تبعات "پروژه گسترش ناتو" بسیار خطرناکتر از عملیات بازدارنده روسیه در اوکراین است/ نقش منفی یا منفعل کشورهای غرب در تنشهای امنیتی
گروه جهان خبرگزاری آنا- محمد جعفری؛ تئوریسینهای زیادهخواه ساختار سیاسی ایالاتمتحده در سال ۱۹۹۸ یعنی حدود هفت سال پس از فروپاشی شوروی و انحلال پیمان ورشو (معاهده نظامی بین کشورهای بلوک شرق) وقتی خیالشان از بابت اینکه فدراسیون روسیه بهعنوان وارث اتحاد جماهیر شوروی تمایل دارد با کنار گذاشتن برخی دشمنیها بهعنوان شریک اقتصادی در کنار کشورهای عمده غرب قرار بگیرد و درواقع نوعی وابستگی اقتصادی به بازار آزاد غربیها داشته باشد درنگ نکردند و پروژه گسترش ناتو را کلید زدند.
اقدام سنای آمریکا در تصویب لایحه گسترش ناتو و از طرفی پذیرش روسیه بهعنوان عضو موقت گروه هفت (هفت کشور صنعتی جهان) را که در کنار هم میگذاریم همان داستان قدیمی چماق و هویج را به یاد میآوریم.
ولفگانگ افنبرگر نویسنده و تحلیلگر آلمانی که سالهاست تحولات اروپا از دوره جنگ سرد تابهحال را رصد میکند در مطلبی که قبل از انتشار در اختیار خبرنگار سیاست خارجی خبرگزاری آنا قرار داده بر همین موضوع یعنی رویکرد دوگانه آمریکا تأکید دارد.
معمار آمریکایی فروپاشی شوروی از حسننیت روسیه و سوءنیت غرب سخن میگوید!
وی در خصوص پروژه گسترش ناتو نکات تازهای بیان میکند. افنبرگر برای توضیح نکتهای که میخواهد مطرح کند به مطلب روز ۲۱ فوریه روزنامه آمریکایی نیویورکتایمز استناد میکند و میافزاید: نیویورکتایمز در ۲۱ فوریه تفسیر ظریفی در راستای کاهش تنش در اوکراین نوشته توماس فریدمن، ستون نویس این روزنامه را تحت عنوان "این جنگ پوتین است. اما آمریکا و ناتو تماشاگران بیگناه نیستند" منتشر کرد.
جورج کنان معمار طرح فروپاشی شوروی در خصوص مصوبه سنای آمریکا برای گسترش ناتو گفت: «من فکر میکنم این آغاز یک جنگ سرد جدید است. من فکر میکنم روسها بهتدریج واکنش منفی نشان خواهند داد و این روی سیاستهای آنها تأثیر خواهد گذاشت. به نظر من اینیک اشتباه غمانگیز است. هیچ دلیلی برای این کار وجود نداشت. (روسیه) هیچ کشوری را تهدید نمیکرد. این گسترش باعث میشود که تن بنیانگذارن ایالاتمتحده در گور بلرزد.»
فریدمن در مطلب خود توضیح داده است که چگونه در دوم ماه مه سال ۱۹۹۸، بلافاصله پس از تصویب گسترش ناتو توسط سنای ایالاتمتحده، با جورج کنان،دیپلمات، مورخ و معمار آمریکایی طرح تخریب اتحاد جماهیر شوروی، تماس میگیرد.
گفتنی است که کنان در سال ۱۹۲۶ به وزارت امور خارجه آمریکا ملحق شده بود و از سال ۱۹۵۲ بهعنوان سفیر ایالاتمتحده در مسکو خدمت کرد. کارشناس ارشد مسائل روسیه که در زمان صحبت با فریدمن ۹۴ سال سن داشت، به دلیل کهولت سن با صدای ضعیفی صحبت میکرد اما از حضور ذهن خوبی برخوردار بود.
کنان در پاسخ به سؤال فریدمن در خصوص مصوبه سنای آمریکا برای گسترش ناتو گفت: «من فکر میکنم این آغاز یک جنگ سرد جدید است. من فکر میکنم روسها بهتدریج واکنش منفی نشان خواهند داد و این روی سیاستهای آنها تأثیر خواهد گذاشت. به نظر من اینیک اشتباه غمانگیز است. هیچ دلیلی برای این کار وجود نداشت. (روسیه) هیچ کشوری را تهدید نمیکرد. این گسترش باعث میشود که تن بنیانگذارن ایالاتمتحده در گور بلرزد."
با این توضیحات در خصوص مقاله فریدمن و تفسیر کنان از مصوبه سنا برای گسترش ناتو در سال ۱۹۹۸ است که افنبرگر میگوید: خطر بزرگتر میتواند ناشی از فعالیتهای فعلی ایالاتمتحده در قالب ناتو باشد. انتقال نیرو و تجهیزات نظامی بین پایگاههای ایالاتمتحده در "رامشتاین" و "رزشوف" لهستان در نزدیکی مرز اوکراین اصلاً کاهش نداشت بلکه بیشتر هم شد.
افنبرگر بلافاصله به موضوع به رسمیت شناخته شدن استقلال جمهوریهای دونتسک و لوگانسک توسط ولادیمیر پوتین رئیسجمهور روسیه بازمیگردد و از موضوع گیری نادرست و شاید منفعلانه مقامات کشورش بهعنوان یکی از اعضای پرقدرت اتحادیه اروپا ابراز تأسف میکند.
به عقیده این نویسنده، به تعلیق درآمدن پروژه خط لوله گاز نورد استریم ۲ از روسیه به آلمان توسط مقامات برلین به بهانه اینکه نیروهای روسیه در مرزها با اوکراین مستقر شدهاند خالی از آیندهنگری اقتصادی بود زیرا در آن زمان همه نیروهای روسی پشت خطوط مرزی با اوکراین قرار داشتند.
افنبرگر در انتقاد از سیاست اطاعت کورکورانه برلین از واشنگتن میافزاید: به نظر میرسد درک عینی دولتهای آلمان در دهههای اخیر بهطور فزایندهای از بین رفته است. در تمام جنگهای غیرقانونی ایالاتمتحده آمریکا در قرن بیست و یکم، آلمان همیشه یکطرف متخاصم بوده است، و بهطور متناوب: گاهی در طرف شورشیان ضد دولتی، مانند سوریه یا کوزوو، گاهی در طرف دولت، مانند تحولات جاری در اوکراین اما همیشه در پی حمایت از سیاست ایالاتمتحده قرار داشته است به این معنی که برلین حتی نقش فرعی نیز برای حقوق بینالملل و الزام به صیانت از صلح در تعاملات آلمان با جهان در نظر نمیگیرد.
بیشتر بخوانید:
روسیه شهر ملیتوپل اوکراین را تحت کنترل خود در آورد
آمریکا ۶۰۰ میلیون دلار به اوکراین کمک نظامی فوری ارائه میدهد
حزبالله لبنان: تحولات اوکراین نشان داد آمریکا متحدانش را تنها میگذارد
افنبرگر به سیاست سطحینگر مبتنی بر استاندارد دوگانه دولتمردان آلمان اشاره میکند و میافزاید: در پایان فوریه ۲۰۱۸، آنگلا مرکل، صدراعظم وقت آلمان، خواستار پایان دادن به "قتلعام" در سوریه شد و تأکید کرد بشار اسد رئیسجمهور سوریه کودکان را میکشد و بیمارستانها را ویران میکند. اما وقتی از سال ۲۰۱۴، نیروهای دولتی اوکراین با توپخانه سنگین مناطق مسکونی دو جمهوری دونتسک و لوگانسک را هدف قرار میدادن، کودکان را میکشند، و مدارس و بیمارستانها را نیز هدف میگرفتند شاهد هیچگونه محکومیتی از سوی دولت آلمان نبودیم.
این نویسنده آلمانی اینگونه دیدگاهها و استانداردهای دوگانه را راهی بهسوی درگیری درمقیاس بزرگتر تلقی میکند.
بهعنوانمثال، در ۱۸ فوریه، گلولهباران غیرقانونی مناطق مسکونی در دونتسک و لوگانسک توسط نیروهای اوکراینی، ایجاد تداخل در ترافیک رادیویی و استقرار نیروی نظامی بیشتر در خطوط تماس با منطقه دنباس باعث شدند که دهها هزار شهروند از شرق اوکراین بهسوی روسیه فرار کنند. تا قبل از استقرار نیروهای اوکراینی در خط تماس دنباس این تفکر غالب بود که نظامیان دو جمهوری دونتسک و لوگانسک میتوانند از خود دفاع کنند اما بعد که غربیها شروع به انتقال تسلیحات و تجهیزات نظامی به اوکراین کردند بهتدریج وضعیت امنیتی شرق اوکراین رو به وخامت گذاشت.
پوتین تلاش کرد که بر اساس توافقنامه مینسک دو جمهوری دونتسک و لوگانسک در قالب کشور اوکراین باقی بمانند اما اقدامات تحریکآمیز آمریکا و سادهلوحی کییف در اطاعت کورکورانه از واشنگتن راهی برای مسکو باقی نگذاشت مگر به رسمیت شناختن دو جمهوری روستباران اوکراینی اما متأسفانه رسانههای جهان به پوشش سخنرانی پوتین توجهی نکردند
افنبرگر به بخش دیگری از اظهارات کنان در خصوص مصوبه گسترش ناتو در سال ۱۹۹۸ میپردازد. کنان به فریدمن پاسخ میدهد که ایالاتمتحده بهانه این مصوبه را حمایت از کشورهای همپیمان عنوان کرده است اما نه منابع و نه اراده انجام این اقدام را دارد. گسترش ناتو صرفاً اقدامی سادهلوحانه از سوی سنا بود که اصلاً فهم سیاست خارجه را ندارد.
کنان در مصاحبه با فریدمن میگوید که بیشترین موضوعی که آزارش میدهد معرفی روسیه بهعنوان کشوری است که تشنه حمله به اروپای غربی است.
کنان با ابراز تأسف از هیاهوی تبلیغاتی کشورش علیه روسیه میگوید: «آیا این افراد نمیفهمند که اختلافات ما در دوره جنگ سرد با شوروی و کمونیستها بود. اکنون ما به مبارزه با مردمی میرویم که رژیم کمونیستی که دشمن ما بود را ساقط کردند.»
کنان با اشاره به دموکراتیک بودن نظامی سیاسی روسیه تأکید میکند که آمریکا میخواهد بهقصد گسترش ناتو از کشورهایی حمایت کند که ساختار سیاسی آنها اصلاً به دموکراتیک بودن حکومت در روسیه نمیرسد. معلوم است که روسیه واکنش بد نشان میدهد. بلافاصله پس از واکنش روسیه است که همانهایی که طرح گسترش ناتو را مصوب کردند میگویند: ما نگفتیم که روسهای اینگونه انسانهایی هستند؟
افنبرگر برای اینکه ثابت کند مسکو تمام تلاش خود را برای پرهیز از تنش و خشونت در قبال اوکراین انجام داده است به اظهارات "پل کریگ رابرتز"، اقتصاددان و روزنامهنگار آمریکایی رجوع میکند که معتقد است از سال ۲۰۱۴ به بعد پوتین تلاش کرد که بر اساس توافقنامه مینسک دو جمهوری دونتسک و لوگانسک در قالب کشور اوکراین باقی بمانند اما اقدامات تحریکآمیز آمریکا و سادهلوحی کییف در اطاعت کورکورانه از واشنگتن راهی برای مسکو باقی نگذاشت مگر به رسمیت شناختن دو جمهوری روستباران اوکراینی اما متأسفانه رسانههای جهان به پوشش سخنرانی پوتین توجهی نکردند.
خیانت غرب به اوکراین درسی عبرتآموز برای کشورهای مشابه
به نظر میرسد که تحولات اوکراین میتواند بهعنوان یک واقعه تاریخی عبرتآموز در کتب علوم سیاسی و حتی تاریخی قرار گیرند. بازخوانی تاریخ از سال ۱۹۹۱ تابهحال نشان میدهد که فدراسیون روسیه با حسن نیت دست خود را بهسوی غرب دراز کرد تا در نظامی نوین همکاری اقتصادی بین دو بلوک ارتقا یابد تا با ابزاری جدید بتوان بر مشکلات اجتماعی و سیاسی رایج در دوره معاصر غلبه کرد اما ایالاتمتحده این حسن نیت روسیه را نقطهضعف دانست و با تصویب طرح گسترش ناتو از پشت به مسکو خنجر زد. آمریکا با استفاده از طرح گسترش ناتو دست به فریب یا تطمیع سیاستمداران کشورهای بلوک شرق زد و توانست کشورهای ناتو را از ۱۶ به ۳۰ عضو برساند.
اوکراین هم مانند گرجستان، مولداوی، بلغارستان و چند کشور دیگر برای برخورداری از ارتباط اقتصادی با بازار آزاد غربیها به دام اتحادیه اروپا و آمریکا افتاد. از سال ۱۹۹۱ تا ۲۰۱۴ هم هر چه روسیه تلاش کرد نتوانست طیف غربگرای کییف را نسبت به عواقب اطاعت سیاسی از واشنگتن مجاب کند. در سال ۲۰۱۴ هم که "ولودیمیر یانوکوویچ" رئیسجمهور وقت اوکراین از امضا پیمان سیاسی-نظامی با اتحادیه اروپا که بهمنزله تسلیم کشور به ناتو بود سر باز زد در انتخابات توطئهآمیز و مشکوک "پترو پروشنکو" بر مسند قدرت در اوکراین نشست و راه را برای حضور ناتو در کشورش در همسایگی روسیه فراهم کرد. روی کار آمدن ملیگراهای افراطی در کییف باعث شد روستباران اوکراین در هراس از خشونت رژیم جدید کییف در پی رفراندوم در دونتسک، لوگانسک و کریمه خواستار جدایی از اوکراین شوند. کییف فشار بر روستباران را افزایش داد تا اینکه در سال ۲۰۱۴ توافقنامه مینسک بین روسیه و اوکراین با میانجیگری فرانسه و آلمان منعقد شد اما ملیگرایان افراطی اوکراین هیچکدام از بندهای آن توافقنامه را انجام ندادند و با خشونت کامل با شهروندان منطقه دنباس رفتار کردند.
رسانههای غربی هم بهموازات سیاستمدارانشان واقعیتها را نگفتند تا جامعه جهانی با آنچه در شرق اوکراین میگذرد آشنا نشود. افکار عمومی نتوانست بهخوبی مظلوم و ظالم را در بحران اوکراین در هشت سال گذشته بشناسد، روستباران شرق اوکراین خائن نام گرفتند، ملیگرایان افراطی اوکراین دموکراسیخواه، نیروهای متجاوز ناتو منجی نام گرفتند و روسیه متهم به ایجاد دوباره اتحاد جماهیر شوروی شد.
روسیه استقلال لوگانسک و دونتسک را تأیید کرد و درخواست کمک نظامی آنها برای مقابله با حملات ارتش اوکراین را اجابت کرد. صبح پنجشنبه ارتش روسیه به اوکراین حمله کرد و در کمتر از ۴۸ ساعت کییف در آستانه سقوط قرار گرفت.
جهانیان دیدند که غربیها اوکراین را فدای مطامع اقتصادی خود کردند. کشورهای غرب از مقامات غربگرا در کییف حمایت نکردند و فقط قول تحریم روسیه را دادند. این همان درس عبرتی است که باید در کلاسهای دانشگاههای جهان تدریس شود.
انتهای پیام/۴۱۵۵/
انتهای پیام/