چگونه استبداد مدرن بر بستر رسانه در حال توسعه است؟
به گزارش گروه دیگر رسانهها خبرگزاری آنا، در طول اعتراضات و اغتشاشات چند ماه اخیر، رسانههای بیگانه اصلیترین نقش را در بیشینهنمایی جریان اعتراضی در داخل و خارج از کشور بر عهده داشتند و با تولید و انتشار انبوه اخبار و گزارشهای جهتدار، هرگونه منفذ برای بازتاب واقعیتهای حاکم بر فضای سیاسی و اجتماعی ایران را مسدود کردند.
در کنار تجمعات اعتراضیِ کمتعداد در برخی شهرهای کشور، دهها راهپیمایی و تجمع پرتعداد با حضور اقشار مختلف مردم در محکومیت اقدامات اغتشاشگرانه برگزار شد اما این کنشهای مردمی یا با ایجاد انسداد در مسیر اطلاعرسانی آزاد، بازتاب نیافت نشد و یا با وارونهنمایی و دستکاری واقعیتها به تجمعات هدایت شده حکومتی تعبیر شد!
راهپیمایی ۲۲ بهمنماه، سالروز پیروزی انقلاب اسلامی که با حضور میلیونی و کمسابقه گروههای مختلف مردم در تمامی شهرهای بزرگ و کوچک و روستاهای کشور برگزار شد، ضمن آنکه ارائه کننده نمایه واقعی از پشتوانه مردمی نظام بود، ضربه سنگینی بر جریان خبری یکسویه رسانههای وابسته به نظام سلطه وارد کرد و خود به رسانهای گویا برای ارائه واقعیتهای جامعه ایران تبدیل شد.
گرچه کتمان چنین رخداد کمنظیری از سوی رسانههای بیگانه تقریبا غیر ممکن بود اما اعمال محدودیتهای شدید خبری و همچنین بازتاب جهتدار راهپیمایی ۲۲ بهمن در کنار ضریب دادن به نمایش تبلیغاتی ضدانقلاب در دانشگاه جورج تاون واشینگتن نشان داد که نظام سلطه بهه هیچ وجه قصد ندارد از رویکرد اعمال استبداد خبری برای مسدودسازی جریان آزاد اطلاعات دست بردارد.
در ادامه این مسیر، تبدیل کردن دو رویداد به اصطلاح هنری و کارشناسی چون جشنواره برلیناله و کنفرانس امنیتی مونیخ به رخدادی کاملا سیاسی و دعوت از افرادی که با تلاش پر حجم رسانهای به دنبال رهبرسازی از آنها هستند نیز بسترسازی برای ایجاد فضای مکمل تبلیغی و بمباران افکار عمومی با خبرهایی کاملا جهتدار است.
در حالی که متهم کردن جمهوری اسلامی به بهرهبرداری سیاسی و ایدئولوژیک از مناسبتهای فرهنگی و هنری و همچنین ایجاد محدودیت در اظهار آزادانه نظرات مختلف یکی از خطوط ثابت خبری رسانههای وابسته به جریان سلطه است، دعوت و بزرگنمایی افرادی که جایگاهی در میان مردم ایران حتی معترضین به برخی سیاستهای جمهوری اسلامی ندارند، هیچ معنایی جز کانالیزه کردن جریان اطلاعرسانی بر اساس رویکردهای مدنظر راهبران سناریوهای رسانهای علیه ایران نمیتواند داشته باشد.
در این میان عدم دعوت از مسئولین جمهوری اسلامی ایران و همچنین کارشناسان ایرانی که نظراتی بر خلاف گردانندگان و سیاستگذاران برنامههای ذکر شده دارند، عملا نقض ادعاهای بیپایهای است که غرب در مورد آزادی بیان و اندیشه مطرح میکند.
هجمه گسترده و همهجانبهی رسانهای که اخیرا علیه عبدالکریم سروش و پس از اظهار نظر او در مورد ماهیت افراد شرکتکننده در نشست دانشگاه جورج تاون صورت گرفت، تازهترین نمونه از عمق تفکر استبدادی و خودبرترپنداری این جریان است.
نوع برخورد با سروش از سوی این جریان نشان داد که آنها کوچکترین نظر انتقادی حتی از سوی فردی که به صراحت خود را مخالف جمهوری اسلامی اعلام میکند و سالها نیز در این مسیر قلم زده و تئوری پردازی کرده را نیز بر نمیتابند.
گرچه ابزار رسانه و بهویژه بسترهای ارتباطی نوین در ظاهر، نماد آزادی در اندیشهورزی و بیان آراء و اعتقادات گوناگون است اما بهرهگیری هدفمند و کاملا سیاسی از این ابزار با استفاده از تکنیکهای جنگ شناختی، عملا نوع جدیدی از اعمال دیکتاتوری و استبداد را از سوی ارباب رسانه در غرب رقم زده که به مراتب از حکومتهای استبدادی خطرناکتر و ویرانکنندهتر است.
به بیان دقیقتر؛ استبداد سنتی با استفاده از ابزارهای سرکوب، شهروندان یک جغرافیای خاص را به صورت قهری زیر فرمان و رأی خود میگرفت اما در شیوه جدید، پیروان تفکر استبدادی با بهرهگیری از ابزار رسانه و تولید و انتشار انبوه اطلاعات جهتدار، عملا فضا را برای شنیده شدن آراء متفاوت مسدود کرده و با اعمال استبداد خبری، ادراک مخاطبان را به گروگان میگیرند.
منبع: نورنیوز
انتهای پیام/