شعر حافظ پرونده همیشه مفتوح است/ تفأل یا تمنا برای اتصال به حقیقت پنهان
به گزارش خبرنگار حوزه ادبیات و کتاب گروه فرهنگ خبرگزاری آنا، خواجه شمسالدین محمد بن بهاءالدین محمد حافظ شیرازی، که در بین ایرانیان با القاب مختلفی همچون «خواجه شیراز» و «لسان الغیب» شناخته میشود، یکی از بزرگترین شعرا و ادیبان تاریخ این سرزمین است.در طول قرنها، نقش این شاعر شیرینسخن در زندگی مردم ایرانزمین همچنان پررنگ مانده است.
در طول سالهای اخیر اشخاص زیادی در رابطه با زندگی و آثار حافظ تحقیق کردند و کتب کوچک و بزرگ فراوانی درباره این شاعر بزرگ به رشته تحریر درآمده است، با این وجود اما هنوز ناگفتههای زیادی در رابطه با حافظ و غزلهایش وجود دارد.در تقویم رسمی کشور بیستمین روز مهر ماه مصادف است با روز «حافظ» و این روز بهانه خوبی است که هر ساله دوستداران شعر و ادبیات فارسی گرد هم جمع شوند و با حافظخوانی، نام این شاعر پرآوازه را زنده نگه دارند.
در همین ارتباط، قدمعلی سرّامی حافظپژوه و پژوهشگر ادبی در گفت وگو با خبرگزاری آنا عنوان کرد: حافظ در گروه شعرایی است که مطالعه آن همچنان ضرورت داشته و به صراحت میتوان گفت شعر حافظ همچنان پرونده مفتوح است.
سرّامی با بیان اینکه حافظ مجموعهای از معانی را توانسته به مانند سازهای موسیقی که هر یک به تنهایی ملودی زیبا و در کنار هم یک ملودی مشترک دارد، گرد آورد، تاکید کرد:اشعار این شاعر لایههای معنایی متعددی داشته و نیازمند تاویل و تفسیر است.
وی با اشاره به اثر تالیفی خود گفت: برای پاسخ به این نیاز، به همراه محمود صادقی زاده کتابی را با عنوان «زهره را چنگ از خروش افتاده است» تالیف کردیم که به زودی وارد بازار میشود. این کتاب شرح ۵۰ غزل حافظ است و به نوعی تفسیر معنایی اشعار برجسته را به همراه دارد.
نویسنده و پژوهشگر زبان فارسی در پاسخ به اینکه چگونه حافظ توانسته محدودیت زمانی و مکانی را در هم شکسته و شاعری برای نسلها و مردمان گوشه گوشه جهان باشد، ادامه داد: هر چند که انسانها یکسان به نظر میرسند، اما هر انسانی منحصر به فرد است و برخی این قدرت را دارند که به ناخودآگاه جمعی بپیوندند.
به گفته سرامی بخشی از روان آدمی که ایرانیها از آن با عنوان «خویش» نام میبرند از آغاز جهان بوده و از بدو خلقت تا لحظه کنون را در برمیگیرد. همچنین بخشی از روان تحت عنوان «خودآگاهی» از زمان تولد انسان شکل میگیرد؛ اما انسانهایی هستند که با اتصال به آن خویش که همان ناخودآگاه جمعی است نسبت به خلق اثر اقدام میکنند.
وی افزود: چنین ویژگی مختص حافظ نبوده و در سعدی، مولانا و فردوسی نیز ما چنین خصیصهای را مشاهده میکنیم تا جایی که این شعرا از روانی بهره میگیرند که به کل جهان متصل است و در این کل تمام خلقت جای دارد. به همین دلیل زمانی که شعر حافظ یا سعدی را میخوانیم دیگر از محدودیت زمانی و مکانی خارج میشود.
شاعر و نویسنده با اشاره به شعر «کار پاکان را قیاس از خود مگیر، گرچه ماند در نبشتن شیر و شیر» متذکر شد: هر انسانی متصل به ناخودآگاه جمعی سخن براند و هر قدر خلاقانهتر بگوید و خلق کند، ماندگارتر است. اینکه حافظ توانسته محدودیت زمان و مکان را در هم شکند به دلیل اتصال به همان ناخودآگاه جمعی است و این اتفاق برای هر انسانی اتفاق بیفتد به همین ترتیب ماندگار و تاثیرگذار خواهد بود.
سرامی بیان کرد: این چنین نیست که انسانهای خاصی به ناخودآگاه جمعی دسترسی دارند بلکه گروهی که خود را متصل میکنند میتوانند سخنی ماندگار و تاثیری ماندگار داشته باشند و این حقیقت بزرگتر از آن است که صرفا به حافظ منتسب شود.
وی با ذکر مثالی به شعر نظامی اشاره کرد و گفت: نظامی میگوید: «سایه خورشید سواران طلب/ رنج خود و راحت یاران طلب» نشان میدهد که اتصال به آن حقیقت بالاتر دیگر تمرکز بر لذت فردی نیست و باید که برای دستیابی به آن به روح کائنات و کل کیهان متصل شد.
صفت لسانالغیب برازنده حافظ است
این حافظ پژوه با اشاره به اینکه ادبیات فارسی چهرههای درخشان بسیاری از این دست دارد، اضافه کرد: به عنوان مثال شمس تبریزی یا مولانا نمونههایی از شخصیتهایی هستند که توانستهاند به آن ناخودآگاه جمعی پیوند بخورند و به کررات دیده شده که شاید چنین افرادی از سوی عموم درک نشوند. آنجا که حلاج میگوید: «اناالحق» شاید گروهی به کُنه سخن او پی ببرند و گروهی نیز نتوانند معنی پشت این سخن را درک کنند.
سرامی در پاسخ به این سوال که صفت لسان الغیب تا چه حد در مورد حافظ مصداق دارد، ادامه داد: این صفت برازنده حافظ است. هر انسانی میتواند لسان الغیب بوده و به حقیقت جهان هستی متصل شود، اما انسانهای اندکی سختی راه را متحمل شده و به این موفقیت دست مییابند. همه بزرگان هنر و اندیشه چنین جایگاهی دارند و باید که برای نسلهای آتی معرفی و اندیشه آنها تفسیر شود.
وی افزود: دلیل فال گرفتن با اشعار حافظ هم قدرت معنایی اشعار و توسل به منبعی است که توانسته خود را به حقیقتی بالاتر متصل کند. فال حافظ، تمنای ما برای دانستن این حقیقت و همچنین کسب مصلحت خودمان است.
به گفته سرامی دانستن آینده، دانش همگانی بشر نیست و در فرهنگ ما استخاره و تفال به منظور دستیابی به چنین حقیقتی انجام میشود. این نیاز حتی شکلگیری علومی را به دنبال داشته و بشر با برنامهریزی بلند مدت به دنبال دستیابی به نتایجی در آینده است.
وی مطالعه هر چه بیشتر گنجینههای شعر و ادبیات فارسی را مورد تاکید قرار داد و اضافه کرد: شعرا از روان جمعی خلقت با ما سخن میگویند و ارتباط با شعرا به منزله ارتباط با آن حقیقت یگانه است.
انتهای پیام/۴۱۰۴/
انتهای پیام/