دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
23 خرداد 1401 - 22:01

کالبدشکافی توصیه‌های راهبردی کیسینجر به اوکراین

کیسینجر با یادآوری ضرورت تکیه اوکراین به داشته‌های خود برای تصمیم‌گیری به رهبران این کشور توصیه می‌کند تا در مسیری گام بر ندارند که جنگ محدود و سیاسی را تبدیل به یک جنگ تام سرزمینی کنند.
کد خبر : 664234
کیسینجر

به گزارش گروه رسانه‌های دیگر خبرگزاری آنا، تهاجم روسیه به اوکراین که این کشور از آن به‌عنوان عملیات ویژه نام می‌برد صرف‌نظر از دلایل شکل‌گیری آن واکنش‌های متفاوتی را در عرصه بین‌المللی به دنبال داشته است. برخی کارشناسان مسائل راهبردی معتقدند که روسیه برآورد دقیقی از توان مقاومت اولیه اوکراین نداشته و ازاین‌رو نتوانست تا رسیدن حمایت لجستیکی و تسلیحاتی قدرت‌های اروپایی و آمریکا به اهداف خود دست یابد.


البته زمان انتخاب شده برای جنگ نیز همان‌قدر که برای قدرت ارتش روسیه مناسب بود برای مقاومت اکراینی‌ها نیز زمان مناسبی بود. این جنگ در مدتی کوتاه از جنگ بین دو کشور به جنگ قدرت‌های اروپایی و آمریکا با روسیه تبدیل شد تا میادین جنگ اوکراین، سلاح‌های جدید دو طرف را فراتر از مانورهای نظامی تبلیغ نماید.


اما این همه ماجرا نیست. به نظر می‌رسد جنگ سرد جدیدی بین غرب و به‌ویژه آمریکا و روسیه به وقوع پیوسته که طی آن درگیری منطقه‌ای برای حفظ قدرت ژئوپلیتیکی هر یک از بازیگران، گرمای ملایمی به «نبرد سرد» پیشین افزوده است.


روسیه در صدد تقویت و یا حداقل تثبیت موقعیت خود به‌عنوان بازیگر مؤثر منطقه‌ای و تأثیرگذار بر معادلات بین‌المللی است و مغرب زمین نیز افزایش قدرت روسیه‌ نزدیک به چین را موجب چالش‌های جدید ژئوپلیتیک و مانعی در قبال اجرای راهبرد جدید آمریکا در قبال چین قلمداد می‌کند.


در این میان هنری کیسینجر، وزیر خارجه اسبق آمریکا با ۹۸ سال سن و تجربیات تلخ و شیرین سیاسی در تازه‌ترین اظهارنظر خود در مجمع جهانی اقتصاد که در سوئیس برگزار شد؛ پیرامون این رویارویی سخنان قابل‌تأملی ایراد کرده است. او با نگرانی از بروز تنش‌هایی که آن‌ها را «دامنه‌دار» توصیف نموده، غلبه بر آن‌ها را چندان آسان نمی‌داند و از همین رو توصیه کرد «هر چه زودتر مذاکره کنید». جمله‌ای که تا حدی پررنگ‌تر از امداد طلبی زلنسکی برای مقاومت شجاعانه انعکاس یافت. کیسینجر با ادبیات مربوط به خود دادن ماهیت ایدئولوژیک به یک جنگ امتیاز خواه و محدود را غیرعقلانی توصیف کرد.


او هر جنگی فراتر از رهایی اوکراین را جنگی علیه روسیه نامید و ازاین‌رو غرب را از چنین توسعه معنایی، بر حذر داشت. نگاه ژئوپلیتیک کیسینجر در این زمینه قابل‌تأمل است. او با یادآوری این نکته به غرب که روسیه قرن‌ها بخشی از اروپا بوده است تأکید کرد: «روابط درازمدت خود را با روسیه فراموش نکنید». کیسینجر غفلت از این موضوع را عاملی مهم برای سوق دادن روسیه به سمت چین عنوان کرد.


تذکرات کیسینجر به اکراینی‌ها اما بیشتر قابل‌تأمل‌ است. او اوکراین را علاوه برداشتن آنچه به «شجاعت در جنگ» تعبیر نموده، به ترکیب این صفت با «خرد» نیز فرا خوانده است. روشن است که خردگرایی در نظام فکری کسینجر و سیاستمدارانی چون او، حداکثر سازی منافع ملی در روابط بین‌المللی تعریف می‌شود.


این روشن است که فردی چون کسینجر ترکیب فضیلت شجاعت با خرد و اندیشه را به مثابه فلاسفه‌ی یونان باستان و از منظر دانش و فرهیختگی توصیه نمی‌کند. شاید اشاره او به نحوه تعاملی باشد که از قرن ۱۷ به‌عنوان محور اصلی سیاست در روابط بین‌الملل مطرح شد و آن تقسیم نبردهای رخ داده در جهان به دو بخش «جنگ‌های کامل یا تمام‌عیار» با هدف از بین بردن استقلال سیاسی یک سرزمین و کشور و « جنگ‌های محدود» با هدف تعیین و اخذ امتیاز برای برقراری صلح باشد.


چنین دیدگاهی را در نوشته‌های کلاوزویتس نیز می‌توان مشاهده کرد. او جنگ را ادامه سیاست به شیوه دیگر می‌خواند، نمودی که در جنگ روسیه با اکراین در حد اعلا می‌توان آن را مشاهده کرد. نکته مهم دیگر که شاید کیسنجر به آن توجه داشته این است که در زمان دفاع می‌توان عاقلانه‌تر تصمیم گرفت. این فرضیه با نظر کلاوزویتس هماهنگ‌تر است که همواره دفاع را، راهکار جنگی قدرتمندتری نسبت به تهاجم و حمله می‌دانست. از نظر وی نگهداری اراضی پیشین همواره راحت‌تر از تصرف سرزمین جدید است.


در دفاع امکان سازمان‌دهی‌های پی‌درپی ممکن است در حالی که حمله همواره سازمان‌دهی قبلی را به‌صورت غیرمترقبه برهم می‌ریزد. برآیند توصیه کیسنجر با نگاه کلاوزویتس آن است که اکراینی‌ها باید بدانند جنگ به علت یک وضعیت سیاسی و در امتداد آن رخ می‌دهد و آن را یک عمل سیاسی باید دید. ترکیب خرد با شجاعت که کیسنجر خطاب به اوکراینی‌ها به آن اشاره کرده در واقع دعوت از اوکراین برای یافتن راه‌حل سیاسی است. درگیری‌های معاصر نیز نشان داده است جنگ همواره ابزار و وسیله‌ای برای برتری وزنی در گفتگوهای سیاسی بوده است نه اتمام کنند واقعی آن.


ترجمان علل تهاجم روسیه به اوکراین، تلاش برای تغییر رویکرد کیف نسبت به غرب است و معنای روشن آن این است که روسیه به دنبال پیشبرد یک جنگ تمام‌عیار برای حذف کردن اوکراین از صحنه جغرافیایی نیست بلکه به جنگ محدودی دست‌زده تا بتواند تغییرهایی را که آن را امتیاز تلقی می‌کند مدیریت نماید و دریافت آن امتیازات را با این جنگ به همسایه خود تحمیل کند.


روسیه عکس‌العمل غرب را دلیل موجه خود برای این حمله تفسیر کرد و شکل‌گیری جنگ فعلی را ناشی از ادامه سیاست گسترش ناتو به شرق معرفی نمود که از نظر مسکو موازنه قدرت در عرصه سیاست بین‌الملل را تحت تأثیر قرار می‌دهد. اینکه هر کشور بحران‌زده‌ای بتواند به جذب امکانات برای حل بحران خود بپردازد، موضوعی پذیرفته‌شده است اما به نظر می‌رسد توصیه‌هایی که به اوکراین از سوی افرادی چون کیسینجر شده به این کشور یادآوری می‌کند که باید تصور کند بدون دریافت امکانات و بدون همراهی دوستانش و با تکیه بر داشته‌هایش چه می‌تواند بکند؟ پاسخ به این سؤال است که می‌تواند استراتژی و مسیر راه برای آینده را بگشاید. نگاه واقع‌بینانه به محدودیت‌های قدرت چه در عرصه نظامی و چه در عرصه اقتصادی و حتی با توجه به جایگاه و وزن سیاسی کشورها در ساختار نظام بین‌الملل، موجب خواهد شد تا در مسیری گام بر ندارند که جنگ محدود و سیاسی را تبدیل به یک جنگ تام سرزمینی نمایند.


به نظر می‌رسد توصیه نهایی کیسینجر به اوکراین با این عنوان که: «به مذاکره برگردید» نگاهی واقع‌گرایانه و مبتنی بر تجارب زیسته کشورها در عرصه روابط و مناسبات بین‌الملل است.


منبع: نورنیوز


انتهای پیام/۴۱۲۹/

انتهای پیام/

ارسال نظر
قالیشویی ادیب