دلیل تأکید غربیها بر قید محدودیت زمان در مذاکرات چیست؟
به گزارش گروه رسانههای دیگر خبرگزاری آنا، روز گذشته و در پایان بخش دیگری از سومین دور مذاکرات ایران و ۱+۴ در وین، کشورهای اروپایی با صدور بیانیهای مشترک، ضمن تاکید بر پیشرفت نسبی مذاکرات، اعلام کردند: برای رسیدن به توافق، «چند هفته» زمان هست نه «چند ماه».
«ند پرایس» سخنگوی وزارت خارجه آمریکا نیز روز گذشته با تایید پیشرفت مذاکرات اظهار داشت: «ایران در حالی که مذاکرات را کش میدهد، به برنامه هستهای خود نیز شتاب میبخشد. ما خیلی واضح گفتهایم که این کارایی ندارد.»
این اظهارات از سوی دولتی مطرح میشود که پس از روی کار آمدن، صریحا اعلام کرد برای احیاء برجام راه طولانی در پیش داریم و ۵ ماه زمان را تنها برای پیگیری زیادهخواهیهای فرابرجامی خود تلف کرد.
برای ایجاد درک بهتر از چرائی تاکید غربیها بر وجود محدودیت زمانی برای دستیابی به توافق لازم است مواضع دولت جدید آمریکا در مورد برجام و فراز و نشیبهای طی شده برای آغاز مذاکرات جدید مورد بازخوانی قرار بگیرد.
یکی از مهمترین محورهایی که جوبایدن در جریان رقابتهای انتخاباتی با دونالد ترامپ رئیس جمهور سابق آمریکا در چارچوب نقد سیاست خارجی او بر آن تاکید میکرد، خروج ترامپ از برجام و لطمه زدن به حیثیت و اعتبار دولت آمریکا بود.
بر این اساس باور عمومی بر این بود که پس از ورود بایدن به کاخ سفید یکی از اقداماتی که به سرعت از سوی تیم سیاست خارجی او پیگیری خواهد شد کنار گذاشتن سیاست فشار حداکثری ترامپ و تحریمهای وضع شده علیه ایران است و شرایط حداقل به قبل از خروج امریکا از برجام باز خواهد گشت.
در فاصله کوتاهی پس از استقرار دولت جدید آمریکا به رهبری جو بایدن، اظهارنظرهای مسئولین سیاست خارجی مستاجران جدید کاخ سفید نشان داد که او قصد دارد رویه متفاوتی را برای بازگشت به برجام در پیش بگیرد.
نخستین اظهاراتی که از سوی مسئولین سیاست خارجی بایدن در جلسات استماع کنگره ارائه شد نشان داد که جو بایدن میخواهد شانس خود را برای استفاده ابزاری از تحریمهای وضع شده از سوی ترامپ برای ادامه فشار به ایران و دستیابی به توافقی فراتر از برجام امتحان کند.
ترجمه سیاست دولت بایدن در قبال بازگشت به برجام را آنتونی بلینکن وزیر خارجه آمریکا در ابتدای انتصابش با اعلام اینکه واشینگتن قصد دارد به توافقی «قویتر و طولانیمدتتر» از برجام دست یابد مطرح کرد.
بلینکن نه تنها این سیاست را بارها در اظهارنظرهای رسانهای بیان نمود بلکه در جلسه استماع کنگره صریحا اعلام کرد: «ما برای بازگشت برجام یک راه طولانی در پیش داریم.»
وندی شرمن معاون وزیر امور خارجه آمریکا نیز با تاکید بر سیاست اعلام شده از سوی بلینکن در جلسه کنگره صراحتا گفت: «شرایط ژئوپلیتیک منطقه با سال ۲۰۱۵ که برجام را توافق کردیم کاملا فرق کرده است؛ بنابراین مسیر پیشِروی ما در مورد بازگشت به برجام هم باید تغییر کند.»
پاسخ ایران به این زیادهخواهی دولت بایدن اما؛ اتخاذ مواضع سخت و البته اصولی بود.
ایران در چارچوب «سیاست مقاومت فعال» ضمن آنکه مسیر کاهش تدریجی تعهدات برجامی خود را با شتاب پیگیری کرد بر این ضرورت تاکید نمود که؛ آمریکا زمانی میتواند به برجام بازگردد که همه تحریمهای برجامی و پسابرجامی را به صورتی که قابل راستیآزمایی باشد، لغو نموده و تضامین محکمی را برای ایجاد اطمینان نسبت به عدم تکرار اقدامات غیرقانونی دولت قبلی این کشور ارائه کند.
افزایش سطح غنیسازی اورانیوم از ۵ درصد به ۲۰ درصد و تداوم این روند تا دستیابی به سطح غنیسازی ۶۰ درصد و همچنین تولید و فعالسازی سانتریفیوژهای نسل جدید از جمله اقدامات عملی ایران در پاسخ به رفتار دوگانه دولت بایدن و بهرهگیری مزورانه او از سیاست فشار حداکثری ترامپ برای امتیازگیری بیشتر بود.
تصویب قانون «اقدام راهبردی برای لغو تحریمها و صیانت از حقوق ملت ایران» از سوی مجلس شورای اسلامی و ایجاد جهش در برنامههای صلحآمیز هستهای ایران و محدود شدن نظارتهای آژانس به مقررات پادمانی، این پیام قاطع را به دولت جدید آمریکا مخابره کرد که تهران هرگز در برابر زیادهخواهی و قلدری، چه از سوی جمهوریخواهان باشد و چه با رنگ و لعاب مذاکره و گفتگو توسط دموکراتها مطرح شود، تسلیم نخواهد شد.
بازی جدید دولت آمریکا نزدیک به ۵ ماه به درازا کشید و پس از ناامید شدن تیم سیاست خارجی بایدن از امکان وادارسازی ایران به مذاکره زیر سایه فشار، بار دیگر مذاکرات کمیسیون مشترک البته بدون حضور مستقیم آمریکا و در قالب گفتگوهای ۱+۴ با ایران شکل گرفت.
در جریان شش دور مذاکره انجام شده در دولت دوازدهم، ضلع غربی مذاکرات در تلاش بود که با بهرهگیری از انواع فشارهای سیاسی، روانی و رسانهای مسیر تحمیل خواستههای خود را به ایران ادامه دهد اما با وجود برخی نرمشهای غیر قابل قبول از سوی دولت قبل، شورای عالی امنیت ملی ایران نتایج بدست آمده از شش دور مذاکره را برای دستیابی به توافق تایید نکرد و ادامه مذاکرات به دولت سیزدهم واگذار شد.
سیزدهمین دوره انتخابات ریاستجمهوری ایران و انتخاب آیتالله رئیسی حامل پیام روشن و هشدار دهنده قابل توجهی به آمریکا و غرب بود.
بدون شک یکی از دلایل اصلی انتخاب آیتالله رئیسی از سوی مردم ایران را باید ناشی از دلسردی و انزجار مردم از بدعهدی و بیعملی مستمر آمریکا و غرب و حامیان تفکر همکاری با آنها برای رفع مشکلات کشور دانست.
اکنون و پس از آنکه آمریکاییها بدلیل مواجهه با واکنشهای قاطع ایران در برابر زیادهخواهی آنها مجبور به عقبنشینی از مواضع غیر منطقی خود شدهاند، با تمرکز بر کلید واژه محدود بودن زمان برای دستیابی به توافق تلاش میکنند مذاکرهکنندگان ایرانی را با فشارهای روانی جدید منفعل سازند.
سوالی که تاکنون طرفهای غربی مذاکرات به ویژه آمریکاییها تاکنون به آن پاسخ ندادهاند این است که چرا عنصر زمان تنها باید در جهت عکس منافع ایران عمل کند؟!
آیا در سالهای خروج ترامپ از برجام و اعمال شدیدترین فشارهای تحریمی به ایران و یا حتی در طول ۵ ماهی که دولت جدید آمریکا بر سر کار آمد و بدون تلاش برای شکلگیری فرآیند مذاکرات برای رفع تحریمها، صرفا با طرح مواضع زیادهخواهانه بدنبال استفاده از ابزار تحریمهای ترامپی برای وارد کردن فشار بیشتر به ایران بود، محدودیت زمانی وجود نداشت؟
به طور قطع مواضع اصولی ایران چون گذشته از بازیهای سیاسی و روانی آمریکا و اروپا متاثر نخواهد شد و مذاکرهکنندگان ایرانی، احقاق حقوق قانونی ملت را قربانی قیدهای زمانی جعلی نمیکنند.
اگر طرفهای غربی احساس میکنند که در اضطرار زمانی قرار دارند، بهترین و سریعترین مسیر خروج از آن، لغو تحریمهای برجامی و پسا برجامی و بازگشت به تعهداتشان ذیل توافق برجام است.
منبع: نورنیوز
انتهای پیام/
انتهای پیام/