ناگفتههایی از شهید حیدری به روایت دخترش؛ در خرمشهر خون جاری است، عروسی بگیرم؟
گروه استانهای خبرگزاری آنا؛ بنیاد شهید و امور ایثارگران، ۲۲ اسفند ۱۳۵۸ به فرمان امام خمینی(ره) تأسیس شد و احیا، حفظ و ترویج فرهنگ ایثار و شهادتطلبی، زنده نگه داشتن یاد شهیدان و حفظ آثار آنان، تجلیل و تکریم خانواده معظم شهیدان، جدّیت در امور فرهنگی خانوادههای شاهد، خوداتکایی و قانونمند کردن ارائه خدمات به آنان و بسیج امکانات نظام به منظور پراکندن عطر ملکوتی شهادت در جامعه، محور فعالیتهای این نهاد است.
بیست و دوم اسفند روز «بزرگداشت شهدا» و سالروز صدور فرمان حضرت امام خمینی(ره) مبنی بر تأسیس بنیاد شهید انقلاب اسلامی فرصتی برای یادآوری راز جاری ماندن شهدا است، شهدایی که از جان خود گذشتند و ایثار و از خودگذشتگی را برای ما معنا کردند، فریاد شهیدان در همیشه تاریخ جاری است؛ فریادی که ریشه در «هل من ناصر ینصرنی» سیدالشهدا(ع) دارد.
این روز رسیدن به این تفکّر مهم است که امنیّت، آزادی، استقلال، اقتدار و عزّت امروز نظام مقدس جمهوری اسلامی و پیشرفتها و داشتههایمان در این سالها همه و همه را مدیون ایثار و از خودگذشتگی شهیدان والامقام و فداکاری ایثارگران سرافراز و صبر و وفای خانوادههای معظم شهدا و ایثارگران هستیم و باید همواره قدردان و شاکر این عزیزان باشیم.
هیچ سالی در جمهوری اسلامی نبوده است که به دست دشمنان و فتنهگران و متخاصمان این نظام، جوانان این مملکت شهید نشوند! در سال ۱۴۰۱ شاید بیشترین شهید را اغتشاشات ماههای آخر سال گرفت که بهترین جوانان این مملکت برای حفظ امنیت و جان مردم از جان عزیز خود گذشتند.
خبرنگار گروه استانهای خبرگزاری آنا بر آن شد به مناسبت بزرگداشت روز شهدا گفتوگویی را با ثریا حیدری فرزند شهید علییار حیدری ترتیب دهد که این گپ و گفت در پی میآید:
**دختران شهیدی که آرزویشان صدا زدن باباست
آنا: ضمن معرفی خود مختصری از زندگی پدرتان و عملیاتی که او به شهادت رسید را بازگو کنید.
حیدری: خداوند در قرآن میفرماید: «ﺯﻣﻨﺪﮔﺎنی ﺭﺍ ﻛﻪ ﺑﺎ ﻣﺎﻝ ﻭ ﺟﺎﻧﺸﺎﻥ میﺟﻨﮕﻨﺪ، برﺗﺮی ﺩﺍﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﺑﺮ کسانی ﻛﻪ ﺩﺭﺟﺒﻬﻪ ﺷﺮﻛﺖ ﻧمیﻛﻨﻨﺪ. ﺍﻟﺒﺘﻪ ﺧﺪﺍ ﺑﻪ ﻣﺴﻠﻤﺎﻧﺎﻥ ﭘﺎﺩﺍﺵﻫﺎی ﺷﺎﻳﺴﺘﻪ ﻭﻋﺪﻩ ﺩﺍﺩﻩ ﺍﺳﺖ؛ ﺍﻣﺎ ﺭﺯﻣﻨﺪﮔﺎﻥ ﺍﺳﻠﺎم ﺭﺍ ﺑﺮ ﻣﺴﻠﻤﺎﻧﺎنی ﻛﻪ ﺩﺭ ﺟﺒﻬﻪ ﺷﺮﻛﺖ نمیﻛﻨﻨﺪ، ﺑﺎ ﺍﻳﻦ ﭘﺎﺩﺍﺵ ﻣﻤﺘﺎﺯ ﺑﺮﺗﺮی ﺩﺍﺩﻩ ﺍﺳﺖ)
هرگز خداوند مجاهدان در راه خود را با خانهنشینان مساوی نمیداند و در جایی که میفرمایند (اُولئِکَ عَلَیهِم صَلَواتٌ مِن رَبِّهِم) براساس فرمایش مقام معظم رهبری «اُولئِکَ» یعنی همین شماها؛ عَلَیهِم صَلَواتٌ مِن رَبِّهِم. خدا بر شماها، بر بازماندگان و داغدیدگان این شهدا درود و صلوات میفرستد.
اما کسانی هم در جامعه هستند که فقط با دیدگاه مادی و دنیوی به موضوع مینگرند و موفقیتهای امثال مرا بهخاطر فرزند شهید بودن و ناشی از سهمیه میدانند. باید به این افراد گفت که یک زمانی تمام ما در شرایط یکسان در زمان جنگ قرار داشتیم و در این بین جوانان از جان گذشته و شجاعی پیدا شدند که از تمام لذات زندگی گذشتند، از همسر، مادر، پدر و فرزندان خود دست کشیدند و قدم در این راه گذاشتند، در صورتی که میتوانستند بمانند و از این زندگی و داشتههایشان لذت ببرند؛ اما رفتند جان خود را فدای حفظ اسلام، نظام و مردم سرزمینشان کردند و فرزندان کوچک خود را چشم به راه گذاشتند، دخترانی که قطعاً یکی از آرزوهایشان صدا زدن باباست. این دختران نیاز به همدردری و تسلا دارند؛ اما نهتنها از جانب این افراد همدردی احساس نمیکنند، بلکه داغ دلشان هم تازه میشود و به قولی: این زندگی قشنگ من مال شما/ ایام سپید رنگ من مال شما/ بابای همیشـه خوب من را بدهیـد/ این سهمیههای جنگ من مال شما
ثریا حیدری هستم، دانشجوی سال آخر دکتری تخصصی ژنتیک مولکولی دانشگاه آزاد اسلامی واحد شهرکرد و دبیر زیستشناسی. متولد ۱۳۶۴ و فرزند شهید علییار حیدری.
پدرم سال ۱۳۶۵ در عملیات کربلای ۵ در شلمچه به فیض شهادت نائل شد و به آرزویش رسید و این زمانی بود که من یک سال بیشتر نداشتم. چیزی از پدر به یاد ندارم، اما از همان کودکی بسیار تشنه دانستن درباره پدر بودم و از مادرم و اطرافیان زیاد دربارهشان میپرسیدم. پدرم جوانی بسیار پرشور، فعال و پرکار با روحیه انقلابی بود که در فعالیتهای بسیج شرکت و رانندگی میکرد، از سویی در فعالیتهای کشاورزی فعالانه به پدرشان کمک میکرد.
پدرم در ۲۲ سالگی ازدواج کرد و قبل از ازدواج سفری به کویت داشت که در مسیر برگشت از خرمشهر وقتی وضعیت جنگ را در آنجا میبیند، آنقدر تحت تأثیر قرار میگیرد که همان لحظه تصمیم به رفتن میگیرد. مادرم میگوید که پدر اینقدر متأثر بود که حتی اجازه جشن و پایکوبی در روز ازدواج را نداد و دائم گوشزد میکرد که در خرمشهر به جای آب، خون جاریست و چطور ما جشن و پایکوبی کنیم. مدت کوتاهی بعد از ازدواج راهی میشود. ۶ سال در جنگ حضور داشت و چندین بار مجروح شد و در نهایت در عملیات کربلای ۵ به آرزوی دیرینه خود یعنی شهادت رسید.
پدر بسیار باصفا و خوشاخلاق بود و احترام خاصی برای پدر و مادر بهخصوص مادرشان قائل میشد، آنها را با هزینه خودشان راهی خانه خدا میکند. انس زیادی با قرآن و ادعیه داشت و در مدت کوتاهی قرآن را ختم میکرد، اهل نماز شب بود و صدای مناجات و زمزمه شهادت طلبی در دل شب برای مادرم گوشنواز بوده است.
عشق عجیبی به امام حسین علیهالسلام داشت و همواره با اشاره به پیشانی خود میگفت که عشق امام حسین علیهالسلام اینجاست و نهایت هم با اصابت گلوله به پیشانی در ۲۹ سالگی زمانی که چهار فرزند داشت به مقام والای شهادت نائل شد.
آنا: مهمترین نکتهای که از پدرتان آموختهاید چه بود؟
حیدری: همانطور که گفتم او بسیار پرکار و فعال بود و زمانش را تلف نمیکرد، با اینکه فعالیتهای زیادی داشت با همت مضاعف در کلاسهای قرآنی شرکت کرده و قرائت قرآن را فرامیگرفت و پایبندی ویژهای به ادعیه بهخصوص دعای کمیل داشت. بسیار مقید به احترام به والدین بود، ضمن اینکه با مادرم هم بسیار رفتار خوبی داشت.
سعی کردم که او را الگو قرار بدهم و وقت خود را به بطالت نگذرانم و ضمن انجام وظایفم در خانواده بهخصوص همسری و مادری بتوانم در زمینههای علمی و فرهنگی نیز فعال باشم، امیدوارم راه پدرم را ادامه دهم.
آنا: ظاهرا شما حافظ قرآن هم هستید، چطور وارد فعالیتهای قرآنی شدید و تأثیر قرآن بر زندگیتان را بگویید؟
حیدری: از کودکی علاقه خاصی به حفظ قرآن داشتم، در دوران ابتدایی مدیری داشتیم که متوجه این علاقه شده بود و در زمانهای بیکاری جزء ۳۰ را به من آموزش میداد و با مهربانی و پشتکار کمک کرد تا این جزء را حفظ کنم.
سال ۸۷ بعد از پایان مقطع کارشناسی بهصورت حرفهای فعالیتهای خود را در زمینه تفسیر، مفاهیم و حفظ قرآن آغاز کردم و موفق شدم ۱۵ جزء از قرآن را به فضل الهی حفظ کنم و خدا را هزاران مرتبه شکر میکنم که این توفیق را به من داد که بتوانم با کلام الهی مأنوس باشم و از برکاتش استفاده کنم.
تأثیر بینظیری که از انس با قرآن در زندگی خودم دیدم، آرامش عجیبی بود که پیدا کردم و برکت فراوانی که به وقت و زمان من داد، همینطور بازشدن گرههای زندگی و آسان شدن راههای دشوار. به طوری که بعد از آغاز فعالیتهای قرآنی یکی یکی درهای موفقیت به رویم باز شدند، یک سال بعد در مقطع کارشناسی ارشد پذیرفته شدم و سال بعد در آزمون استخدامی آموزش و پرورش پذیرفته شده و بهعنوان دبیر زیستشناسی وارد آموزش پرورش شدم و بعد از آن بهخاطر برکتی که قرآن به وقتم داده بود همزمان هم در مناطق محروم خدمت میکردم هم قرآن را حفظ میکردم و هم فعالیتهای علمی و پژوهشی و کارهای آزمایشگاهی خود در مقطع کارشناسیارشد را میگذراندم.
آنا: به عنوان دانشجوی شاهد و ایثارگر در عرصههای علمی و فرهنگی و اخلاق، نمونه و الگو هستید، لطفاً از افتخارات و مقامهایی که کسب کردید و فعالیتهای فرهنگیتان برایمان بگویید؟
حیدری: به توفیق الهی توانستم چند سال در مسابقات قرآنی مختلف شرکت کنم که حاصل آن رتبه سوم استانی در رشته حفظ بوده، رتبه اول کشوری در رشته تفسیر و رتبه دوم کشوری در رشته مفاهیم قرآنی. در فعالیتهای فرهنگی نیز این توفیق را داشتم که از سال ۹۴ در زمینه ترویج کتابخوانی فعال باشم. در آن سال با گروهی از جوانان فعال و پرشور آشنا شدم که دغدغهشان ولی فقیه بود.
مقام معظم رهبری در یکی از سخنرانیهای خود از وضع کتابخوانی کشور بسیار اندوهگین بودند، به طوری که فرمودند وضعیت کتابخوانی کشور قلب مرا جریحهدار میکند، این صحبت ایشان عاملی شد که تمام تلاش خود را بکنیم که حرف ولی زمان روی زمین نماند. از خودمان آغاز کردیم، میزان مطالعه را بالا بردیم، کتابهای خوب و پربار را شناسایی میکردیم و بهصورت نمایشگاهی و امانتی در اختیار علاقهمندان قرار میدادیم.
به روشهای مختلف اطرافیان را به کتابخوانی دعوت و علاقهمند میکردیم که خدا را شکر این کار فرهنگی را در حوزه شغلی خود وارد کردم و با معرفی و در اختیار قراردادن کتابهای امانتی مفید برای همکاران و دانشآموزان، برگزاری نمایشگاه کتاب در چند مدرسه تا حدودی توانستم در این زمینه مؤثر باشم. این کار روی دانشآموزان مقطع ابتدایی بسیار مؤثر بود و موجب شد که هر دانشآموز در انتهای سال تحصیلی علاوه بر کتب درسی بیش از ۲۰ کتاب دیگر نیز مطالعه کند و علاوه بر اینکه خواندن و نوشتن آنها را تقویت میکرد گنجینه لغاتشان هم افزایش پیدا کرده و بینش آنها نیز بسیار خوب شکل میگرفت
استعداد قرآنی که در مدرسه روئید
آنا: درباره سوابق تحصیلیتان بگویید و اینکه در زمینه پژوهشی چه دستاوردهایی در رشته تحصیلی خود داشتهاید؟
حیدری: تحصیلات ابتدایی خود را در زادگاهم شهر سودجان سپری کردم و پس از آن ساکن شهرکرد شدیم، تحصیلات راهنماییام را در مدرسه شاهد و دبیرستانم را در مدرسه نمونه دولتی پژوهش گذراندم. مقطع کارشناسی و کارشناسی ارشد را در رشته ژنتیک مولکولی در دانشگاه دولتی شهرکرد گذراندم و اکنون دانشجوی سال آخر مقطع دکتری تخصصی ژنتیک مولکولی در دانشگاه آزاد شهرکرد هستم.
در مقطع کارشناسی ارشد علاوه بر موضوع پایاننامهام که روی نوعی بیماری قلبی بود در چند زمینه دیگر نیز مطالعه و پژوهش داشتم، ازجمله در حوزه ناشنوایی که حاصل آن چاپ هشت مقاله در مجلات مختلف بود.
در هفت همایش داخلی و سه همایش خارجی شرکت کرده و مقالاتم را ارائه کردم و اکنون مشغول پژوهش و مطالعه درباره سرطانهای گوارشی هستم، امیدوارم بتوانم حاصل فعالیتها و مطالعات خود را در قالب مقالات پرباری ارائه کنم.
آنا: چه کسانی در موفقیت شما نقش داشتند و رمز موفقیت خود را در چه میدانید؟
حیدری: قطعاً که تمام موفقیتها توفیق الهی هستند؛ اما کسانی هستند که وسیله رسیدن انسان به توفیقاتی میشوند که خداوند برای انسان مقدر کرده است. در زمینه حفظ قرآن همانطور که اشاره کردم مدیری داشتیم به نام خانم کرمی که این استعداد را در من شناسایی و شکوفا کرد. در حوزه فعالیتهای علمی دبیر زیستشناسی خانم احمدی بسیار مؤثر بود که علاقه و انگیزه اصلی برای ورود به این حوزه را در من ایجاد کرد و استاد گرانقدر و ارجمند هاشمزاده که با کمک وی توانستم از فضای علمی مرکز تحقیقات سلولی و مولکولی دانشگاه علوم پزشکی شهرکرد استفاده کرده و تحقیقاتم را آغاز کنم.
خواهرم، مادرم و همسرم مشوقان اصلی من بودند و اگر همراهی و کمک مادرم و بهخصوص همسرم نبود، قطعاً نمیتوانستم تا این حد برای فعالیتهای علمی خود وقت بگذارم. رمز هر موفقیتی تلاش، پشتکار و توکل به خداست. هیچ موفقیتی با تنبلی و راحتطلبی حاصل نمیشود. گاهی لازم است انسان از خواب و استراحت خود بزند تا بتواند طعم شیرین موفقیت را بچشد.
آنا: از اینکه فرزند شهید هستید چه احساسی دارید؟
حیدری: احساس سربلندی و افتخار میکنم و به خود میبالم که پدری شجاع داشتم که زمانی که ایران و اسلام را در خطر دید از تمام علایق دنیوی خود دست کشید و دستور خدا و امر ولی زمانشان را سرلوحه زندگی خود قرار داده و جان خود را فدای اسلام و این مرز و بوم کرد. بسیاری از اوقات دلتنگشان هستم و جای خالیشان خیلی اذیتم میکند، بهخصوص در روز پدر خیلی بیقرار میشوم، اینطور مواقع با زیارت قبرشان یا صحبت با قاب عکسی که همیشه با من است، آرام میشوم؛ اما داشتن پدری قهرمان و فداکار یک افتخار است.
آنا: در جامعه امروزی، رفتار مردم با یک دختر شهید چگونه است؟
حیدری: بستگی به دیدگاه افراد دارد. افرادی که جایگاه شهید و شهادت را بدانند و به وعدههایی که خداوند در قرآن داده، ایمان داشته باشند به دید یک ارزش بزرگ به آن نگاه میکنند، همانطور که در سوره نسا خداوند متعال فرموده: «لَّا یَسْتَوِی الْقَاعِدُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ غَیْرُ أُولِی الضَّرَرِ وَالْمُجَاهِدُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنفُسِهِمْ فَضَّلَ اللَّهُ الْمُجَاهِدِینَ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنفُسِهِمْ عَلَى الْقَاعِدِینَ دَرَجَةً وَکُلًّا وَعَدَ اللَّهُ الْحُسْنَىٰوَفَضَّلَاللَّهُالْمُجَاهِدِینَعَلَىالْقَاعِدِینَأَجْرًاعَظِیمًا» یعنی ﻣﺴﻠﻤﺎﻧانی ﻛﻪ ﻧﻘﺺﻋﻀﻮ ﻧﺪﺍﺭﻧﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺟﺒﻬﻪ نمیروند، هرﮔﺰﻣﺴﺎﻭی ﻧﻴﺴﺘﻨﺪ ﺑﺎ ﺭﺯﻣﻨﺪﮔﺎﻥ ﺩﺍﻭﻃلبی که با مال و جانشان در راه خدا میجنگند.
آنا: چه پیامی برای فرزندان شاهد و ایثارگر دارید؟
حیدری: دوستان عزیز! اینکه فرزند شهید و ایثارگر هستیم تقدیری بوده که خارج از اختیار بوده و قطعاً با توجه به اینکه خداوند در آیات قرآن جایگاه بالایی را برای شهدا و رزمندگان قایل شده، ما هم باید به این موقعیتی که خداوند برایمان انتخاب کرده به دید یک ارزش نگاه کنیم، شاکر باشیم و تمام تلاش خود را بکنیم که بتوانیم راه پدرانمان را در پیش بگیریم.
باید از نظر اخلاقی و دینی تهذیب نفس داشته باشیم تا خدای ناکرده در جامعه دچار منکری نشویم یا موضعی نگیریم که جایگاه پدرانمان را خدشهدار کند. از نظر علمی نیز باید تمام تلاش خود را بکنیم که سرآمد باشیم و به دیگران نشان دهیم که موفقیت یک فرزند شاهد و ایثارگر در گرو سهمیه نبوده است؛ چراکه هر موفقیتی نیازمند تلاش و فعالیتهای شبانهروزی است. شاید سهمیه یک عامل کمککننده در ورود به دانشگاه آن هم برای بعضی افراد باشد؛ اما آیا در پیشرفت درسی، نمرات بالا، ارائه مقالات علمی، ممتازبودن در زمینههای علمی و فرهنگی، کسب مقامها و رتبههای بالا هم نقش دارد؟
در هر صورت خداوند نعمت هوش، استعداد و تلاش و پشتکار را به بندگان خود به ودیعه نهاده و اینطور نیست که کسانی که فرزند شاهد و ایثارگر هستند از این نعمتها بیبهره بوده و همه چیز خود را از سهمیه ایثارگری دارند.
توصیه میکنم توجهی به این نوع از حرفها نداشته باشند، تلاش و کوشش خود را در راه رسیدن به اهدافشان به کار ببندند و مابقی کار را به خدا بسپارند، قطعاً توکل به خدا بهترین سرنوشتها را برای آنها رقم خواهد زد.
انتهای پیام/