دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
در گفت‌وگو با آنا تشریح شد؛

روایت دانشجوی شاهد و ایثارگر از موفقیت‌های علمی فرهنگی/ از علاقه‌مندی به تدریس قرآنی تا آرزوی حفاظت از سردار دل‌ها

کار فرهنگی دانشجویی در کنار درس هیچ منافاتی ندارددانشجوی موفق شاهد و ایثارگر مقطع دکتری تخصصی دانشگاه آزاد اسلامی واحد شهرکرد گفت: رمز محبوبیت سردار قاسم سلیمانی و همه بزرگوارانی که ماندگار شدند، اخلاص بود.
کد خبر : 631905
محمدصادق حیدری



گروه استان‌های خبرگزاری آنا؛ محمدصادق حیدری دانشجوی موفق شاهد و ایثارگر مقطع دکتری تخصصی دانشگاه آزاد اسلامی واحد شهرکرد در عرصه‌های علمی، فرهنگی، ورزشی و اخلاق نمونه و الگو شناخته می‌شود.


وی دارای ۲۳ مدال قهرمانی کشور در رشته ووشو، هشت رتبه کشوری در رشته ترتیل و تحقیق قرآن بوده و سال ۹۰ به‌عنوان دبیر معراج کانون شهدا دانشگاه آزاد اسلامی واحد شهرکرد انتخاب شده و سال ۹۴ مجوز رسمی تدریس را کسب کرده است.


خبرنگار خبرگزاری آنا برای آشنایی بیشتر با فعالیت‌های این دانشجوی موفق شاهد و ایثارگر دانشگاه آزاد اسلامی گفت‌وگو کرده است که در ادامه می‌خوانیم.


آنا: به‌عنوان دانشجوی شاهد و ایثارگر در عرصه‌های علمی، فرهنگی، ورزشی و اخلاق نمونه و الگو هستید. از افتخارات و مقام‌هایی که کسب کرده‌اید، بگویید.


حیدری: مقام معظم رهبری توصیه‌ای به جوانان داشتند به این مضمون که من از جوانان انتظار دارم در تهذیب، تحصیل و ورزش تلاش کنند. سعی کرده‌ام در این سه عرصه تلاش کنم. به توفیق الهی چهار بار توفیق دعوت به اردوهای تیم ملی در رشته رزمی ووشو را داشته‌ام و چند بار حتی گزینه اعزام به مسابقات برون‌مرزی بودم که به علت مصدومیت‌های مختلف مانند پارگی مینیکس پای راست، پارگی مینیکس پای چپ و همین طور شکستگی‌های مختلف از اعزام به مسابقات مختلف بازماندم؛ اما ۲۳ مدال قهرمانی کشور در رشته ووشو را دارم. در رشته قرائت قرآن هم هشت رتبه کشوری در رشته ترتیل و تحقیق، کسب کرده‌ام.(بیشتر بخوانید)

آنا: ظاهراً در بخش قرآن کریم هم به‌عنوان مدرس درس قرآن کریم در دانشگاه فعالیت می‌کنید، بفرمایید چگونه وارد این وادی شدید؟


حیدری: از بچگی به تدریس خیلی علاقه داشتم سال ۹۳، ۲۲ سال داشتم که فارغ‌التحصیل مقطع کارشناسی شدم. یکی از مدرسان قرآن قرائت بنده را شنیده بود یک‌بار گفت: امروز کلاس را به جای من اداره کن! از همان سال وارد تدریس شدم و بعد از کسب رتبه‌هایی برتر در سال ۹۴ مجوز رسمی تدریسم از تهران صادر شد.


کانون ایثار، کانون علمی فرهنگی است که به دور از مسائل سیاسی و صرفاً برای شهدا فعالیت می‌کند. آنا: در راستای پژوهش در رشته تحصیلی خود چه دستاوردی داشته‌اید؟


حیدری: رشته مهندسی عمران با گرایش زلزله در مقطع phd رشته سنگین و پرکاری بوده که فقط توفیق ارائه یک مقاله علمی را داشته‌ام.

آنا: چه کسانی در موفقیت شما نقش داشته‌اند؟ و رمز موفقیت خود را در چه می‌دانید؟


حیدری: رمز موفقیتم را در درجه نخست دعای خیر مادرم و پدرم و در درجه دوم پشتکار و علاقه خودم می‌دانم.

آنا: از زمان پذیرش در مقطع کارشناسی تاکنون به‌عنوان دبیر کانون ایثار دانشگاه نیز فعالیت دارید در این باره هم توضیح می‌دهید؟


حیدری: سال ۸۹ که وارد دانشگاه شدم از دفتر ایثارگران دانشگاه تماس گرفتند برای اردوی یک‌روزه کوهرنگ، خیلی خوش گذشت، ایده پرسیدند، ایده‌های‌مان را مطرح کردیم و بعد سردبیر سابق کانون معراج شهدا و ایثار فعلی با بنده صحبت کردند که شما باید بیایید و دبیر کانون بشوید، ایده‌های شما خیلی خوب بود و در عمل باید اجرا کنید. سال ۹۰ به‌عنوان دبیر معراج کانون شهدا آغاز به فعالیت کردم. یکی از افتخاراتم همین فعالیت در کانون ایثار بود. برکاتی نصیبم شد به دلیل فعالیت در این کانون که قطعاً علت آن شهدا بودند. همکاری و همیاری همه اعضای کانون و عشق و علاقه‌ای که به شهدا داشتند، باعث اجرای فعالیت‌های زیادی شد که در ایجاد فضای سالم فرهنگی بی‌تأثیر نبود.


وظایف دانشجوی انقلابی چیست؟

آنا: آیا فعالیت‌های فرهنگی مانعی برای فعالیت‌های علمی شما نبود؟


حیدری: دانشجوی انقلابی علاوه بر درس خواندن وظیفه دارد در کارهای فرهنگی دانشگاه مشارکت داشته باشد. سعی کردم با برنامه‌ریزی درست هم به درسم برسم هم در فعالیت‌های فرهنگی ورزشی شرکت کنم. کار فرهنگی و دانشجویی در کنار درس هیچ منافاتی ندارد و اتفاقاً خیلی کمک می‌کند که همه‌چیز با برنامه‌ریزی انجام شود. اینکه دانشجو در کنار تحصیل فعالیت فرهنگی انجام دهد، فوق‌العاده در روابط عمومی، شناخته شدن، بالارفتن اعتمادبه‌نفس و موارد دیگر مؤثره بوده و می‌تواند در جامعه خیلی بهتر و قویتر وارد شود.


آنا: چه توصیه‌ای به اعضای جدید کانون ایثار دارید؟


حیدری: کانون ایثار یک کانون علمی فرهنگی است که به دور از مسائل سیاسی و صرفاً برای شهدا فعالیت می‌کند. برای همین خیلی از دانشجویان علاقه‌مند به شهدا راغب بودند در این کانون کار کنند. بسیاری از اعضا صرفاً به دلیل علاقه‌ای که به شهدا داشتند با هر سلیقه و فکری با کانون همکاری ‌می‌کنند. اعضای شورای مرکزی کانون ایثار معمولاً از دانشجویان شاهد و ایثارگر هستند؛ اما اعضای افتخاری هم با ما همکاری می‌کنند.


نکته قابل توجه اینکه در همه برنامه‌ها اعضا با انگیزه، علاقه و با نیت خالص کار می‌کنند. به‌عنوان نمونه از سال ۹۲ تاکنون هر سال برنامه تحویل سال جدید با پشتکار و تلاش بچه‌ها و با همکاری مسئولان دانشگاه و بنیاد در جوار قبور مطهر شهدای گمنام دانشگاه برگزار شده و دوشنبه‌های عاشورایی با جدیت و تلاش اعضا هر هفته برگزار می‌شود. توصیه‌ام به اعضای جدید این است که از این فضای فرهنگی دانشگاه حداکثر استفاده را کنند.


وظیفه همه ادامه راه شهداست پس فعالیت در کانون ایثار در کنار درس خواندن ادامه راه شهیدانی بوده که برای امنیت جان شیرین خود را فدا کردند. اکنون نوبت ماست در سنگر علم و دانش انجام‌وظیفه کنیم. فعالان فرهنگی کانون در اردوهای زیارتی مشهد دانشگاه و بنیاد هم شرکت داده می‌شوند.


نقش حضور شهدای گمنام در دانشگاه‌ها

آنا: تدفین شهدای گمنام در دانشگاه چه تأثیری در فضای فرهنگی دانشگاه داشته است؟


حیدری: تدفین پنج شهید گمنام افتخاری بود که نصیب دانشگاه آزاد اسلامی واحد شهرکرد شد و فضای فرهنگی دانشگاه با وجود آنان عطرآگین شده و اجرای برنامه‌های فرهنگی متعدد در جوار آنان گویای این مطلب است. وجود شهدا در دانشگاه خیلی در روحیه بچه‌های مذهبی تأثیر داشته و آشنایی با وصیت، سیره و رمز خودسازی شهدا برای دانشجوی امروز ضروری است.


آشنایی دانشجوی امروز با فرهنگ ایثار و شهادت لازمه ادامه راه راستین شهداست و باعث می‌شود علاقه‌مندان به شهدا برای ترویج فرهنگ ایثار و شهادت بهتر برنامه‌ریزی کنند. همه خود را مدیون خون شهدا می‌دانیم. موارد زیادی داشتیم که به خاطر شهدا متحول شدند و به گفته خیلی از دوستان شهدا دستشان رو خیلی جاها گرفتند اینجاست که می‌شود فهمید، شهیدان زنده‌اند.


رمز محبوبیت سردار قاسم سلیمانی و همه بزرگوارانی که ماندگار شدند، اخلاص بود. او هر کاری می‌کرد برای خدا بود و قصد دیده شدن نداشت. آنا: شهادت سردار شهید حاج قاسم سلیمانی چه تأثیری در زندگی شما داشته است؟


حیدری: شهادت سردار سلیمانی همه کشور را به هم ریخت و غم عجیبی تو قلبم احساس می‌کردم. با خودم گفتم شاید جسم سردار از بین ما رفته باشد؛ اما قطعاً مکتب و راه و روش او تا ابد زنده است. پس برای ترویج این مکتب به سهم خودم تلاشم را آغاز کردم. به دلیل گذراندن دوره‌هایی دفاع‌های شخصی، آموزش‌هایی را به بچه‌های حراست و بادیگاردها می‌دادم خیلی علاقه‌مند بودم که محافظ سردار سلیمانی باشم. با سرهنگ‌ها و سردارهای سپاه صحبت کردم که اعزام شده و محافظ او باشم؛ اما گفتند افرادی با درجات بسیار بالا در کنار سردار هستند و به جوانی با سن ۲۵ سال اجازه ورود در این زمینه را نمی‌دهند.


زمانی که بین شهدای همراه حاج قاسم جوانی را دیدم که متولد ۱۳۷۱ بود، خیلی حسرت خوردم که توفیق نداشتم خدمت سردار و انقلاب اسلامی باشم. او الگوی همه ماست. دوست دارم اخلاص، صداقت و ظلم‌ستیزی ایشان سرلوحه کارهای باشد هرچند مانند سردار شدن خیلی سخته؛ اما باید سعی کرد در راه ایشان گام برداریم.


آنا: رمز محبوبیت سردار را در چه می‌دانید؟


حیدری: رمز محبوبیت سردار قاسم سلیمانی و همه بزرگوارانی که ماندگار شدند، اخلاص بود. او هر کاری می‌کرد برای خدا بود و قصد دیده شدن نداشت. برای همین محبوب همگان بود. گواه این مطلب تواضع و فروتنی وی که در وصیتشان گفته بودند: روی سنگ‌قبرم فقط بنویسید سرباز قاسم سلیمانی!

آنا: بهترین خاطره دوران دانشجویی شما چه بوده است؟


حیدری: بهترین خاطره دانشجویی در ترم آخر دانشجوی کارشناسی تابستان ۹۳ بود. آزمون پایان‌ترم تابستانی را داده بودیم. اعلام کردند بچه‌های فرهنگی زیر نظر نهاد رهبری عازم مشهد هستند می‌توانید با آنان خداحافظی کنید. حدوداً ۲۰ نفر خانم و ۲۰ نفر آقا بودند و برای گذراندن دوره فرهنگی، شرکت در کلاس‌های مذهبی و سیاسی به مشهد می‌رفتند که توفیق شد همراه آنان و با همراه داشتن فقط یک کارت ورود به جلسه و خودکار و بدون هیچ کیف و وسیله‌ای عازم مشهد شدم که بهترین زیارت عمرم شد، هیچ‌گونه آمادگی نداشتم.


آنا: از زندگی‌نامه پدرتان و عملیاتی که وی مجروح شد، بگویید.


حیدری: پدرم در سن ۱۸ سالگی به‌صورت بسیجی و نیروی داوطلبانه به جبهه حق علیه باطل جنوب اعزام شد و در عملیات والفجر ۸ که تعداد کمی از رزمندگان جان سالم به در بردند، توفیق حضور داشته و در همین عملیات جانباز شد و ابتدا به اهواز بعد به قم منتقل می‌شود. وی سه ماهی بستری بوده و به دلیل اینکه تعداد زیادی از رزمندگان در آن عملیات شهید شدند، خانواده فکر می‌کردند که وی نیز شهید شده و حتی مقدمات مراسم را مهیا کرده بودند؛ اما بعد از مدتی بی‌خبری و اینکه همه در ناراحتی به سر می‌بردند، پدرم به شهر خود یعنی سورشجون برمی‌گردد. مهم‌ترین نکته‌ای که از پدر یاد گرفتم این است که خود را وقف دیگران کنم؛ زیرا خیلی از دیگران دستگیری می‌کرد حتی بیشتر از خانواه با همه توان به کسی که از وی درخواست کمک داشت وقت می‌گذاشت و مانند زمان جنگ قدرت ایثارگری بالایی دارد.


انتهای پیام/۴۱۲۱/۴۰۶۲/



انتهای پیام/

ارسال نظر
قالیشویی ادیب