سفر بایدن به خاورمیانه؛ افول یکجانبهگرایی در جهان
به گزارش گروه رسانههای دیگر خبرگزاری آنا، پس از ماهها جنجال رسانهای برای سفر جو بایدن به غرب آسیا که با فضاسازی کمسابقه رژیم صهیونیستی برای ضد ایرانی جلوه دادن آن نیز همراه بود، رئیسجمهور کهنسال آمریکا با دستهای خالی به واشینگتن بازگشت تا افکار عمومی این کشور را نگرانتر و اروپا و همپیمانان تشنه انرژی را ناامیدتر کند.
بایدن با در پیش داشتن انتخابات کنگره و سنا، بر اساس بیشتر نظرسنجیهای انجام شده حزب متبوعش در رقابتهای داخلی شانس کمتری برای پیروزی دارد، لذا اهداف و مقاصدی را دنبال میکرد که به دلیل تعارض با میزبانانش در غرب آسیا قابلیت تحقق نداشت.
پیشفرض ایران هراسی و بهرهبرداری از درگیری روسیه و اوکراین و مهار چین نیز نه تنها کمکی به پیشبرد اهداف بلندپروازانه بایدنِ فرتوت نکرد بلکه چنانچه از بیانیه پایانی نشست جده مشخص است به پاشنه آشیل رئیسجمهور آمریکا نیز در این سفر تبدیل شد.
بایدن اما برای حفظ آبرو و خالی نماندن فضای تبلیغاتی سفر تنها به اعلام یک موضع نسبتاً متفاوت اکتفا کرد و گفت: «آمریکا منطقه را خالی نمیکند تا این خلأ توسط روسیه چین یا ایران پر شود!»
اگرچه این خبر به نوعی با راهبرد اعلام شده امنیت ملی آمریکا که در آن بر تمرکز این کشور بر مهار چین تأکید شده در تعارض بود اما میتواند به عنوان اعترافی روشن بر پایان عصر یکجانبهگرایی آمریکا در منطقه نیز مورد توجه قرار بگیرد.
موضوع صلح بین رژیم صهیونیستی و فلسطین نیز به کلی در این سفر مغفول ماند و البته حضور بایدن در شرایطی که دولت انتقالی در سرزمینهای اشغالی بر سر کار و سرنوشت قدرت آینده در آن مجهول است به قدری شتابزده بود که نتواند چنین موردی را در دستور کار قرار دهد.
ناتوی عربی و اتحاد با اسرائیل برای پدافند هوایی نیز که از ماهها قبل با دروغپردازیهای صهیونیستها از خطر ایران برای گردشگران این رژیم در ترکیه کلید خورد تا زمینهسازی لازم برای متقاعد کردن آمریکا جهت ایجاد چنین اتحادی باشد، با اعلامیه مقامات اطلاعاتی رژیم اشغالگر در ناامیدی کامل ناکام ماند.
در این اعلامیه تصریح شد: «سفر بایدن به اسرائیل رضایتبخش نبوده است» و یائیر لاپید را که در بزرگنمایی این سفر سنگ تمام گذاشته بود کاملاً مأیوس کرد و معلوم شد که برخلاف اظهار قدرت در پشت تریبونها، آمریکا در عمل بر دیپلماسی با ایران امید بیشتری بسته و از درگیری با تهران اجتناب میکند.
به نظر میرسد برخلاف آنچه رژیم خیالپرداز اسرائیل تبلیغ میکرد هدف بایدن از مذاکرات پشت درهای بسته در تلآویو، متقاعد کردن مقامات این رژیم برای صبوری بیشتر برای انجام توافق برجام بوده که در سخنان بایدن به وضوح قابل مشاهده است.
او گرچه از احتمال پذیرش مخاطرات حمله به ایران سخن گفت و به درستی بر «خطر کردن» تأکید نمود؛ اما اظهارات دیگرش حاکی از عدم توجه به چنین راهبردی است.
او گفت: «ما آنچه را که اکنون باید برای بازگشت به برجام بپذیریم برای مردم و رهبران ایران تعریف کردهایم.»
اگر چه بایدن برای بهدست آوردن دل طرفداران یهودی اسرائیل در داخل آمریکا و لابی صهیونیستی برای انتخابات پیش رو نیز باید اقداماتی میکرد و آن امضای توافقی است که طی آن به ایران اجازه ندهند بمب هستهای داشته باشد!!
اما پروتکلهای استقبال از بایدن در جده پیشقراول نتایج چنین سفری بود که با نشست خبری بایدن تکمیل شد تا نشست جده که بر محور شراکت با ایالاتمتحده قوام یافته بود به نتایجی برسد که عربستان دستانش را برای ارتباط با ایران گشاده بیند.
نتایج سفر بایدن در خصوص کشورهای حاشیه خلیجفارس نیز با اعلام همزمان «انور قرقاش» مبنی بر تمایل کشور امارات متحده عربی برای ارسال سفیر به تهران، نه تنها برای ایران نتایج منفی نداشت که شاید بتوان گفت برای جمهوری اسلامی آثار مثبتی نیز به همراه داشت.
درک واقعبینانه آمریکا از موقعیت ژئوپلتیک ایران حامل این پیام جدی است که جهان تحمل بحران بیشتر انرژی و غذا را ندارد.
اهداف واقعی بایدن از سفر به غرب آسیا نیز که به دنبال افزایش تولید نفت و کاهش قیمت جهانی انرژی بود با حداکثر ظرفیت ۱۳ میلیون بشکه در روز از سوی عربستان، درحالیکه ظرفیت پالایش نیز امکانات محدود خود را در این عرصه دارد و با توجه به ذخائر آزاد شده ایالاتمتحده برای کنترل قیمت که اینک در استقبال از پاییز و زمستان باید جبران شود، نتوانست چنانچه باید رضایتبخش باشد.
لذا به نظر میرسد این روند، آمریکاییها را به ادامه مسیر دیپلماتیک با ایران مجاب نموده و در این مسیر نقشآفرین بوده است.
در این میان اما شاید تنها دستاورد سفر بایدن دیدار با الکاظمی برای تأمین برق عراق که به زعم او بتواند ضرر کوچکی به ایران وارد کند.
بر این اساس؛ نتایج واقعی این سفر را میتوان اتمام یکجانبهگرایی آمریکا در جهان دانست، آنچه «تونی بلر»، نخستوزیر اسبق و جنگطلب انگلیس طی سخنرانی سالانه رویداد بنیاد دیچلی به وضوح به آن اشاره نمود و گفت: «دوران سلطه سیاسی و اقتصادی غرب رو به پایان است و جهان به سوی مفهوم دو یا چند قطبی بودن حرکت میکند.»
بلر به روشنی به اهمیت قدرت نرم در مقابله با چین اشاره داشته و گفته «روسیه و احتمالاً ایران متحدان اصلی پکن در جهان چند قطبی جدید خواهند بود.»
منبع: نورنیوز
انتهای پیام/۴۱۲۹/
انتهای پیام/