ورود اجباری سرباز مست به خانه یک ایرانی
به گزارش خبرنگار تاریخ خبرگزاری آنا، برای درک و چیستی انقلاب اسلامی باید به خواسته مردم توجه کرد که در شعارهایشان متبلور میشد در مورد انقلاب اسلامی ایران از مجموعه صدها شعار، دو شعار در کل کشور فراگیر میشود که عبارت است از «استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی» و «نه شرقی، نه غربی، جمهوری اسلامی». اگر این دو شعار را ما با هم تطبیق دهیم و درهم ادغام کنیم؛ «نه شرقی نه غربی» درواقع تفسیر همان استدلال است و «آزادی» و هم «جمهوری اسلامی» در هر دو وجود دارد.
وقتی مردم استقلال را مطالبه میکنند و آن را با بحث نه شرقی نه غربی توضیح میدهند، یعنی اینکه این استقلال را نداشتهاند، یعنی اینکه نقطه مقابل آن چیست که آن را داشتند، نقطه مقابل استقلال وابستگی است.
پس یکی از چیزهایی که در طول تاریخ مردم ایران از آن رنج بردند و آن برایشان خیلی دردآور بود، به طوری در انباشت آن درنهایت آنها را به نقطه جوش و نقطه انقلاب رساند، وابستگی کشور بود.
از دوران قاجاریه، به خصوص از جنگهای ایران و روس به بعد این وابستگی مردم ایران را به شدت آزار میدهد و از هر فرصتی استفاده میکنند تا زنجیرهای این وابستگی را پاره کنند و بتوانند به استقلال برسند.
البته راههای مختلفی را هم تجربه میکنند. برای مثال نهضت مشروطیت و نهضت تنباکو تلاشی در این راستا بود که سلطه انگلیسیها نباشد. در نهضت مشروطیت و نهضت نفت همین مساله دیده میشد. در خرداد ۵۲ نیز اعتراضی بر کاپیتولاسیون بود و کاپیتولاسیون یعنی وابستگی شدید ایران به امریکا؛ بنابراین وقتی مردم استقلال را میخواهند، یعنی وابستگی را نفی میکنند در جستجوی راه حلی برای خروج از وابستگی هستند. پس مردم ایران چرا انقلاب میکنند؟ مردم ایران برای استقلال، یعنی بریدن از وابستگی که نفس آنها را در طول تاریخ بریده بود.
اما امروز که در هوای استقلال نفس میکشیم شاید شکر این نعمت را بجا نیاوریم و استقلال مانند هواست که در ان نفس میکشیم و قدر آن را نمیدانیم، برای همین که معنی استقلال را بهتر درک کنیم یک شاهد تاریخی میآوریم.
ساعت ۷ شب گذشته یک سرباز مست آمریکایی درب منزلی واقع در خیابان ناهید، یکی از خیابانهای منتهی به کاخ را زد. صاحبخانه، آقای فرزانه، در را باز کرد. سرباز مست وارد خانه شد و در را بست. صاحبخانه سعی کرد با خواهش و التماس جلوی او را بگیرد. سرباز با مشت و لگد جواب او را داد. آقای فرزانه برای آنکه او را از ورود به خانه منصرف کند روی او را بوسید، اما سرباز پاسخ او را با مشت داد.
در این لحظه، همسرش که از حیاط شاهد ماجرا بود و هراس او را برداشته بود، از راه پشتبام به خانه همسایه گریخت و از همسایهها کمک خواست. همسایهها سعی داشتند از در وارد شوند، اما با در بسته مواجه شدند. درنتیجه، از راه پشتبام وارد حیاط شدند. در این اثنا، مستخدم خانه که بیرون رفته بود از راه رسید و با کلید خود در را باز کرد. مردم داخل شدند. سرباز مست، بیهوش گوشه آشپزخانه پیدا شد. خبری از آقای فرزانه نبود. مردم دنبال او گشتند. در دالان و حیاط رد خون بود. سرانجام بیهوش و حواس زیر تختی که گوشهای از حیاط بود پیدا شد. او از ترس سرباز آنجا پناه گرفته بود. موضوع فورا به پلیس گزارش داده شد. پلیس نظامی آمریکا نیز به آنجا آمد و سرباز مست را دستگیر کرد و او را به پاسگاه بردند. پیرمرد زخمی را نیز به بیمارستان رضا نور بردند.
منبع: اسناد اشغال ایران، ج ۶: آمریکاییها در ایران، مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر
انتهای پیام/