«تورم» و قیمتها؛ از اثرات و عوامل تا کاهش اعتماد بین دولت و مردم
گروه استانهای خبرگزاری آنا؛ تورم یکی از مفاهیمی است که هم بین اقتصاددانان و هم بین اکثر مردم شناخته شده، تورم پدیدهای است که مردم تجربه خوبی از آن ندارند و دائم سعی دارند که خود را به تورم برسانند؛ اما تقریباً موفق میشوند؛ البته کسانی در اقلیت نیزهستند که از تورم بسیار منتفع میشوند و تقریباً ثروتهای نجومی را برایشان به همراه دارد.
تورم موجب شده مردم دچار توهم شوند و رفتاری خلاف واقع داشته باشند که در اقتصاد به آن انتظارات تورمی گفته میشود، مالیات تورمی نیز آن است که دولتها کسری بودجه را کاهش یا از بین میبرند، در هر صورت با اینکه عدهای قلیل از اقتصاددانان تورم خفیف و رشد مبتنی بر تورم را توصیه میکنند؛ اما تورم بیش از آنکه سود داشته باشد، هزینه دارد، به همین دلیل میگویند «تورم قاتل است».
خبرنگار خبرگزاری آنا با توجه به نامگذاری امسال با عنوان «مهار تورم و رشد تولید» توسط مقام معظم رهبری به منظور بررسی چرایی ایجاد تورم و چگونگی مهار آن در کشور گفتوگویی را با جلیل خداپرست شیرازی عضو هیئت علمی گروه اقتصاد دانشگاه آزاد اسلامی واحد شیراز ترتیب داده است که در پی میآید:
**کاهش سطح عمومی مطلق قیمتها برای مهار تورم امکانپذیر نیست
آنا: آقای دکتر! ابتدا تورم را برایمان تعریف کنید.
خداپرست شیرازی: «تورم» عبارت است از افزایش سطح عمومی قیمتها بهطور بیرویه، افسارگسیخته و غیرمنطقی و مداوم، معنیدار و غالباً غیرقابل برگشت. نکته نخست مربوط به ماهیت نامتناسب افزایش قیمتها در یک دوره تورمی است. اگر در یک زمان افزایش نسبی قیمتها برابر با متوسط افزایش بهرهوری یا تولید نهایی نیروی کار (MP) شود و دستمزد اسمی (Wm) نیز به همان نسبت افزایش یابد، به طوری که میزان دستمزد واقعی ثابت بماند، با وجود آنکه قیمتها افزایش پیدا کرده است، سطح عمومی قیمتها متناسب تلقی میشود.
چنانچه تغییر دستمزد صفر باشد و تمام تغییر قیمت ناشی از تغییرات تولید نهایی نیروی کار باشد، این تغییرات قیمت متناسب با افزایش تولید ناشی از بهرهوری نیروی کار است.
نکته دوم مربوط به زمان و دوره تورم است بهطوریکه اگر افزایش قیمتها مربوط به یک دوره خاص باشد و سپس افزایش قیمتها متوقف شود، این نوع افزایش قیمتها، تورم تلقی نمیشود. نکته سوم مربوط به افزایش معنیدار است، اقتصاددانانی هستند که تورم ۳ تا ۴ درصدی را تورم ملایم میدانند و اعتقاد به این دارند که این تورم میتواند اشتغال و تحرک سرمایهگذاری را به همراه داشته باشد. نکته چهارم مربوط به غیرقابل برگشت بودن افزایش قیمتهاست. یکی از آثار منفی تورم که بسیاری از مسئولان کمتر مدنظر قرار میدهند، همین مورد است.
برای مبارزه با تورم، کاهش سطح عمومی مطلق قیمتها معمولاً امکانپذیر نیست؛ چراکه همراه با تورم، هزینههای تولید نیز افزایش مییابند، به همین دلیل هزینههای تولید که در پشت قیمتها قرار دارند، به آسانی قابل کاهش نیستند و قیمتهای تورمی خاصیت چسبندگی پیدا میکنند.
آنا: آثار تورم بر یک جامعه چه تبعات اقتصادی دارد؟
خداپرست شیرازی: تورم تمام فعالیتهای افراد و بنگاههای اقتصادی را تحتالشعاع قرار میدهد و در جوامعی که مدتها تورم را همراهی کردند، مجبور میشوند که در برنامهریزیهای خود افزایش قیمتها یا تورم را لحاظ کنند.
تورم، توزیع درآمد را به نفع طبقه سرمایهدار و به زیان افراد با حقوق ثابت تغییر میدهد، بهطوریکه افراد ثروتمند، ثروتمندتر و افراد فقیر، فقیرتر میشوند و این نیز به وضوح مشخص است و داراییها در تورم افزایش قیمت پیدا میکند و هرکس دارایی بیشتر داشته باشد، ثروتمندتر میشود.
تورم رفتار مصرفکنندگان را غیرمنطقی میکند، بهطوریکه خریدها بیش از مصرف خواهد شد و چنانچه تورم شدید باشد، پول سوزان میشود و دست مصرفکنندگان را به اصطلاح میسوزاند؛ بنابراین سعی میکنند پولهای خود را تبدیل به کالا کنند.
افراد جامعه برای رسیدن به تورم فعالیتهای اقتصادیای را آغاز میکنند که قبلاً هیچگونه تخصصی نداشتهاند و اینطور میتوان گفت که بورسبازی ویژه افراد بورسباز قبلی نمیشود؛ بلکه حالا تمامی افراد جامعه بورسباز شدهاند.
**عامل اصلی رشد تورم دولتها بودهاند
آنا: تورم چه آثار منفی روی تولید دارد؟
خداپرست شیرازی: تورم قطعاً روی تولید و کارایی آن آثارمنفی دارد، بهطوریکه صاحبان بنگاههای اقتصادی بهجای پرداختن به مسائل کیفیت، تنوع کالاها، خدمات، کاهش هزینهها و... دائماً در جلسات در رابطه با افزایش قیمتها و تورم بحث میکنند وعملاً به جای افزایش کارایی با روشهای مختلف تلاش دارند با روشهای مختلف تورم را خنثی کنند.
تورم یکی ازپدیدههای است که شاید بتوان گفت عامل اصلی آن سیاستهای دولت بوده و یکی از عواملی است که بیش ازهرکس دولت را در تنگنا قرار میدهد؛ چراکه دولتها بزرگترین خریدار کالاها و خدمات هستند، به همین دلیل دولت در پیشبینی درآمدها وهزینهها دچار مشکل و موجب میشود که بودجه سالانه دولت از واقعیت فاصله بگیرد و انحراف از بودجه یعنی عدم برنامهریزی صحیح دولت، همچنین دولتها یکی ازعاملهایی هستند که با حجم خرید کالاها و خدمات و تصمیمهای بدون مطالعه تورم را تشدید میکنند.
تورم موجب میشود که ریسک سرمایهگذاری افزایش یابد و به دنبال آن، کاهش سرمایهگذاری و کاهش اشتغال را خواهیم داشت و این خود یکی از معضلات دولتهاست.
تورم عملاً افراد جامعه را به خود مشغول کرده و موجب میشود افراد نسبت به مسائل سیاسی اطراف خود اطلاعی نداشته باشند یا اگراطلاعی دارند در رابطه با قیمتها و تورم باشد. تورم موجب میشود بین دولت و مردم فاصله ایجاد شود؛ چراکه افراد جامعه با فشار تورم غیرمنطقی مواجه شده و به هرکس و هر چیزی ایراد میگیرند و بهگونهای آنارشیسم میشوند.
برای اندازهگیری تورم در یک دوره زمانی معین، لازم است که متوسط تغییرات قیمت هزاران کالا و خدمات را به دست آورد. پرواضح است که این عمل بسیار مشکل و وقتگیر است؛ بنابراین برای اندازهگیری تورم، سبدی از کالاها و خدمات مصرفی خانوادهها را در نظر میگیرند و سعی میکنند کالاها و خدماتی را که بیشترین مصرف جامعه را پوشش دهد، درنظر بگیرند.
البته اینکه شما از چه شاخص یا قیمت عمدهفروشی یا خردهفروشی استفاده کنید، نتیجه متفاوت خواهد شد، بهعنوان مثال اگر هزینه مسکن را از یک شهرستانی انتخاب کنید که بسیار پایین باشد، مانند هزینه اجاره مسکن در شهرستان فسا یا مصرف نان را بیش از اندازه وزن دهیم، نرخ تورم کمتر نشان داده خواهد شد.
در هر صورت باید برای اندازهگیری نرخ تورم از سبد کالاها و خدمات همراه با ضرایب استفاده شود، به طوری که مجموع ضرایب باید ۱۰۰ شود.
آنا: عوامل مؤثر بر تورم چه مؤلفههایی هستند؟
خداپرست شیرازی: تورم ناشی از افزایش تقاضا، هنگامی که تقاضا از عرضه پیشه بگیرد، تورم ناشی از تقاضا به وجود میآید. در این مورد، افزایش قیمتها ناشی از رفتار تولیدکنندگان است که با افزایش قیمتها و بدون آنکه خطر از دست دادن بازار را در نظر بگیرند، قیمتها را افزایش میدهند.
افزایش تقاضا ممکن است علتهای گوناگونی داشته باشد، ازجمله میتوان افزایش سرمایهگذاری بخش خصوصی یا بسط هزینههای دولت برای توسعه و عمران یا اهداف نظامی را نام برد، وقتی تقاضا افزایش یابد، بدیهی است عرضه نیز باید افزایش یابد؛ اما گاهی تلاش برای افزایش عرضه به علت فقدان نیروی کار متخصص، فقدان وسایل حمل و نقل و ارتباطات، کمبود برق و نظایر آن موافق تولید حرکت نمیکند.
**انواع تورم و تأثیر منفی بر رشد قیمتها
تورم بخشی هم بدینگونه است که تورم از یک بخش یا زیربخشهای اقتصاد به سایر بخشها سرایت کرده و به تدریج افزایش قیمتها در تمامی بخشها را خواهیم داشت، مانند بخش انرژی در ایران.
تورم ساختاری ناشی از ساختار یک جامعه است و این نوع تورم غالباً در کشورهای در حال توسعه دیده میشود و ناشی از ساختارهای آن کشور است، مانند نبود ساختار مناسب حمل و نقل، نبود اطلاعات کافی، نبود متخصص یا نبود شایستهسالاری، افزایش هزینههای ضمنی و جنبی و حتی رانتهای که به قیمت تمام شده کالاها اضافه میشود.
تورم ناشی از افزایش هزینهها نوع دیگر تورم است که با افزایش دستمزدها، مواد اولیه، سرمایه و ... موجب افزایش قیمت تمام شده کالاها و خدمات و به دنبال آن افزایش قیمت نهایی کالاها وخدمات خواهد شد و مارپیچ قیمت دستمزد شکل میگیرد.
تورم وارداتی نوع دیگر تورم است، بهخصوص برای کشورهایی که واردات کالاهای سرمایهای دارند، بیشتر اتفاق خواهد افتاد و تورم از خارج مرزها، وارد کشور میشود، در ایران افزایش نرخ ارز و کاهش ارزش ریال موجب شده که تورم وارداتی با افرایش قیمت کالاهای وارداتی صورت بگیرد.
تورم پولی نیز ناشی از افزایش حجم پول یا نقدینگی است، در اقتصاد معادلهای داریم بهنام روش مقداری پول که میتواند افزایش حجم پول بدون افزایش تولید را خوب توضیح دهد.
MV=PY، یعنی اینکه M حجم پول، V سرعت گردش پول، P قیمت کالاها و Y تولیدات است، دو طرف این فرمول باید همیشه برابر باشد، (این یک معادله تعریفی است) یعنی اگر حجم پول یا سرعت گردش پول افزایش یابد، قطعاً باید آن طرف تساوی نیز افزایش یابد و اگر تولیدات افزایش یابد که خیلی عالی است و موجب افزایش قیمتها و تورم نمیشود، اما اگر تولیدات افزایش پیدا نکند باید قیمتها افزایش یابد و این یعنی تورم.
تورم روانی از دیگر انواع تورم است، این نوع تورم ناشی از انتظارات تورمی مردم از آینده نزدیک است، در حقیقت زمانی که مردم انتظار دارند در آینده نزدیک قیمتها تغییر میکنند و در حال حاضر شروع به خرید میکنند میگویند انتظارات تورمی، این نوع تورم در بعضی از زمانها بیش از تورم واقعی است.
آنا: و سخن پایانی...
خداپرست شیرازی: تورم فکر انسانها را مخدوش و افراد جامعه را نسبت به آینده بدبین میکند و رابطه بین دولت و مردم را تیره خواهد کرد. چنانچه گذشت تورم فقط مربوط به مردم نیست؛ بلکه زیان اصلی نصیب دولت خواهد شد و به دنبال آن خدمات و تولیدات دولت گران و کاهش خواهد یافت و در این دور تسلسل دولت و مردم، افزایش بدبینی و کاهش اعتماد بین دولت و مردم را خواهیم داشت.
از سویی برگشت به قیمتهای قبل تقریباً غیرممکن است، اما میتوان نرخ تورم را با سیاستهای مناسب کاهش و یک ثبات نسبی برقرار کرد. در هرصورت وظیفه اصلی هر دولت ایجاد ثبات، توزیع عادلانه ثروت و رشد اقتصادی است و دولتها کوشش میکنند در این راستا گام بردارند، لازم به یادآوری است هر حرکت نامناسب و تصمیم غیرهوشمندانه و بیموقع میتواند نرخ تورم را افزایش دهد.
انتهای پیام/