به گزارش گروه رسانههای دیگر خبرگزاری آنا، عصر پنجشنبه خبرگزاری رویترز در ادعایی که آن را خبر اختصاصی عنوان کرده بود کلیات متن پیشنویس توافق میان ایران و کشورهای ۱+۴ را نهاییشده دانست. ادعای رویترز در همین نقطه متوقف نشد و این خبرگزاری حتی تعداد صفحههای آن پیشنویس را هم حدودا ۲۰ صفحه اعلام کرد. ساعاتی از این ادعای رویترز نگذشته بود که سخنگوی دستگاه دیپلماسی کشورمان در پیامی توئیتری، به این روایت مخدوش واکنش نشان داد. خطیبزاده در حساب شخصی خود نوشت: «انتشار اطلاعات نادرست در پوشش گزارشدهی رسانهای کاری خطرناک است.» وی در ادامه با اشاره به هدف مذاکرات وین و کنایه به نحوه خبرسازی رویترز نوشت: «توافق نهایی برای صدور «مجوز بازگشت آمریکا به برجام» با «گزارش بیمنبع تحریفشدهای که شایعهسازی کرده است»، بسیار متفاوت خواهد بود.» خطیبزاده همچنین پیام توئیتری خود را اینگونه به پایان رساند: «با نزدیک شدن به روزهای پایانی، باید منتظر تحریفهای بیشتری بود.» علاوهبر خطیبزاده، میخائیل اولیانوف، نماینده روسیه در سازمانهای بینالمللی و مذاکرهکننده این کشور در وین نیز به این ادعای رویترز واکنش نشان داد. این دیپلمات روس هدف از انتشار اینگونه گزارشها را «تاثیرگذاری مخرب» بر «مراحل حساس و پایانی» مذاکرات وین عنوان کرد و در رد یکی از سه مورد رویترز درباره پیشنویس ادعایی، نوشت: «تبادل زندانیان ارتباطی به توافق هستهای ندارد و در توافق احتمالی گنجانده نخواهد شد.»
چرا روایت رویترز مخدوش است؟
سه محور اصلی پیشنویس ادعایی منتشرشده توسط این خبرگزاری، اعمال محدودیت جدید برای برنامه غنیسازی اورانیوم در ایران، تعیینتکلیف هفتمیلیارد دلار از داراییهای بلوکهشده کشورمان در کرهجنوبی و آزادی زندانیان غربی در ایران است که در ادامه، دلیل مخدوش بودن هریک را به اختصار مورد بررسی قرار میدهیم.
۱-درباره سطح غنیسازی اورانیوم در ایران باید گفت هیات جدید مذاکرهکنندگان کشورمان از ابتدای مذاکرات مطالبات مشخصی داشتهاند که اصلیترین آنان، رفع تمامی تحریمها علیه جمهوری اسلامی ایران توسط غرب بوده است و همانطور که مذاکرهکننده ارشد کشورمان در حساب شخصی خود در توئیتر عنوان کرد «تا وقتی درباره همهچیز توافق نشده باشد، درباره هیچچیز توافق نشده است.» بنابراین، میتوان گفت هرگونه توافقی درباره سطح غنیسازی اورانیوم در ایران، کاملا وابسته به تصمیم نهایی طرف غربی نسبت به پایاندادن به سیاست فشار حداکثری و رفعتحریمها علیه کشورمان است. درنتیجه تا زمانیکه غرب بهخصوص آمریکا، حاضر به رفعتحریمها علیه ایران نشدهاند، صحبتکردن از امکان اعمالمحدودیت بر سطح غنیسازی اورانیوم توسط کشورمان اساسا جایگاهی ندارد.
۲ -مورد دیگری که توسط خبرگزاری رویترز بهعنوان موضوع موردتوافق مطرح شد، موضوع آزادسازی زندانیان بود که باید دراینباره گفت مساله زندانیان، اساسا هیچ ارتباطی به مذاکرات هستهای نداشته و ندارد. مسالهای که مذاکرهکننده ارشد روسیه هم بهعنوان یکی از طرفهای گفتوگو بیارتباط بودن آن به گفتوگوها را تایید کرد.
۳ -مساله سوم و آخر هم اینکه آزادسازی هفتمیلیارد دلار از داراییهای بلوکهشده کشورمان در کرهجنوبی، از آن دست مواردی بوده است که ایران از ابتدای مذاکرات وین همواره بر نقش مخرب آمریکا در این مساله تاکید داشته و مطرح شدن این ادعا توسط رویترز برای تشدید عملیات روانی غرب آن هم در مقطعی که آمریکا هنوز حاضر نشده است قدمی درجهت لغو تحریمها علیه کشورمان بردارد، حداقل برای مذاکرهکنندگان ایرانی زیاد دور از انتظار نبود.
اما چرا باید نقش رویترز در این میدانداری جهت تحقق منافع غرب در مذاکرات وین را جدی دانست؟ همانطور که از ابتدای گفتوگوهای وین پیشبینی میشد، با نزدیک شدن مذاکرات به مراحل پایانی، غربیها مترصد فرصتی برای ارائه روایت مخدوش خود از روند گفتوگوها با هدف «غلبهدادن روایت جعلی خود»، بر «واقعیت مذاکرات» هستند. هدف نهایی آنها از جهتدهی اخبار به این صورت نیز تنها یک چیز بهنظر میرسد و آن هم کسب پیروزی در فرامتن مذاکرات وین است. تنها در این صورت است که میتوانند بهراحتی مدعی اثرگذاری بر نتیجه مذاکرات، از رهگذر اعمال اراده سیاسی خود بر طرفهای دیگر باشند.
اهداف رویترز از خبرسازی پیرامون توافق هستهای
خبرگزاری رویترز بهدلیل ریشههای قابلتوجه خود و سیر رشدی که از ابتدای تاسیس داشته، دارای قابلیتها و کارکردهای متفاوتی است. باید توجه داشت رویترز از ابتدا با انتقال اخبار اقتصادی برای شرکتهای تجاری، اعتباری بزرگ برای خود دستوپا کرد و امروزه نیز حوزه رسانه تنها ۲درصد از درآمدهای شرکت اصلی مالک این خبرگزاری را تشکیل میدهد، بهطوریکه دیگر شاخههای آن بر مشاورهدهیهای مالی متمرکز هستند. سوابق طولانیمدت رسانهای، اقتصادی و سیاسی رویترز به هر ناظر سیاسی تاکید میکند باید اقدامات عمده و قابلتوجه این خبرگزاری را در تمامی این چهارچوبها بررسی کرد زیرا این رسانه آنگونه که از ساختارها و سوابقش برمیآید، دارای تواناییهای گستردهای در شناخت مسائل مختلف بینالمللی در حوزههای مختلف است. بر همین مبنا و با در نظر گرفتن اهمیت و قابلیتهای رویترز در ادامه به بررسی اهداف و پیامدهای احتمالی خبرسازی اخیر این رسانه در حوزه توافق هستهای ایران پرداختهایم.
۱-مدیریت قیمت انرژی در میانه بحرانهای چندجانبه
روسیه بهعنوان یکی از بزرگترین تولیدکنندگان نفت و گاز در جهان، بخش اعظم نیاز اروپا به انرژی را تامین میکند؛ با این حال درگیری روسها با غرب بر سر اوکراین باعث شده تا مسکو قاره سبز را به بستن شیرهای انرژی در زمستان فعلی تهدید کند. این تهدیدات نقشی جدی در افزایش قیمت نفت داشت اما در مقابل نیز غرب در برابر روسیه دست بسته نبود و سعی کرد با انتشار اخباری مبنیبر ارسال محمولههای گاز از آمریکا به اروپا و درخواست آمریکاییها از مسئولان قطری برای افزایش صادرات گاز به اروپا مانع از اوجگیری روانی قیمت انرژی شوند.
یکی دیگر از اقدامات کنترلی برای جلوگیری از رشد شدید قیمت انرژی ابراز خوشبینی درباره احیای توافق هستهای و بازگشت میلیونها بشکه نفت ایران به بازارهای جهانی است؛ اقدامی که میتواند روزانه تا میزان تقریبا ۳ میلیون بشکه به موجودی بازار بیفزاید. در همین راستا خبرگزاری رویترز آورده است: «درحالیکه چشمانداز افزایش صادرات نفت ایران ترس از اختلال احتمالی عرضه ناشی از بحران روسیه و اوکراین را تحتالشعاع قرار داد، قیمت نفت روز جمعه کاهش یافت.» انتشار این خبر از سوی این خبرگزاری که خود یک ابزار بزرگ غرب برای ایجاد جو روانی در جهان است نشان میدهد غرب به دنبال مدیریت لحظهای تحولات اوکراین است تا ضمن ذخیره میلیاردها دلار در جیب خود مانع از استفاده کامل روسیه از سلاح انرژی شود. انتشار اخباری از سوی رسانههای غربی پیرامون خروج بخشی از نیروهای روسیه از مناطق مرزی، که به سرعت توسط سیاستمداران غربی تکذیب شد، در کنار انتشار خبرهایی درباره احیای قریبالوقوع توافق هستهای باعث شد تا در معاملات انجامشده طی چند روز اخیر قیمت نفت بیش از ۲ دلار در هر بشکه یا ۶/۲ درصد کاهش یابد.
رسانههای غربی همچنین در هفته گذشته بهشدت بر مذاکرات ایران با کشورهای واردکننده نفت همانند ژاپن و هند تمرکز داشتند.
۲ -تبلیغ موفقیت ملموس در برابر پروندههای نامشخص در تایوان و اوکراین
آمریکا در سیاست خارجی خود بهطور ویژهای با سه پرونده اصلی شامل چین، روسیه و ایران مواجه است. در این میان حتی کرهشمالی با وجود انجام آزمایشات موشکی پیدرپی ازجمله آزمایش یک موشک قارهپیما که برای نخستین بار از سال ۲۰۱۷ صورت گرفت، قادر به جلب توجه مقامات کاخ سفید نشده است. اولویت سه پرونده نامبرده در آمریکا باعث شده سرنوشت این پروندهها برای افکار عمومی و جناحهای سیاسی این کشور از اهمیت زیادی برخوردار باشد.
درگیری با چین بر سر تایوان و درگیری با روسیه بر سر اوکراین شیوه مدیریت بسیار متفاوتی نسبت به پرونده هستهای ایران دارند، بهگونهای که در دو پرونده نخست ارزیابی موفقیت یا ناکامی امری مشکل است اما توافق هستهای به دلیل حصول نتیجه در مذاکراتی جامع قابل ارزیابیتر است. به همین دلیل آمریکا قصد دارد با حصول نتیجه در پرونده هستهای ایران خود را در یک پرونده اساسی موفق نشان دهد. از این رو واشنگتن به دنبال آن است تا با تبلیغ نوعی از احیای توافق که در آن غرب دست بالا را دارد و خواستههای حداکثری خود را به کرسی نشانده است، یک پیروزی ملموس برای خود در میان افکار عمومی بسازد.
۳ -تشدید ابعاد غیرهستهای سیاست امنیتیسازی ایران
با احیای توافق هستهای جنبههای هراسانگیز برنامه هستهای ایران برای افکار عمومی بینالمللی کاهش مییابد. از این رو در غیاب قضیه هستهای، تمرکز غرب بر مسائل موشکی، منطقهای و حقوق بشری ایران بیشتر میشود.
ادعاهای موجود در خبر رویترز درباره آزادسازی زندانیان غربی در ایران در چهارچوب توافق هستهای نشان میدهد غرب قصد دارد با متهمسازی تهران در حوزه حقوق بشری شواهد بیشتری برای تحت فشار قرار دادن ایران ایجاد کند.
ابعاد پرونده حقوق بشری ایران درحال حاضر نیز گسترش زیادی یافتهاند بهگونهای که در ماههای اخیر اخبار برگزاری دادگاههای نمایشی موسوم به «دادگاه آبان» و همچنین برگزاری جلسات محاکمه «حمید نوری» کارمند سابق قوه قضائیه ایران به جرم مشارکت در اعدام منافقین در سال ۱۳۶۷، از پوشش رسانهای بیسابقهای برخوردار بوده است.
۴ -گسترش اعتراضات داخلی و تضعیف موضع تیم مذاکرهکننده
غرب با تبلیغات وسیع خود علیه نهادهای گوناگون ایران تلاش کرده تا بیاعتمادی به آنها را در جامعه توسعه دهد. در همین راستا انتشار اخباری با منشأ خارجی میتواند نفوذ زیادی در جامعه یافته و به بهانهای برای ابراز مخالفتها در داخل تبدیل شود. مخالفان با استناد به خبرهایی مانند خبر اخیر رویترز میتوانند دولت را متهم به عقبنشینی از حقوق ملت ایران سازند. بر همین مبنا انتشار اخبار غیرواقعی درباره مذاکرات میتواند بهعنوان تحریککننده چنین روندهایی در داخل ایران عمل کند.
۵ -ایران همچنان بهعنوان متهم باید گام اول را بردارد
در جریان مذاکرات منجر به برجام، ایران همواره متهم بود که درحال پیگیری برنامه تسلیحاتی در حوزه هستهای است. بر همین اساس و پس از امضای توافق در جهت اجرایی شدن آن، ایران نخستین طرفی بود که باید تعهدات خود را به انجام میرساند و پس از آن بود که دیگر اعضای برجام پس از ارزیابی و راستیآزمایی اقدامات ایران دست به لغو تحریمها میزدند. با این حال چنین فرآیندی با خروج آمریکا از برجام تغییر کرد و ایران با صبری یکساله در اجرای کامل برجام و پس از آن با تعدیل گامبهگام و مدیریت شده تعهدات هستهای خود، همچنان قابل اعتماد بودن خود را نشان داد. در اینجا آمریکا متهمی است که باید حسننیت خود را با برداشتن گامهای اولیه اثبات کند. با این وجود غرب قصد ندارد شکست سیاسی خود را قبول کرده و در جایگاه متهم تثبیت شود به همین علت میکوشد تا تهران را طرفی معرفی کند که نخستین گام را برخواهد داشت تا حسننیت خود برای بازگشت به تعهدات هستهای خود را نشان دهد.
۶- نمایش توافق موقت
ایران بهشدت مخالفت خود با هرگونه توافق موقتی را اعلام کرده است زیرا این گونه از توافق را به زیان خود میداند. به موازات ایران غرب نیز از این زیانها آگاه است و به همین دلیل میکوشد در هرسطحی که میتواند بر توافق موقت اصرار کرده و آن را جا بیندازد. ادعا درباره توقف غنیسازی بالای ۵ درصد ایران در ازای آزادسازی ۷ میلیارد دلار اموال بلوکهشده ایران در کره جنوبی، شبیه به یک توافق موقت است که تبلیغ آن گرچه تمام تبعات چنین توافقی را دامنگیر ایران نمیسازد، اما دستکم بخشی از آنها را به تهران تحمیل میکند.
روزنامه «فرهیختگان» در گزارشی به تاریخ ۵/۱۱/۱۴۰۰ با عنوان «۳۱ دلیل برای رد توافق موقت هستهای» به بررسی ۳۱ مورد از تبعات هرگونه توافق موقت برای ایران پرداخته بود. براساس بخشی از این گزارش هرگونه توافقی که شکلی از توافق موقت را در خود در مسیر رسیدن به توافق نهایی داشته باشد میتواند باعث «هزینهزایی برای ایران درصورت رد پیشنهاد» شود زیرا آمریکا در چنین مرحلهای دست به تبلیغ و فضاسازی پیرامون دستاوردهای این توافق زده و برای نهایی شدن تمام توافق با استناد به مزایای حاصل شده در توافق موقت، امتیازات بیشتری از ایران طلب میکند.
۷- تزریق نوسان به جامعه ایران
آمریکا به دنبال آن است که اقتصاد و جامعه ایران را همواره تحتتاثیر اخبار و اقدامات متضادی قرار دهد تا از این فرآیند، یک بیثباتی دامنگیر کشور شود. صحبت از آزادسازی احتمالی ۷ میلیارد دلار از اموال ایران در کره جنوبی که معادل ۱۸۲ هزار میلیارد تومان براساس نرخ دلار ۲۶ هزار تومانی دلار است، میتواند با بروز خوشبینی در داخل کشور باعث تغییر در تصمیمگیری اقتصادی مردم و فعالان اقتصادی شود؛ تغییری که الزاما با واقعیتها انطباق نخواهد داشت. بهعنوان نمونه تلاش برای افزایش هزینههای دولت در بودجه با استناد ضمنی به آزادسازی منابع مالی ایران میتواند درصورت عدم توافق کسری بودجه دولت را تشدید کند.
تزریق اخبار متضاد و متعدد به جامعه ایران با این هدف صورت میگیرد تا به صورت پیدرپی بتوان اطمینانناپذیری اقتصاد ایران را افزایش داد.
۸ -قابل پذیرش کردن توافق از نظر افکار عمومی غربی و آمریکا
در آمریکا جمهوریخواهان تقریبا به شکل یکپارچهای مخالف احیای توافق هستهای هستند و در میان دموکراتها نیز انتقاداتی جدی نسبت به آن وجود دارد. فردی مانند سناتور باب مندز، رئیس کمیته روابط خارجی سنا یکی از برجستهترین مخالفان احیای توافق هستهای در میان دموکراتهاست. این مخالفتها نشانگر مخالفت بخشی از جامعه و افکار عمومی آمریکا با توافق هستهای به حساب میآید زیرا توسط رسانههای حزبی نیز تبلیغ میشود.
ارائه تعریفهای خاص و پیروزمندانه از توافق هستهای باعث بهبود مسیری میشود که بایدن قصد دارد آن را برای احیای توافق هستهای بپیماید.
۹ -نبضسنجی افکار عمومی جهانی و داخلی برای تنظیم نهایی اقدام
پیش از یک اقدام حتیالامکان باید در یک فضای مناسب دست به آزمایش آن زد. از این طریق میتوان بازتابهایی را دریافت کرد و سپس به وسیله تحلیل آنها، اقدام نهایی را از استحکام و شانس موفقیت بالاتری برخوردار ساخت.
از این جهت انتشار اخباری خاص در جهت احیای توافق هستهای برای دریافت بازخوردهای مختلف است تا دولت آمریکا با تحلیل آنها بتواند مسیر آتی خود را بهتر تعیین کند. بهعنوان مثال انتشار اخباری درباره نهایی شدن توافق میتواند مشخص سازد آیا واقعا کشوری مانند امارات نظرش نسبت به توافق هستهای تغییر کرده یا همچنان در کمپین منطقهای و جهانی مخالفان توافق قرار دارد.
۱۰- تخلیه فشارها پیش از احیای اصلی
به دلیل مخالفتهای گسترده با توافق هستهای در داخل آمریکا امکان احیای لحظهای آن چندان میسر نیست بلکه باید به مرور صورت بگیرد. لحظه احیای توافق زمانی است که مخالفتها با آن به اوج میرسد. این لحظه همانند گلولهای است که داور مسابقه دوندگی شلیک میکند تا یک ماراتن سنگین آغاز شود؛ پس باید پیش از احیای توافق روز احیای آن را به چیزی غیر از آغاز ماراتن سنگین تغییر داد.
انتشار اخبار جسته و گریخته درباره احیای توافق هستهای بهعنوان بخشی از هدف خود به دنباله تخلیه فشارهای مجتمع شده در جناحهای مخالف است تا آنها این مخالفتها را در بازه زمانی فشردهای ابراز نکنند، زیرا چنین اقدامی فشاری مضاعف بر کاخ سفید وارد میسازد.
۱۱ -تقلیل توافق به آزادسازیهای محدود بانکی به جای فروش آزاد نفت
برمبنای ادعای رویترز در ازای متوقفسازی غنیسازی سطح بالا ایران اجازه فروش نفت را نمییابد بلکه بخشی از منابع قبلی آزاد میشوند. بر این اساس تهران قادر خواهد بود تا تنها بخشی از درآمدهای رسوب کرده نفتی خود را به مرور استفاده کند بهگونهای که نخست درآمدهای رسوب کرده در حسابهای کرهجنوبی به مرور آزاد میشوند و سپس با فاصله زمانی، پس از مصرف درآمدهای حساب کره جنوبی، درآمدهای حسابهای ژاپن نیز آزادسازی خواهند شد. این مساله برخلاف خواست ایران است که به دنبال آزادسای فروش نفت است زیرا توافق را تنها به آزادسازیهای محدود منابع مالی منحصر میسازد. اینگونه تهران تنها ذخایر ارزی بلوکهشده خود را مصرف میکند بدون آنکه درآمدهای جدید نفتی جایگزین آنها شود.
۱۲- تصویرسازی از ایران بهعنوان شکست خورده مذاکرات
افزایش پرستیژ بینالمللی ایران یکی از ابعاد توافق هستهای شناخته میشود. به همین دلیل بود که تا مدتها آمریکا حاضر به حضور در مذاکرات هستهای ایران نبود و اروپا این موضوع را به پیش میبرد اما پیشرفتهای سریع و غیرقابل چشمپوشی فناوری هستهای ایران و گسترش نفوذ تهران در منطقه راهی برای واشنگتن جز پیوستن به مذاکرات هستهای باقی نگذاشت. با این حال در سطحی بالاتر از پیوستن آمریکا به مذاکرات هستهای، انعقاد توافق هستهای در سال ۲۰۱۵ از یک جنبه به معنای به رسمیت شناختن تواناییهای ایران نیز به حساب میآمد؛ غرب نیز با شناختن مواهبی که ایران از جهات گوناگون توافق کسب میکند به دنبال مدیریت و کاهش آنهاست. یکی از این موارد همان افزایش پرستیژ بینالمللی و منطقهای ایران است که انتشار اخبار نادرست و نمایاندن این مساله که تهران در مذاکرات شکست خورده، یکی از راههای کاهش پیامدهای مثبت توافق هستهای برای ایران است.