به گزارش گروه رسانههای دیگر خبرگزاری آنا، حسین امیرعبداللهیان، وزیر امور خارجه روز دوشنبه در اختتامیه همایش ملی ایران و همسایگان، به مذاکرات هستهای ایران و 1+4 با مشارکت غیرمستقیم آمریکا اشاره کرد و تلویحا از مذاکره با طرف آمریکایی خبر داد. او با اشاره به پیامهای طرف آمریکایی برای «سطحی از مذاکرات مستقیم با ایران»، شیوه مذاکره با آمریکا را «از طریق non paper و آقای مورا و یکی دو کشور عضو برجام در وین» معرفی کرد و از این طریق خبرهایی را که در کانالهای مجازی درباره «مذاکره مستقیم با آمریکا» منتشر میشود، تکذیب کرد. وزیر امور خارجه تلویحا از احتمال مذاکره مستقیم با آمریکا سخن گفت اما برای آن پیششرطهایی هم گذاشت. او گفته که اگر در روند مذاکرات به مرحلهای برسیم که لازمه رسیدن به یک «توافق خوب» با «تضمین بالا» این باشد که سطحی از گفتوگوها را با آمریکاییها داشته باشیم، این را هم «نادیده نخواهیم گرفت.» امیرعبداللهیان البته در جمع خبرنگاران این را نیز گفت که آمریکاییها مکررا برای مذاکره درخواست دارند «اما هنوز به این مساله در جمعبندیهای خودمان نرسیدیم.»
در همین راستا، روز گذشته علی شمخانی، دبیر شورای عالی امنیت ملی کشورمان در توئیتی تلاش کرد گزاره مهمی را که در کلام وزیر امور خارجه بر آن تاکید شده بود، پررنگتر کند. او نوشت: «تاکنون ارتباط با هیات آمریکایی حاضر در وین با مبادله نوشتار غیررسمی انجام شده و نیازی به بیش از این نیز نبوده و نخواهد بود» و تاکید کرد این روش ارتباطی تنها زمانی با روشهای دیگر جایگزین میشود که توافق خوب در دسترس باشد.
توافق خوب چیست؟
اما توافق خوبی که ایران از آن سخن میگوید، چه مختصاتی دارد؟ ایران پیش از این بارها اعلام کرده توافق خوب، توافقی است که در آن کلیه تحریمها مطابق برجام لغو شوند. این به آن معناست که علاوهبر تحریمهایی که مطابق برجام باید لغو شوند، تحریمهایی که دونالد ترامپ، رئیسجمهور سابق آمریکا با برچسبهای مختلف آنها را علیه ایران اعمال کرد نیز باید از میان برداشته شوند. جدا از لغو تحریمها، تهران «راستیآزمایی» روند تحریمها را بخش دیگر فرآیند رسیدن به یک توافق خوب میداند. درکنار این دو، دریافت خسارت سومین مولفه برای دستیابی به یک توافق خوب است. تهران بهدنبال آن است که هزینه خسارتهای وارده به کشور بعد از خروج ایالاتمتحده از برجام در سال 97 را دریافت کند. چهارمین مولفه یک توافق خوب «اخذ تضمین» است. ایران بهدنبال دریافت تضامین محکمی است که مطمئن شود، آمریکا بعد از تغییرات سیاسی احتمالی در دولت آینده، دوباره از این توافق خارج نشود. تنها در صورت در دسترس بودن چنین توافقی، تهران احتمالا حاضر به گفتوگو با طرف آمریکایی خواهد شد.
مذاکره مستقیم ایران و آمریکا؟
اگر اقدامات آمریکا بهگونهای باشد که ایران در جمعبندی خود به این نتیجه برسد که توافق خوب در دسترس است و با مذاکره میتوان به چنین نقطهای رسید، احتمالا چنین دیداری انجام میشود اما در شرایط فعلی بهنظر نمیرسد در طرف آمریکایی ارادهای برای دستیابی به توافق موجود باشد که برمبنای آن تهران حاضر به مذاکره مستقیم شود. سخن گفتن طرف آمریکایی از مذاکره مستقیم، درواقع نشانگر مانور تاکتیکی واشنگتن است که با مانوری متقابل از سوی تهران، به آن پاسخ داده شده است. در ایران برای خنثیسازی مانور آمریکا، عالیترین مقام دستگاه دیپلماسی خود به موضوع مذاکره واکنش نشان داده است؛ سطح حسین امیرعبداللهیان فراتر از جایگاه رابرت مالی مسئول میز ایران در وزارت خارجه آمریکاست. این موضع امیرعبداللهیان اگر از سوی مقامی عالیرتبه در آمریکا حداقل در سطح وزیر امور خارجه آمریکا مواجه نشود، سطوح تاکتیکی اقدام واشنگتن مشخص میشود.
از سوی دیگر امیرعبداللهیان که در مذاکرات با 1+4 حضور ندارد، درباره امکان مذاکره مستقیم صحبت کرده و نه یکی از اعضای تیم مذاکرهکننده تا گفتوگوهای هستهای همچنان بدون آمریکا جریان داشته باشد. ایران در بیان موضع خود در برابر آمریکا دست به مانور متقابل زده و همزمان با تحریک لایههای بالاتر مقامات آمریکا بهدنبال کسب شواهدی جدی برای تشخیص اراده واشنگتن است و همچنین میکوشد حتی بر عدم مذاکره رسانهای تیم مذاکرهکننده هستهای خود با واشنگتن تاکید کند.
مذاکره حین اجرای سیاستهای ترامپی بایدن
مذاکره با آمریکا بهدلیل برداشتهای متفاوتی که از آن صورت میگیرد، اثراتی دارد که باید مورد بررسی قرار گیرند و مدیریت شوند.
مذاکره با آمریکا هنگامیکه بایدن درحال ادامه سیاست فشار حداکثری است، بیمعنی بهنظر میرسد. بایدن مانند دولت پیشین آمریکا همچنان کارزار فشار حداکثری را ادامه میدهد و علاوهبر تحریم مقامات ایران بهدنبال توقیف نفتکشهای ایران است. او میکوشد از میراث ترامپ بیشترین بهرهبرداری را داشته باشد. از همین رو سادهانگاری است اگر تصور شود تفاوت معناداری در سیاست دولت بایدن در مواجهه با ایران نسبت به دولت پیشین وجود دارد. اگر ایران بهدلیل کارزار فشار حداکثری و تلاش واشنگتن برای انعقاد آنچه توافقی بهتر و محکمتر خوانده میشد، با دولت ترامپ مذاکره نکرد، دلیلی برای مذاکره با دولتی وجود ندارد که تنها نامش تغییرکرده و اگر بایدن و سیاستهایش، همان سیاستهای ترامپ و دولتش باشد، چه دلیلی برای مذاکره وجود دارد؟
نخستین اثر مذاکره با دولتی که سیاستهای ترامپ را دنبال میکند، ارسال پالس ضعف از سوی تهران است. مذاکره در چنین شرایطی بیانگر این است که ایران دربرابر فشارهای آمریکا کوتاه آمده و پس از چندسال مقاومت در برابر دولت ترامپ، در یکسالگی دولت بایدن، از این مقاومت خسته شده است. ایران باید هنگامی وارد مذاکره مستقیم با آمریکا شود که دولت بایدن شروع به اقداماتی برای شفاف ساختن تفاوت خود با دولت قبلی است، برای تهران مساله اسم دولتهای آمریکا نیست، بلکه رسمی است که برمبنای آن قصد مذاکره با تهران را دارند.
سخن گفتن از مذاکره مستقیم، مشروط به در دسترس بودن «توافق خوب» بهمعنای رسمیت بخشیدن به تفاوت بایدن با ترامپ نیست، بلکه خنثیسازی وجوه نرم سیاستورزی دموکراتها نسبت به جمهوریخواهانی است که تمایل بیشتری در کاربرد زور عریان دارند. مانورهای دیپلماتیک و نرم ایران برای مواجهه با پیشنهاد و درخواست مذاکره مستقیم با آمریکا در یک فرآیند وارد سطوح بالاتر میشوند. این مانورها هنگامی میتوانند وارد حوزه تاکتیکی شوند که آمریکا هم در حوزه تاکتیکی آوردههایی را پیش از مذاکرات بهمیدان روابط خود با ایران بیاورد تا کارشناسان تهران بر سر میز مذاکره با کارشناسان واشنگتن حاضر شوند.
اگر در مذاکرات تاکتیکی با حضور کارشناسان دستاوردهای کلان یا راهبردی برای ایران حاصل شد، آنگاه این مذاکرات با حضور مدیران سیاسی میتواند از شکل تاکتیکی بهحالت راهبردی ارتقا یابد. در این فرآیند تدریجی که شامل اقدامات عملی آمریکاست، دولت این کشور از سیاست ترامپی خارج میشود تا مذاکره با ایران امکانپذیر شود.
اثر دیگر مذاکره مستقیم با آمریکا احتمال پررنگ شدن اهمیت مذاکره با این کشور درمقابل طرفهای حاضر در برجام است که حرکات مخربی در سطح واشنگتن نداشتهاند. از این رو فرآیند مذاکره با آمریکا باید بهگونهای باشد که این گفتوگوها برجستهتر از چهارچوب مذاکرات ایران با 1+4 تلقی نشود، بلکه گامی برای بازگشت آمریکا به این چهارچوب بهشمار برود.
همچنین مذاکره با ایالاتمتحده باید بدون صدور خوش بینی باشد، زیرا واشنگتن تمایل دارد نقش ازدسترفته خود در مذاکرات را -که علیرغم توان بالای این کشور رخ داده- بار دیگر از طریق امواج رسانهای مثبت بازیابی کند؛ امری که با وجود روی کار آمدن بایدن، نزدیکی و هماهنگی اروپا با دولت وی و همچنین بازگشتش به گفتوگوها تاکنون از کسب آن عاجز بوده است.
مذاکره مستقیم با ایران بدونمدیریت جوانب میتواند موجب تبدیل ظرفیت بالای آمریکا به دستاوردهای سیاسی شود، زیرا تاکنون با وجود اثر بزرگ تحریمهای این کشور که ناشی از توان اقتصادی بالای واشنگتن است، این ظرفیت با دور ماندن آمریکا از میز مذاکره به دستاوردی سیاسی منجر نشده است.
مذاکره مستقیم ایران با آمریکا بهدلیل نقش کلیدی این کشور در بحران هستهای و تحریمهای کنونی، متفاوت از مذاکرات جداگانه تیم هستهای ایران با نمایندگان فرانسه، آلمان، انگلیس، روسیه و چین است و از این رو برداشتها از آن هم محدود به دیداری ساده و معمول نخواهد بود، زیرا دیدارهای ایران با دیگر کشورها، تنها تسهیلکننده بوده است اما مذاکره با آمریکا، کلیدی تلقی خواهد شد.
بنابراین اگر کشورهای عضو توافق هستهای نسبت به دیدارهای جداگانه ایران با کشورهای دیگر واکنش موازنهبخش نشان نمیدادند، درصورت مذاکره ایران و آمریکا با تهدید کاهش وزن و اثرگذاری خود در مذاکرات روبهرو شده و دست به اقدامات موازنهبخش خواهند زد که لازمه آن فشار و بهانهگیری علیه تهران است. اگر مذاکره با آمریکا بیثمر باشد، دستاورد ایران از این گفتوگوها دوری کشورهای عضو از تهران خواهد بود؛ چیزی که آمریکا بهعنوان یکی از اهداف جانبی گفتوگوی مستقیم با ایران روی آن حساب بازکرده، زیرا بلافاصله پس از شکست مذاکرات مستقیم ایران و آمریکا، واشنگتن در محیطی بهشدت مساعد، تنشآفرینی و افزایش فشارها را آغاز خواهد کرد تا تهران را در تنگنا و انزوا قرار دهد. این پدیده به جهت وزن بالای سیاسی و راهبردی واشنگتن نادیدهگرفتنی نیست و باید در سطح متناسب به آن نگریست. در چنین شرایطی تهران تنها زمانی میتواند به مذاکره مستقیم با آمریکا بیندیشد که پالسهای اطمینانبخشی در راستای رسیدن به توافق خوب دریافت کند. قسمتی از این پالس شاید آزادسازی بخش قابلتوجهی از پولهای بلوکهشده ایران باشد.
مذاکره احتمالی چگونه باید باشد؟
با توجه به مشکلات و تبعات نهفته و آشکار موجود در مذاکره مستقیم احتمالی میان ایران و آمریکا، مقامات تهران در تنظیم این گفتوگوها جوانب موجود را با دقتی بیشتر از گذشته سنجیده و برخلاف شیوه «سادهگیری جهت تسهیل امور» در برابر واشنگتن باید ایده «سختگیری جهت حفظ کنترل امور» را در پیش گیرند. در ادامه به برخی نکات لازم برای مذاکره احتمالی میان ایران و آمریکا پرداخته شده است.
۱ -مذاکره مستقیم ایران و آمریکا باید بهاصطلاح در اتاقی جداگانه و بدون حضور دیگر طرفهای حاضر در مذاکرات باشد، زیرا در غیر این صورت اینگونه تلقی میشود که واشنگتن به توافق بازگشته است.
۲ -سطح مذاکرات باید در سطح کارشناسی باشد تا مواضع آمریکا در وهله نخست ارزیابی شود.
۳ -در حین این مذاکرات باید همچنان گفتوگوهای هستهای در چهارچوب 1+4 ادامه یابد و مذاکرات با آمریکا باعث توقف و نظاره کردن این گفتوگو نشود.
۴ -به دلیل مذاکره با ۱+۴ در وین مذاکره کارشناسی با آمریکا باید در شهری بهجز وین برگزار شود.
۵ -کارشناسان حاضر در مذاکره اولیه با آمریکا نباید بهطور مستقیم از اعضای تیم مذاکراتی ایران باشند، بلکه باید از اعضای تیم دیپلماتیک حاضر در کشور محل برگزاری تشکیل شوند.
۶ -تعداد و مدت دیدار باید کم و کوتاه باشد تا بر وجهه ارزیابی این دیدارها تاکید شود و دچار تکرر بیرویه و بیحاصل نشود.
۷ -شروع مذاکره مستقیم باید با یک گامهای مثبت آمریکا آغاز شود. به عبارت دیگر آمریکا برای مذاکره مستقیم باید امتیاز بدهد.
۸ -عنوان مذاکره با آمریکا برای جلوگیری از سوءاستفاده بعدی واشنگتن بهدقت انتخاب شود. مذاکره بیعنوان دارای خطرات روانی و رسانهای است. عنوان مذاکرات لزومی به پذیرش آمریکا نداشته و امکان انتخاب یکجانبه آن وجود دارد. این عنوان میتواند «دیدار الزام آمریکا برای بازگشت متناسب به توافق هستهای» باشد.
۹ -عنوان انتخابی علیرغم شفافیت در بیان اهداف و محتوا نباید پرطمطراق باشد تا اهمیت مذاکره با آمریکا را پررنگ کند.
۱۰ -پیش از گفتوگوها باید دستورکار مشخص باشد و مسائلی مانند اخذ تضمین و راستیآزمایی ذکر شود.
۱۱ -مذاکره باید با میانجیگری کشوری خارج از توافق صورت گیرد. البته این مساله بهمعنای حضور نماینده کشور مزبور در جلسه نیست.
۱۲ -باید اعلام شود نتیجه این مذاکرات حتی درصورت مثبت بودن، منجر به بازگشت مستقیم آمریکا به برجام نیست، بلکه پس از آن واشنگتن با پذیرش متون جلسات ایران با 1+4 قادر به بازگشت به برجام خواهد بود. مذاکره با ایران صرفا جهت تسهیل پذیرش متون از کانال مذاکراتی برجام صورت میگیرد.
مذاکرات وین؛ تمرکز تیم ایران بر تضمینها
با توجه به انتخابات میاندورهای آمریکا و احتمال به همخوردن بالانس دموکراتها در مجلس، لازم است تهران فرضهایی را درباره طول عمر توافق داشته باشد. برای تهران معنایابی زمان بسیار راهبردی است. براساس همین، تهران تلاش میکند در مذاکرات، بر اخذ تضمینهای لازم تاکید کند.
آنگونه که خبرنگار اعزامی ایرنا به وین گزارش کرده، روز سهشنبه تیم مذاکرهکننده ایرانی برای دستیابی به توافقی پایدار و قابل اتکا، تمرکز ویژهای بر موضوع تضمینها و راستیآزمایی داشته است.
برپایه این گزارش، علی باقریکنی، مذاکرهکننده ارشد کشورمان، حوالی ساعت ۱۵ به وقت محلی وارد هتل کوبورگ شد و در نخستین دیدار خود با انریکه مورا هماهنگکننده کمیسیون مشترک ملاقات کرد. گفتوگوهای روزانه بهطور معمول با ملاقات مذاکرهکننده ارشد ایران و نماینده اتحادیه اروپا آغاز شد و با برگزاری جلسات در قالبهای دو و چندجانبه پیگیری میشود. براساس برنامه اعلامشده باقری سپس با نمایندگان سه کشور اروپایی دیدار خواهد کرد. یکی از تحولات مهم در دو روز اخیر، نشست روسای تمام هیاتهای مشارکتکننده برای تدوین متون پایانی مذاکرات بوده است. این متن که از آن بهعنوان سند تصمیم (Decision)یاد میشود، دارای سه ضمیمه در حوزه رفع تحریمها، تعهدات هستهای و نحوه پیادهسازی اقدامات طرفین است.
شنیدهها حاکی است که در حوزه تحریمها و راستیآزمایی پیشرفتهای بیشتری نسبت به تضامین حاصل شده است؛ اما هنوز موضوعات مهمی در این زمینه باقی مانده و باید تصمیمات اساسی از سوی طرفهای غربی اتخاذ شود. از سویی گزارشها از شکاف در تیم مذاکرهکننده آمریکایی حکایت دارد و گفته میشود چند عضو این تیم از مذاکرات کنار کشیده یا وین را ترک کردهاند. این درحالی است که آمریکا به گردنه تصمیمات سیاسی سخت رسیده و باید درباره تداوم اجرای تعهداتش در آینده تضمین دهد. درواقع تیم مذاکرهکننده ایران با گوشهچشمی به اقدامات غیرقانونی ایالاتمتحده و سکوت طرفهای اروپایی در چهار سال گذشته، بهدنبال دستیابی به توافقی پایدار و قابل اتکاست. در این رابطه همه طرفها در مذاکرات وین پذیرفتند آنچه در سالهای گذشته با خروج آمریکا از برجام رخ داد، نباید تکرار شود.
منبع: فرهیختگان
انتهای پیام/