اقتصاد دانشبنیان؛ تنها قطار به مقصد توسعه
به گزارش گروه رسانههای دیگر خبرگزاری آنا، محمدجواد آذری جهرمی وزیر سابق ارتباطات و فناوری اطلاعات طی یادداشتی که در فضای مجازی درباره شعار سال (تولید؛ دانشبنیان، اشتغالآفرین) منتشر کرد، اقتصاد دانشبنیان را تنها قطار به مقصد توسعه و سیاستگذاری برای توسعه اقتصادی کشور از طریق شرکتهای دانشبنیان را ریلگذاری صحیح و بهجایی دانست.
در متن یادداشت آذریجهرمی آمده است:
در قرن پیشرو، و در روند توسعه اقتصادی در ایران، کشاورزی و صنایع منبعمحور (مانند نفت و گاز) تنها به شرطی میتوانند توسعه ایران در «بلندمدت» را تضمین کنند که بر اساس نوآوری و توجه به اقتصاد دانشبنیان به پیشرفت دستیابند.
از سوی دیگر بالابردن بهرهوری بسیار پایین در بخش سنتی و منبعمحور، یکی از راههای خروج ایران از مشکلات عدیدهی زیربنایی اقتصادی است که شرکتهای دانشبنیان میتوانند نیروی محرکه خوبی برای این امر بوده و موجب افزایش بهرهوری در کل اقتصاد کشور شوند.
فلذا سیاستگذاری برای توسعه اقتصادی از طریق شرکتهای دانشبنیان، ریلگذاری صحیح و بهجایی است. در سالهای گذشته نیز، با تاکید رهبر انقلاب -حفظه الله- و عملکرد چشمگیر دولت، رشد قابل توجهی در اقتصاد دانشبنیان در کشور رخ داد.
از جنس تجربه ، وظیفه دیدم چند نکته را مطرح کنم تا مبادا این مسیر درست به بیراهه منتقل شود:
۱. اقتصاد دانشبنیانِ دولتی، پایدار نیست! موجب ارتقای بهرهوری نمیشود و در دراز مدت از بین برندهی کل این حرکت در کشور خواهد بود. هر چند در قانون، شرکتهای دولتی از سهامداری بیش از ۵۰٪ در دانشبنیانها منع شدهاند، اما واقعیت این است که خصولتیها این روزها عملکردی به مراتب بدتر از دولتیها دارند. شرکتهای دانشبنیان بعضا برای آنها تبدیل به راه فراری از پرداخت مالیات و همچنین ایجاد انحصار بیشتر در آیندهی اقتصادی ایران شدهاست. این آفت نیازمند توجه است. تدوین یک سیاست روشن، و همچنین محدودسازی حضور دولتیها و خصولتیها به حوزههایی که صرفا در شئون حاکمیت است؛ میتواند راهگشا باشد.
۲. «شفافیت» در پرداخت حمایتهای دولت از دانشبنیانها بسیار ضروری است. رانتهای مثبتِ رسمی و تشویقی دولتها اگر شفاف نباشند؛ حتما فسادزا خواهند بود.
از تجربه شفافیت در اعطا وام به دانشبنیانها که در «وجوه ادارهشده» در وزارت ارتباطات اجرا شد؛ میتوان به عنوان مثال خوبی برای تلاش در این مسیر یاد کرد.
۳.مکانیزم فعلی حمایت از دانشبنیانها در کشور هنوز مبتنی بر عدالت نیست. هر چند در اجرا چارهای جز این برای شروع متصور نبودهاست و نمیشود بر متولیان خرده گرفت؛ اما ادامهی مسیر بدون توجه به اصول عدالت، قطعا باعث ناپایداری این حرکت خواهد شد.
۴. برخی مسیرها در توسعه دانشبنیان بسته است. زمینههایی که در چنگالِ رانت و مافیا به انحصار درآمدهاند. مسیرهایی که برای بخش خصوصی و نوآور کشور میتواند انگیزه حرکت باشد. در عین حال، برخی مسیرها ظاهرا باز است اما به دلیل آنکه از نظر اقتصادی بهصرفه نیست و دانشبنیانها طبعا فهم اقتصادی خوبی دارند؛ از ورود به آن میپرهیزند.
اگر مسیرهای بسته باز شود، دانشبنیانها توان سرمایهگذاری در حوزههایی که هماینک غیراقتصادی به نظر میرسند را خواهند یافت و اینگونه تکیه دانشبنیانها بر بودجههای عمومی کشور (به اصطلاح پول نفت) نخواهد بود. مثال بارز مسیر بسته برای بخش خصوصی، بهداشت و درمان است و مثالی برای مسیر غیراقتصادی هم حوزه کشاورزی است.
امیدوارم تلاشهای جوانان کشور در این عرصه به همراه توجه درست و اصولیِ حاکمیت، باعث شکوفایی بیش از پیش اقتصاد دانشبنیان در ایران شود.
ایمان دارم یکی از افقهای آینده روشن ایران، با تکیه بر دانشبنیانها رقم خواهد خورد.
انتهای پیام/
انتهای پیام/