اولینها در تاریخ؛
کالسکهای که به پنج شاه سواری داد
نخستین کالسکه در عصر صفوی به ایران آمد. اما به علت هموار نبودن جادهها در دوره صفوی از کالسکه استفاده نشد و استفاده از این ابزار، در دوره محمد شاه قاجار در ایران همهگیر شد.
به گزارش خبرنگار تاریخ خبرگزاری آنا، رحمت رمضانی، دیگر خبری از صدای پای اسب و هرم نفسها و شلاق کالسکه ران نیست و غول زیبای اتومبیل و دودی که از اگزوزش خارج میشود اسبها را به خاطره سپرده است و کالسکه را امر تزیینی کرده است.
هزینه سرعت ماشین را در کلان شهری مانند تهران باید ریههای ما بپردازند. اینروزها نیز پدیده وارونگی و آلودگی هوا مسئله امروز و فردای ماست و نمیدانم کی باید آلودگی هوا را مانند کالسکه در اوراق تاریخ جستجو کنیم و هوای پاک استنشاق کنیم.
برای واکاوی راز آمدن ماشین به زندگی ما باید به عقبتر برگردیم سراغ کالسکه بریم که اسبها جور به حرکت درآمدنش را میکشیدند. هر چند با آمدن ماشین گشاد شدن معابر سرعت فراوانی گرفت تا آنجایی این گشاد شدن کوچهها و خیابانها موجب تنگ شدن خانهها و از بین رفتن حیاطها و ریشه کن شدن درختان تناور و کهنسال و برچیدن باغچههای مصفا و حوضهای کاشی کاری و سنگی و ساروجی با فوارههای زیبا و جمع آوری تختهای چوبی کنار آنها شد که میزبان صبحانه و عصرانه و بود، و ماهیهای سرخ و سفید و مشکی را از این حوضها به داخل خانه ها تنگهای بلور و اکواریومها کوچاند.
همان طوری که انسانها را نیز از دهات و شهرهای شهرهای دور افتاده راهی شهرهای بزرگ به ویژه تهران کرد. تهرانیها را هم از اتاقهای شاه نشین و پنج دری و زاویه به آپارتمانهای قوطی کبریتی با دیوارهائی به ضخامت چهار انگشت منتقل کرد تا در تابستانها از گرما له له و در زمستانها از سرما مثل بید بلرزند.
اما پای کالسکه در ایران در زمان صفویه به ایران باز شد و نخستین کالسکه را یکی از بازرگانان روسی برای شاه عباس دوم به عنوان هدیه پیشکش همایونی کرد. اما کالسکه نیز به علت هموار نبودن جادهها و تنگ و ترش بودن کوچهها مانند همه ابزارهای تازه پدید آمده برای مدتی به کار نیامد.
دومین کالسکه نیز در اوایل قرن نوزده میلادی به رسم هدیه توسط جرج سوم پادشاه انگلستان به پادشاه ایران فتحعلی شاه قاجار تقدیم شد که این کالسکه نیز به علت نبود جاده یا خیابانی مناسب در تهران استفادهای از او نشد.
اما کالسکه نه به سرعت ماشین اما آرام راه خود را در ایران باز کرد و معابر برای راه رفتنش گشادتر شد.
به گفته درباریان شاه تنها چند بار سوار آن شد. هر چند کالسکه سواری پادشاه با کالسکه سواری که تصور میکنید متفاوت بود. این کالسکه توسط خدمه و درباریان بیچاره از روی دست بلند شد و چند متر آنطرف تر فرود آمد. اعلیحضرت از این سواری لذت فروان برده بودند. معیرالممالک برای مراسم تشریفات دربار در سال ۱۲۷۰ هجری. قمری. ساخت کالسکهای را به قیمت پنچ هزار تومان به کشور اتریش سفارش داد.
این کالسکه در کارخانه «واگن فابریک» شهر وین ساخته شد حوادث تارخی بسیاری را به چشم خود دیده است. ناصرالدین شاه با این کالسکه به شکرانه پنجاهمین سالگرد سلطنت خود به زیارت حضرت عبدالعظیم شهر ری رفته بود با گلوله میرزا رضا کرمانی از پا درآمد و بعد از ترور او را به طور نشسته در همین کالسکه قرار دادند تا مردم نفهمند که او کشته شده و بدین ترتیب او را به طهران آوردند.
این کالسکه همانگونه که کالبد بی جان ناصرالدین شاه را با خود به تهران آورد رضاخان را نیز برای بر تخت نشستن و تاج گذاری در ۱۵ آذرماه ۱۳۰۴ شمسی به مجلس موسسان برد.
در مراسم استقبال از ملکه الیزابت دوم و فردیک نهم پادشاه دانمارک بود، در حالی که از کاخ گلستان تا کاخ مرمر را شن و ماسه ریخته بودند تا اسبهای آن روی آسفالت خیابان باب همایون و سپه لیز نخورد.
جالب است بدانید همانقدر که این کالسکه در بین درباریان و مردم کوچه و بازار مورد توجه واقع شده بود، راننده و مهتر اسبهای آن نیز معروفیت خاصی پیدا کرده بود. زیرا در آن زمان مقام کالسکه باشی شاه بسیار مهم بود که غیر از لطف الله خان کالسکه چی باشی راننده مخصوص ناصرالدین شاه، رجالی چون مهدیقلی خان مجدالدوله و عبدالله میرزا دارائی و چند رجُل دیگر افتخار کالسکه رانی سلطان صاحبقران را داشتهاند.
همچنین «بیات علی» شخصی که نگهداری و تیمار اسبهای کالسکه خانه شاهی را به عهده داشت وغیر از شستشوی اسبها و بازدید نعلها و آرایش آنها، مسؤول نظافت کالسکه شاهی و روغن کاری چرخها و فنرهای کالسکه هم بود و تنها عکسی که بصورت نقاشی از وی به جا مانده نشان دهنده وضع فلاکت باروی است که با توجه به شغل درباری بودنش، دارای شلوار و سرداری پاره و وصله دار است که این نشان دهنده بی توجهی شاه و درباریان به عمله جات و خدمه دربار در آن زمان بوده است.
پسران ناصرالدین شاه از جمله ظل السلطان و مظفرالدین میرزا نیز کالسکههای زیبائی برای خود دست و پا کرده و با آن به این طرف و آن طرف میرفتند. در اواخر سلطنت ناصرالدین شاه در طهران حدود ۳۰ دستگاه کالسکه که از روسیه خریداری شده بود بکار افتاد که ۲۳ دستگاه برای داخل شهر و ۷ دستگاه هم برای خارج شهر اختصاص داده شده بود که این همزمان با احداث خط تراموای اسبی یا همان واگن اسبی و خط آهن تهران - حضرت عبدالعظیم بود.
اما از دوران محمد شاه قاجار به بعد کم کم کالسکه رانی در ایران متداول شد. سُفرا و وزیران مختار کشورهای روس، انگلیس و فرانسه با کالسکه در شهر به رفت و آمد پرداختند که همین امر باعث شد صدراعظم و وزیران ایرانی نیز با تقلید یا تبعیت از آنها از کالسکه استفاده کنند که اکثر مورخان در یادداشتهای خود از کالسکههای دیوانی یا دولتی زیاد یاد میکنند.
در آن زمان تجار و بازاریان و عُلما از کالسکه استقبالی به عمل نیاوردند و به جای آن از الاغ و قاطر برای رفت و آمد استفاده میکردند که در مالکیت خود آنها بود و هرکس بنابر سلیقه اش خورجینهائی زیبا از جنس جاجیم، زیلو یا فرش با منگولههای رنگارنگ برپشت آنها میانداخت و مرکب خود را با بافتن یالهای پشت گردن و دم و آویختن خرمهرههای فیروزهای رنگ و نظر قربانی آرایش و تزئین میکرد. مردم عادی نیز برای تفرّج یا رفتن فاتحه اهل قبور و زیارت و یا سفرهای فوری داخل شهر از درشکه استفاده میکردند.
برای مسافرت به شهرهای دور و نزدیک نیز کسانی که دستشان به دهانشان رسید از دلیجان و کالسکههای تک اسبه و یا چند اسبه استفاده میکردند تا اینکه درشکهها و کالسکهها بقدری زیاد شد که باعث افزایش بی نظمی در کوچهها و معابر شد و دولت به فکر ایجاد نظم در معابر و سر و سامان دادن به وضع کالسکهها و شکهها چه کرایه و چه شخصی (اربابی) افتاد.
انتهای پیام/
با استفاده مجدد از زبالههای زیستی: