دیدار مسئولان دانشگاه آزاد اسلامی زرقان با خانواده شهیدان حاجیزمانی
به گزارش خبرنگار گروه استانهای خبرگزاری آنا از زرقان، سراجالدین محبی رئیس دانشگاه آزاد زرقان بههمراه احمدرضا صادقی مسئول بسیج ادارات شهرستان زرقان با خانواده شهیدان عباس و محمدرضا حاجیزمانی دیدار و با قرائت فاتحه به مقام شامخ شهیدان ادای احترام کردند.(بیشتر بخوانید)
رئیس دانشگاه آزاد زرقان تأکید کرد: گرامیداشت یاد شهدا بهعنوان یک فرهنگ ملی و ارزشی باید در جامعه بهویژه دانشگاهها نهادینه و به نسلهای آینده منتقل شود.
سراج الدین محبی در دیدار با خانواده شهیدان حاجیزمانی توجه به ترویج فرهنگ ایثار و شهادت را بهعنوان یکی از وظایف و رسالتهای اصلی نام برد و الگوگیری از منش و سیره شهدا را یک فرهنگ ارزشی و انقلابی دانست.
وی بیان کرد: ما بهعنوان خادمان مردم در حوزه علم و دانش، خدمت به خانواده شهدا را افتخار خود میدانیم و امیدواریم توفیق خدمتگزاری به این عزیزان را نه به معنای مادی و پست و مقام بلکه به معنای قدرشناسی و ادای وظیفه داشته باشیم.
رئیس دانشگاه آزاد زرقان خاطرنشان کرد: صبر و صلابت مادران شهدا بینظیر و ستودنی است و با روحیه فاطمی و زینبی اینچنین فرزندانی را تربیت کردهاند که در صیانت از اعتقادات و پیروی از ولایت جان خویش را فدا کردند. مادران شهدا با پایمردی، صبوری و شکیبایی فرزندان خود را تقدیم انقلاب و اسلام کردند و لحظهای برای از دست دادن فرزندان خود شکوه و گلایه نکردند.
جامعه و نسل فعلی و آینده ما، نیازمند فرهنگ ایثار و شهادت است
مسئول بسیج ادارات شهرستان زرقان هم در این دیدار با اشاره به اینکه فرهنگ ایثار و شهادت جامعه ما را از جنگ نرم و توطئه دشمنان اسلام مصون و محفوظ داشته است، توضیح داد: جامعه و نسل فعلی و آینده ما، نیازمند فرهنگ ایثار و شهادت است.
احمدرضا صادقی ادامه داد: آسایش و آرامشی که در جامعه حکم فرماست، مدیون فداکاری و ایثارگریهای خانواده معظم شهیدان و ایثارگران است و فرهنگ ایثار و شهادت که زبان ما از بیان آن قاصر است، باید بهعنوان میراثی گرانبها در ذهن ملت ایران باقی بماند و سرلوحه مسئولان و مردم در تمام شئون کاری و زندگی قرار بگیرد.
وی اذعان کرد: دیدار، تکریم و تجلیل خانوادههای شهدا افتخار و سعادت بزرگی است که باید با عشق به خدمتگزاری انجام شود.
در ادامه مادر شهیدان به بیان خبر شهادت یکی از فرزندان خود پرداخت و متذکر شد: شب شهادت عباس حالت عجیبی داشتم. صبح آن روز یکی از خواهران به من گفت «خداوند حاجتت را روا کرده است»، گفتم من حاجتی جز پیروزی در جنگ ندارم و او به من گفت «دیشب خواب دیدم با جمعی در مقابل زینبیه ایستادهاید، چند تا اسبسوار آمدند یکی از اسبها دو سوار داشت که همگی نقاب داشتند، یکی از سوارها گفت: خداحافظ من رفتم و شما هرچه خواستید به او برسید و از او بپرسید کجا؟ جوابی نشنیدید»؛ در همانجا کمرم لرزید، فهمیدم عباس شهید شده است. آن شبحالت عجیبی داشتم ، شب میلاد امام زمان(عج) بود. آرام و قرار نداشتم، تا صبح با خواهر آزادی بیدار بودیم؛ اما نمیتوانستیم به کسی حرفی بزنیم.
وی اضافه کرد: صبح روز بعد به شیراز رفیتم، اسامی شهدا را به ما دادند. هشت نفر بودند، گفتم بقیه اسامی را هم بدهید. مسئول بنیاد جواب داد «خواهر آن چیزی که شما منتظرش هستید به من اعلام نشده است»؛ وقتی برگشتم پدرش از من سؤال کرد و گفت «از عباس چه خبر؟» و من گفتم خبری ندارم. پدرشان گفت «ساعتی دیگر که صدای بلندگو بلند شد، همه چیز مشخص میشود؛ شب در مسجد جامع جلو سقاخانه یکی از برادرها آمد و گفت «خواهر چرا شهدا تشییع نمیشوند؟ مسعود زنگ زده و گفته جنازه عباس هم تحویل داده شده است»، گفتم شکر خدا که مسعود سالم است. گفت «خواهر تحمل شهادت عباس را داری، تحمل شهادت مسعود را نداری؟» گفتم من تحمل شهادت عباس را دارم؛ اما شاید خواهرم تحمل شهادت مسعود را نداشته باشد.
انتهای پیام/۴۱۰۳/
انتهای پیام/