«بیرو»؛ فیلمی که هم جسور است و هم آشفته/ مرور شاهکار شیرین بیرانوند روی پرده سینما +فیلم
به گزارش خبرنگار سینمایی گروه فرهنگ خبرگزاری آنا، تنها یک روز به آغاز رقابتهای جام جهانی ۲۰۲۲ قطر باقی مانده است. دو روز بعد و در آخرین روز از آبان ماه نیز تیم ملی فوتبال کشورمان در اولین دیدار خود در این رقابتها به مصاف تیم ملی فوتبال «انگلستان» خواهد رفت.
رقابتهای جامجهانی همواره برای علاقهمندان به فوتبال جذابیتهای خاص خود را داشته و سرشار از خاطرات ریز و درشتی است که حافظه تاریخی آنان را انباشته است. هر چند تیم ملی ایران فقط در پنج دوره جام جهانی حاضر بوده و بدون این که تجربه صعود از گروه خود را داشته باشد، در مجموع به پانزده بازی دور گروهی در این پنج حضور بسنده کرده، اما همین پانزده بازی نیز صحنههایی را در دل خود داشته که هرگز از خاطر فوتبالدوستان ایرانی پاک نخواهد شد.
** دفع خطری در روسیه که برای همیشه ماندگار شد
یکی از این صحنههای ماندگار به آخرین بازی تیم ملی در جام جهانی ۲۰۱۸ روسیه در مقابل پرتغال باز میگردد؛ جایی که در نیمه دوم بازی و در شرایطی که پرتغالیها یک بر صفر از تیم کشورمان جلو افتاده بودند کمکداور ویدئویی صحنهای در محوطه جریمه ایران را مشکوک به پنالتی اعلام کرد و با تصمیم داور یک پنالتی به سود تیم پرتغال اعلام شد.
همان طور که انتظار میرفت کریستیانو رونالدو فوق ستاره نامدار پرتغالیها پشت این توپ قرار گرفت. ستارهای که میخواست در ادامه چهار گلی که در دو بازی قبل زده بود (سه گل به اسپانیا و یک گل به مراکش) خود را در جدول آقای گلی جامجهانی ۲۰۱۸ چهارگله کند و این یعنی اوج هیجان، تنش ذهنی و البته نگرانی در بین میلیونها ایرانی که چشم به ساقهای رونالدو و دستان علیرضا بیرانوند سنگربان ایران دوخته بودند. در نهایت ماندگارترین تصویر جام جهانی ۲۰۱۸ برای ایرانیان نه با گلزنی مهاجمان که با دفع پنالتی کریستیانو رونالدو رقم خورد.
این علیرضا بیرانوند دروازه بان ۲۶ ساله کشورمان بود که تلاش یکی از بهترین بازیکنان تاریخ فوتبال جهان را با کولهباری از افتخارات ملی و تیمی ناکام گذاشت و به چهرهای محبوب در بین طرفداران فوتبال ایران تبدیل شد. چهرهای که البته پیش از این نیز خاطر روایت صادقانه از زندگی سختش در دوران نوجوانی و پشتکار و ممارستی که برای رسیدن به اهدافش داشت برای ایرانیان شناخته شده بود.
**«بیرو» روایتگر امید، ناکامی و کامیابیهای علیرضا بیرانوند
صحنه ماندگار گرفتن پنالتی رونالدو حُسن ختام حضور تیم ایران در جام جهانی ۲۰۱۸ بود، اما سه سال بعد سکانس آغازین اثری سینمایی شد. مرتضیعلی عباسمیرزایی در سومین تجربه کارگردانی خود، فیلم سینمایی «بیرو» را با تهیهکنندگی مجید بزرگر روی پرده برد و نخستین بار در بهمن ماه سال ۱۴۰۰ و درجریان چهلمین جشنواره فیلم فجر از آن رونمایی کرد.
فیلمی که «حسین بیرانوند» با شباهتی عجیب و غریب با بیرانوند ملیپوش، بازیگر نقش اصلی آن بود. البته همانگونه که در آن زمان نیز اعلام شد، این بازیگر نوجوان جز این که همچون علیرضا بیرانوند از طایفه مشهور بیرانوند و اهل شهرستان خرم آباد بود نسبت دیگری با دروازهبان تیم ملی نداشت، اما شباهت در ظاهر، قد و قواره و البته لحن صحبت باعث شد تا آن چه میتوانست نقطه ضعف فیلم باشد به مهمترین نقطه قوت فیلم تبدیل شود و «بیرو» لااقل از این بابت نمره قبولی بگیرد. وجه تسمیه «بیرو» نیز به نام مستعار و به نوعی مخفف علیرضا بیرانوند نزد هواداران و همشهریانش باز میگشت.
«بیرو» پس از رونمایی در جشنواره چهلم فیلم فجر از یازدهم آبان امسال روی پرده نیز آمد. البته این فیلم با توجه به فضای خاص این روزها و رکود عجیب گیشههای سینما تا امروز (ظهر شنبه ۲۸ آبان) فقط توانسته ۲ هزار مخاطب را جذب کرده و کمی بیش از ۶۲ میلیون تومان فروش داشته باشد.
این فیلم روایتی از زندگی علیرضا بیرانوند دروازهبان تیم ملی فوتبال ایران از دوران کودکی تا ورود به فوتبال حرفهای و عضویت در تیم ملی فوتبال ایران است. علاوه بر حسین بیرانوند در نقش دورازه بان ملی پوش تیم فوتبال ایران، رضا داوود نژاد، سیاوش چراغی پور، سعید داخ، صحرا اسدالهی، محمد علیمحمدی، سهیل قنادان، مهدی زمینپرداز و ستایش تارانی دیگر بازیگران این فیلم هستند که با سرمایهگذاری بنیاد سینمایی فارابی ساخته شده است.
فیلمهای زندگینامهای (بیوگرافی) که روایتگر بخشهایی از زندگی یک چهره سیاسی، اجتماعی، ورزشی یا هنری است، از گونههای پرطرفدار سینمایی است که خیلی موردتوجه فیلمسازان ایرانی قرار نگرفته است. «بیرو» جدیدترین نمونه از این ژانر در سینمای ایران است که بعد از فیلم موفق «غلامرضا تختی» بهرام توکلی میتواند نویدبخش آغاز جریان فیلمهای زندگینامهای ورزشی در کشور باشد.
اثری که قرار است به مخاطبش امید تزریق کرده و این حس را القا کند که با تلاش میتوان به آنچه که در رویاهایمان پرورش دادهایم برسیم. این گونه آثار عموماً درباره چهرههایی است که یا دیگر در قید حیات نیستند و یا در خوش بینانهترین حالت به عنوان پیشکسوت این عرصه در سالهای پایانی فعالیت خود هستند. در این میان، عزم عباسمیرزایی برای پرداختن به زندگی یک قهرمان ورزشی در قید حیات که اتفاقاً هنوز در بالاترین سطح فوتبال در حال فعالیت است اقدامی جسورانه و قابل تقدیر محسوب میشود.
تقریباً همه دوستداران فوتبال کشورمان داستان زندگی علیرضا بیرانوند را شنیدهاند، اینکه چه سختیهایی کشیده، چه کارهایی انجام داده و به زور استعدادش و پافشاری بر این مسئله توانسته خودش را تا سطح اول فوتبال ایران بالا بکشد. این فیلم قرار است این سختیها را به تصویر بکشد و به ما نشان دهد که دروازهبان شماره یک تیم ملی چه کارهایی کرده و چه مسیری را طی کرده تا به اینجا رسیده است.
** جسارت سازنده و زبانی که الکن ماند
«بیرو» با این که فیلمی جسور، خوشریتم و صمیمی است، اما زبان الکنی برای این روایت دارد و نمیتواند حسی را که به دنبال انتقالش بود، به درستی در مخاطب برانگیزد. فیلم سرشار از دیالوگهای شعاری، شخصیتهای کاریکاتوری، کارگردانی آشفته و البته بازیهایی ضعیف. تمام این نقاط ضعفی که پشت هم ردیف شد، از همان سکانسهای ابتدایی داستان توی ذوق میزند، از بازی بد و نحوه دیالوگ گفتن عجیب و غریب رضا داودنژاد گرفته، تا شخصیتهای کاریکاتوری پدر و مادر بیرانوند که معلوم نیست با آن گریمهای عجیب و بازیهای اغراق شده و تئاتری چه چیزی را میخواهند به مخاطب القا کنند.
در بسیاری از سکانسهای فیلم، این جملات شعاری و شخصیتهای نامناسب حضور دارند، مثل صحنهای که چند نفر در قهوهخانه نشستهاند و راجع به اعجوبه تازه فوتبال منطقه صحبت میکنند، یا زمانی که پدر علیرضا از او میخواهد رویابافی را کنار بگذارد و قهرمان خانوادهاش باشد یا وقتی خانمِ صاحب پیتزافروشی (که معلوم نیست چرا این قدر هیولاوار است!) سعی در تخریب شخصیت علیرضا دارد.
از طرف دیگر فیلم عباسمیرزایی روندی منطقی برای روایت را دنبال نمیکند. در ابتدا قصه خیلی زود شروع میشود و سرعت بالایی دارد، تا جایی که در ۱۵ تا ۲۰ دقیقه ابتدای داستان ما دیالوگهای خیلی کمی میبینیم و همه چیز مثل فیلمهای کلاسیک و صامت، بدون دیالوگ جلو میرود و اتفاقات مختلفی (مثل لباسها و کفش ورزشی که علیرضا کادو میگیرد، تمرینهایی که میکند، کتکهایی که از پدرش میخورد! و پاره شدن همان لباسهای ورزشی) را روی دور تند میبینیم. اما به مرور سرعت کار گرفته میشود و در فصل حضور بیرانوند در پایتخت و حضورش در سر تمرین تیمهای مختلف، قصه به قدری کند میشود که اکثر حاضران در سالن گوشی به دست مشغول چک کردن شبکههای اجتماعی و پیامهای رسیدهشان شدند!
بخشهایی از فیلم هم رنگ و بوی فانتزی میگیرد و مخاطب را در دوراهی قرار میدهد که مشغول تماشای یک اثر در رابطه با قهرمانی حقیقی است یا آمده نسخه ایرانی انیمیشن «فوتبالیستها» را تماشا کند. علیرضا بیرانوند بازیکنی شناخته شده در کشورمان است و همه از تواناییهای فنی او باخبرند، ولی اینکه در بخشهایی از فیلم «بیرو» شبیه به شخصیت «سوباسا» از دروازه خودی تا دروازه حریف حرکت کند، از روی تکل بازیکنان با تکنیک خاصی بپرد، توپ را با پشت پا بلند کرده و از بازیکنان پیش رویش عبور دهد و بعد از زدن شوت محکم و برخورد توپ با تیر دروازه، با یک ضربه سر شیرجهای دروازه حریف را باز کند، غیرقابل باور و کاملاً اغراق شده است. حالا اینکه این اغراق به نیت افزودن نمک به روایت تخت یک قهرمان فوتبالی با شخصیتی ساده و بی شیلهپیله بوده یا طرح کارگردان برای فانتزی کردن اثر، بر همه پوشیده است.
مسئله دیگری که باعث فانتزی شدن فضای فیلم میشود، حضور خود بیرانوند در یکی از سکانسهای فیلم است، جایی که قرار است خودش برای تیم ملی جوانان انتخاب شود. این حضور بیربط و انتخاب علی بیرو برای دروازه تیم ملی جوانان توسط خودش، از سکانسهای عجیب و غریب فیلم است که هیچ روند منطقی و درستی ندارد و باعث گیج شدن مخاطب میشود.
شاید بهترین بخشهای این فیلم مربوط به فیلمبرداری آن باشد، مخصوصاً سکانسهایی که با تکنیکهای جدید فیلمبرداری شده بود و در بخشهایی از کار، به کلیت فیلم رنگ و بویی جذاب میداد؛ به جز سکانسهای ابتدایی و انتهایی فیلم که به بازی فوتبال ایران و پرتغال در جام جهانی ۲۰۱۸ مربوط میشد هم از بخشهای جذاب کار بود.
با این حال همزمانی اکران این فیلم با رقابتهای جام جهانی میتواند فرصتی برای مخاطبان سینمای ایران و البته طرفداران فوتبال ایجاد کند که در پرتو آن بتوانند شاهد اثری درسینمای ورزشی و در گونه زندگینامهای باشند. «بیرو» با تمام ایرادات فنی و شخصیتپردازی میتواند گامی مهم در تقویت این گونه سینمایی محسوب شود.
انتهای پیام/