی اگر از تو بتابم ز غمت میمیرم
گر به راهت نروم عشق مرا خواهد کشت
به خیال غمتای یار اگر چه شادم
با همین خنجر غم عشق مرا خواهد کشت
کم ما و کرم دوست در این وادی گم
آخر از روی کرم عشق مرا خواهد کشت
محسن چایچیان
دلم گرفته از این سایههای طولانی
نفس نمیکشد اینجا هوای بارانی
اگر چه دشت خیالم همیشه خرم بود
نشسته گرد غم اینجا، به سقف سیمانی
نگاه حسرت من میکند باز یادی
از آن تلألؤ، شمس الشموس سبحانی
ز دیده اشک بریزم در این کویر دلم
که با اشارت او گشته است بارانی
دلی که پیش تو باشد همیشه آرام است.
ولی فراق تو، دریای عشق طوفانی
از این نمایش عکس و دریچهی تصویر
دهم سلام، به مولای خود، چو مهمانی
نمای پنجره فولاد و صحن زیبایت
میان بری است برایم، ز راه طولانی
به یاد زنده دلان، رهروان این آیین
که موج میزند اینجا ره سلیمانی
یقین که ثامن ضامن نمیکند نومید
هم اوست مرده دلان را دوباره سامانی
ز راه لطف به «محسن» همیشه احسانت
نگاه رأفت تو، رهگشاست در آنی
سید حبیب حبیب پور
این دفتر آشنا چه زیبا شده است
سرشار شد از صفا چه زیبا شده است
امروز که این رباعی آمد دیدم
با قافیهی رضا چه زیبا شده است
فاطمه نانی زاد
تا نظر کردی به چشمم خوشهی انگور شد
رو به من کردی غم از میخانهی دل دور شد
کوچههای بی تو را طی کرده ام تاریک بود
این طرفها آمدی شبهای ما پر نور شد
فرصتی پیش آمده باران بگیرد بی هوا
زیر باران آفتابی شو اگر مقدور شد
شوق دیدارت مرا صحرا به صحرا میکشد
سینهی مشتاق موسی سرزمین طور شد
زلف آشفته به چنگ آورده ای، چنگی بزن
شور را بگذار نغمه نغمهی ماهور شد
ملک دل آباد گردید از قدمگاهت ببین
هر کجا که پا نهادی شهر نیشابور شد
نفحهای از جانب خاک خراسان میوزد
وه که مقبول سلیمان تحفهای از مور شد
هانیه احمدی نژاد
من اسیر تو و این گوشهی گوهرشادم
«من از آن روز که در بند تو ام آزادم»
جشن بر پا شده با صوت خوش نقاره
دوستی با تو و آل تو مبارک بادم
مادرم بسته دخیل از حرمت دل نکنم
عشق تو ارثیهی من شده از اجدادم
اگر از کل جهان طرد شدم باکی نیست
من تو را دارم و بر پای خودت افتادم
من اگر از حرمت دور بمانم، باشد....
بعد از این حجم گناهم، به تو هم حق دادم
عاشقت هستم و این را همهجا جار زدم
«بندهی عشقم و از هر دو جهان آزادم....»
سیده فرشته حسینی
مینشینم تا کنارِ پنجره فولادِ تو
میبَرَد از دل تمامِ غصّهها را یادِ تو
روزهایی که دلم میگیرد از اهلِ جهان
بار میبندم میآیم سمتِ عشقآبادِ تو
قبلهی دلها به سمتِ مشهدِ تو مایل است
مسجدالاقصای ایران است گوهرشادِ تو
هر که آمد یک گره زد مستجابالدعوه شد
من دلم را بستهام بر پنجرهفولادِ تو
کفشهایم روی هم افتاده این یعنی سفر
در دلم افتاده تو... افتاده تو... افتاده تو...
انتهای پیام/