رضاخان به کمک روشنفکران حجاب از سر زن ایرانی برداشت
به گزارش خبرنگار تاریخ خبرگزاری آنا، در روز ۱۷ دی ماه ۱۳۱۴ خورشیدی در تقویم رژیم پهلوی به نام روز آزادی و کشف حجاب نامگذاری شد. در این روز رضاشاه در جشن فارغالتحصیلی در عمارت دانشسرای عالی تهران حضور پیدا کرد، اما این حضور با شرکت در مراسمهای رسمی قبلی بسیار متفاوت بود.
در این مراسم همسر و دختران رضا شاه بدون حجاب در مراسم شرکت کردند. بعد از این مراسم، جشنهای متعددی برگزار شد و مقامات عالی رتبه مملکتی و نظامی، رؤسای ادارات و کارمندان با زنان بی حجاب خود شرکت میکردند.
از سوی دیگر در یک اقدام خشن از سوی نیروی انتظامی در سراسر کشور حجاب زنان شامل چادر و روبنده از سر آنان به زور برداشته میشد. البته قانون کشف حجاب دفعتا اجرا نشد و این قانون مانند هر قانون دیگر برای اجرایی شدن نیاز زمینههای فرهنگی و اجتماعی داشت.
زمینه اجرای این قانون به دوران قاجاریه برمیگردد.
جنگ ایران و روس نخستین رویاروی نزدیک با غرب بود. ایرانیان نخستین تجربیات تلخ شکست از غرب را در جنگهای ایران و روسیه آزمودند و به ناچار به تفوق نظام جنگی و علمی آنان آگاه شدند.
بروز جنگهای ایران و روس، روابط ایران را که سالیان سال به دلیل جنگهای داخلی از اوضاع جهانی بی خبر بود گسترش داد و رفت و آمد خارجیان فزونی گرفت.
از سویی دیگر اعزام محصلین ایرانی به خارج از کشور به منظور کسب علوم و فنون جدید، ایرانیان را با سبک زندگی غربی آشنا کرد. همین رفت و آمدها به دربار و ارتباط خارجیان با ایرانیان در نوع پوشش مردان تأثیر گذاشت و کم کم استفاده از پیراهن و کفش چرمی معمول گشت.
تغییر لباس زنان اندرون نیز پس از سفرهای ناصرالدین شاه به اروپا آغاز شد و به تدریج از حرمسرای شاهی به خانه اعیان و سایر اقشار جامعه سرایت کرد.
اما پوشش زنان در بیرون از خانه تا دوره مشروطیت و مدتی پس از آن به همان شکل سنتی (چادر و روبنده) بود. تحولات سیاسی ایران پس از انقلاب مشروطه در جامعه زنان بی تأثیر نبود، به ویژه آنکه احزاب سیاسی و گروههای متعدد مسئله تعلیم و تربیت زنان و اصلاح وضعیت آنان را در رأس برنامه خود قرار داده بودند.
آنان یکی از عوامل اصلی متمدن بودن را حضور زنان در عرصه اجتماع میدانستند و مانع اصلی این حضور را در سبک و شیوه زیستی و سنتی جامعه و نوع پوشاک جست وجو میکردند.
بنابراین به دنبال یک سری انتقادات نسبت به حضور زنان در اندرونی، خواستار حضور آنان در جامعه بودند. بدین منظور یک جریان پنهان، اما مستمر با بیان آزادی زن از اسارت بین تجددخواهان بروز کرد.
اینان خواستار حضور زن در عرصه اجتماعی بودند و از وضع حجاب سخن به میان میآوردند. با روی کار آمدن رضاشاه کسانی که ترک سنت و اخذ فرهنگ غربی را مهمترین عامل پیشرفت میدانستند در پستهای کلیدی کشور قرار گرفته و مسئولیتهای حساسی را برعهده گرفتند.
اینان سیاست «مدرن» کردن کشور را در زمینههای اداری، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی مد نظر قرار دادند. در اولین مرحله سیاست نوسازی فرهنگی پوشاک مردان مورد توجه قرار گرفت و با وضع قانون ۱۳۰۷ خورشیدی جز طبقه روحانیان، کلیه اتباع ذکور ایرانی موظف شدند به لباس متحدالشکل درآمده و کلاه خارجی با نام کلاه پهلوی بر سر بگذارند.
با اجرای این قانون که بلافاصله در ادارات دولتی و خصوصی و سطح شهر اجرا شد به تدریج از تعداد افراد که مجاز از استفاده از لباس روحانیون بودند کاسته شد. سفر رضاشاه به ترکیه در سال ۱۳۱۳ ش اثر عمیقی بر نگرش او نسبت به میزان استفاده از پوشاک غربی و دیگر الگوهای غربی گذاشت.
از آن به بعد جهت جبران عقب ماندگی ایرانیان ترکیه ملاک و الگوی پیشرفت شد. اولین اقدام رضاشاه پس از بازگشت از سفر ترکیه تغییر کلاه پهلوی به کلاه شاپو به عنوان کلاه بینالمللی بود.
سپس در فاصله سالهای ۱۳۱۳ ش تا ۱۳۱۴ ش به منظور آماده ساختن افکار عمومی جهت کشف حجاب اقدامات وسیع تبلیغاتی صورت پذیرفت و کم کم در مدارس و جشنهای فرهنگیان حجاب ممنوع گشت.
به دنبال این سیاست، رضاشاه در اوایل خرداد ۱۳۱۴ ش به کلیه وزرا، مدیران، رؤسا و کارمندان دولت دستور داد که هفتهای یک شب با خانمهای خود در کلوپ ایران حضور یابند. او به حکمت وزیر فرهنگ امر کرد که مدارس زنانه معلمان و دختران میبایست بدون حجاب باشند و اگر زن یا دختری امتناع کرد او را به مدارس راه ندهند. از سویی دیگر به پارهای از فرهنگیان دستور داده شد که جمعیتی تشکیل داده و با حمایت دولت پیشقدم نهضت آزادی زنان گردند. این جمعیت بعدها «کانون بانوان» نامگذاری شد.
با این تمهیدات در آبان ماه سال ۱۳۱۴ ش به هنگامی که شاه پس از بازگشت از سفر مازندران از میزان موفقیت و پیشرفت بی حجابی بانوان سؤال کرد وزیر معارف پاسخ داد: «اکنون دختران خردسال با روی گشاده به مدرسه میروند، ولی نسبت به زنان سالخورده، تنها این اقدام معارف کافی نیست، باید در خانوادههای عالی مملکت یک عمل جدی به ظهور برسد. اگر شخص اعلیحضرت پیشقدم شوند، مردم هم تأسی خواهند کرد.»
بالاخره در روز ۱۷ دی ماه ۱۳۱۴ ش در عمارت دانشسرای عالی تهران با حضور شاه و خانوادهاش جشنی برپا شد تا دیپلم فارغالتحصیلان به آنها اعطا شود. در این مراسم رؤسای مدارس و همسران صاحب منصبان عالی رتبه و همسر و دختران شاه بدون حجاب ظاهر شدند و این روز به نام روز آزادی زن و کشف حجاب نامگذاری شد. از آن پس جشنهای متعددی برگزار شد و مقامات عالی رتبه مملکتی و نظامی، رؤسای ادارات و کارمندان با زنان بی حجاب خود شرکت میکردند. از سوی دیگر در یک اقدام خشن از سوی نیروی انتظامی در سراسر کشور حجاب زنان شامل چادر و روبنده از سر آنان به زور برداشته شد.
** جریان روشنفکری و کشف حجاب
در زمانی که غرب در پی انجام فرآیند اسلام زدایی در ایران بود، روشنفکران به خصوص طیف تحصیلکرده در اروپا به عنوان ترویج تجدد خواهی و گسترش فرهنگ غربی در ایران فعالیت میکردند.
این گروه یکی از مهمترین عوامل عقب ماندگی ایران را اصول حاکم بر مسائل حقوقی و فرهنگی جامعه میپنداشتند و هنگام مواجهه با مشکلات اقتصادی، سیاسی و اجتماعی ایران، تنها راه پیشرفت را اقتباس از کشورهای اروپایی میدانستند.
از میان متقدمان و پیشگامان تفکر غربی میتوان از میرزا فتحعلی آخوندزاده و میرزا آقا خان کرمانی نام برد. آخوندزاده بیش از دیگران در اهانت به روحانیت شیعه و دین مبین اسلام هتاک و صریح اللهجه بود. وی در «رساله مکتوبات»، دشمنی خود را با دین اسلام و روحانیت و اساساً هر نوع رویکرد دینی آشکار کرد و «مکتوبات کمال الدوله» را به خیال خود «برای هدم اسلام»، نوشته است.
میرزا آقاخان کرمانی را نیز باید از جمله غربزدگانی به شمار آورد که خواهان تجدید دوباره تمدن ایران قبل از اسلام بودند. وی عامل بدبختی و عقب ماندگی ایرانیان را دوری از تمدن و فرهنگ غربی میدانست تا جایی که حجاب زنان را مانع پیشرفت ایران تلقی میکرد.
او در این باره مینویسد: «یکی از آنها حجاب بی مروت زنان است. در ایران باستان زنان با مردان شریک زندگانی بودند، با هم مراوده داشتند، حال هزار سال است، زنان ایران مانند زنده به گوران تازیان در زیر پرده حجاب و کفن و جلباب مستور و در خانهها، چون کور محجوب و مستور گشتهاند...»
بعد از استیلای افراد غربگرا در مجلس شورای ملی و دولت پس از فتح تهران، جریان غربگرا و غربزده بی پردهتر و عریانتر به ترویج فرهنگ غربی و اسلام ستیزی پرداخت؛ به ویژه در آن میان روشنفکرانی که اهل نوشتن و سرودن بودند، بیش از دیگران فعال شدند. شاعران روشنفکر در اشعارشان «حجاب» را مانع آزادی زن و حضور اجتماعی و کسب علم و هنر برای او معرفی میکردند. البته این شاعران عموماً حجاب و داشتن عفت را از هم جدا میکردند و عنوان میداشتند که با برداشتن چادر و رو نگرفتن هم میشود عفیف بود.
پی نوشت: پژوهشکده تاریخ معاصر
موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی
انتهای پیام/