دولت به خانوادههایی که صاحب فرزند میشوند بُن کتاب بدهد/ «ما چند نفر»؛ آلبومی از دغدغههای امروز مردم
به گزارش خبرنگار حوزه ادبیات و کتاب گروه فرهنگ خبرگزاری آنا، مجموعه داستان «ماچند نفر» نوشته «مینو رضایی» نویسنده ایرانی که نشر صاد آن را در دو قالب الکترونیکی و کاغذی در ۱۵۶ صفحه منتشر کرده است
این کتاب ۱۵۶ صفحهای، همانند یک آلبوم خاطرات است. آلبومی که با ورقزدن هر صفحهاش، خاطرهای را به یادمان میآورد که به یکی از برشهای زندگی مربوط میشود. در میان صفحات این مجموعه داستان میتوان برشهایی را از دورههای مختلف زندگی ایرانیان از جمله مهاجرت، فرزندآوری، تبعات جنگ ایران و عراق، مناسک آیینی، زنان و غیره را مشاهده کرد.
مینو رضایی متولد سال ۱۳۶۵ از اصفهان فارغالتحصیل کارشناسی رشته الکترونیک است. اولین کتاب او با نام «ما چند نفر» به تازگی به انتشار رسیده است. به بهانه انتشار این کتاب با او به گفتوگو پرداختهایم که در ادامه از نظر میگذرانید؛
«ما چند نفر»؛ برشهایی کوتاه و ملموس از زندگی روزمره
آنا: ایده مجموعه داستان «ما چند نفر» چگونه به ذهنتان رسید؟
رضایی: «ما چند نفر» مجموعه داستان است. من از سال ۱۳۹۰ نوشتن این داستانها را شروع کردم. ایده آنها تجربه زیستی خودم یا اطرافیان نزدیکم بود. من همیشه داستان کوتاه را به رمان ترجیح میدهم زیرا که یک برش کوتاه و ملموس از زندگی روزمره را نشان میدهد. من رمان هم نوشتهام اما دوست داشتم اولین کتابم که چاپ میشود مجموعه داستان باشد. این کتاب مسائلی را از زندگی مطرح میکند که شما هرروز با آن درگیر هستید.
آنا: پس با این حساب نقطه قوت این کتاب را ملموس بودن اتفاقاتی میدانید که در زندگی روزمره شاید با آنها درگیر هستیم؟
رضایی: بله. هر داستان مضامین و سوژههایی را دنبال میکند که جامعه ایرانی در زندگی روزمره خود با آن مسائل و مشکلات درگیر است. از جمله حجاب، فرزندآوری، مهاجرت، آداب و رسوم و مناسک آیینی که روزبهروز خالیتر از معنا میشوند. در این میان داستانهای «نظر کرده» و «هنوز باران میبارد» درباره جنگ ایران و عراق و تبعات آن است.
کتابهای خوبی که گمنام میمانند
آنا: طبق آمارهای مختلف، سرانه مطالعه پایین است. برای ترویج فرهنگ کتابخوانی باید چه کرد؟
رضایی: تبلیغات بسیار مهم است. درست است که میگویید سرانه مطالعاتی پایین است اما کتابهای عامهپسند و بیارزش روی بورس میآیند. مردم هم به خاطر تبلیغات کنجکاو شده و میخرند، معمولا همه آنها را تهیه میکنند. در این میان کتابهای خوب دیگری هم هستند که گمنام میمانند! من دوران دانشجویی همیشه به چندتا کتابفروشی دست دوم در میدان انقلاب میرفتم، نویسندههایی که کتابهایشان فروش نرفته آنجا کیلویی میفروختند من از بین آنها همیشه کتاب هایی با داستان و سوژه خوب پیدا میکردم. به نظرم اگر کتابها تبلیغ شوند کتابخوانی هم رایج میشود.
آنا: خب گفتید کتابهایی که تبلیغ میشوند به فروش میرسند، پس سرانه مطالعاتی چرا پایین است؟
رضایی: آمار فروش در تخفیفهای تابستانه و پاییزه را که میبینم مردم استقبال میکنند. این نشان میدهد وضعیت اقتصادی و تورمی که با آن مواجهیم چالش شده است. آمار پایین مطالعه را نمیشود صددرصد تقصیر مردم گذاشت. به وضعیت معیشتی هم ارتباط دارد. به نظرم اگر دولت برای کتاب یارانه بدهد علاقهمندان به خوبی بهرهمند شده و سرانه مطالعه در کشور بالا میرود.به ترویج فرهنگ کتاب و کتابخوانی ادامه دهیم زیرا که برای زنده ماندن زبان فارسی باید تلاش کرد
یارانه کتاب؛ شاید بگویند گرسنهایم کتاب میخواهیم چیکار!
آنا: یعنی دولت هزینهای برای خرید کتاب به هر خانواده ارائه کند؟
رضایی: بله. مثلاً به خانوادههایی که صاحب فرزند میشوند به عنوان تهسیلات بُن کتاب بدهند . شاید در ابتدا عجیب و غیرملموس باشد شاید مردم بگویند گرسنهایم کتاب میخواهیم چیکار! یا بازار خرید و فروش بن کتاب داغ شود اما این بالاخره فرهنگ کتابخوانی جا میافتد. از طرفی کودک از همان اول تولد تا دانشجویی و بزرگسالی با کتاب بزرگ میشود و به کتابخوانی علاقهمند میشود.
آنا: و کودکی که از ابتدا در دست اعضای خانواده کتاب ببیند به کتابخوانی ترغیب میشود.
رضایی: دقیقا. ما کشور ثروتمندی هستیم، یک درصد جمعیت جهان و پنج درصد ثروت جهان را داریم واقعا بن کتاب باعث فرهنگسازی میشود شاید برای نسل ما دیگر نشود اما برای نسل آینده تاثیرگذار است. زمانی که به مدرسه میرفتیم به ما مجله «رشد نوآموز» میدادند چقدر خوشحال میشدیم وقتی با مجله به خانه برمیگشتیم. اگر الان اینکار را انجام دهند در ذهن کودکان و نوجوانان جا میافتد که کتاب جز ملزومات زندگی است.
بیشتر بخوانید:
آنا: مهمترین مشکل نویسندگان از نظر صنفی و حرفهای چیست؟
رضایی: من تقریبا ۱۰ سال است که از طریق نوشتن امرار معاش میکنم و رشته فنی دانشگاهی خودم را کنار گذاشتم. در شرکت تبلیعاتی و تامین محتوا کار میکنم و شب و روز با انواع نوشتهها سروکار دارم، میخواستم در صندوق هنر عضو شوم گفتند چون نویسندهای از طریق خانه کتاب باید اقدام کنی. آنجا گفتند نویسندگی تو به شرطی به ما ثابت میشود که دو نسخه کتاب چاپ شده داشته باشی، یکی از دلایلی که تصمیم گرفتم نوشتههایم را چاپ کنم همین بود که بتوانم بیمه بشوم. از طرف دیگر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی گاهی روی محتوای کتابها بیش از حد سخت گیر است که کار نویسنده را سخت میکند.
آنا: کتاب «ما چند نفر» هم حذفیاتی داشته است؟
رضایی: بله. در داستان «سوگواره» داستان درباره فردی است که به مناسک آیینی سوگ و مرگ اعتقاد ندارد. در بخشی از داستان میگوید: «بابا جمع کنید این مزخرفات را». وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی این کلمه مزخرف را سانسور کرده است. در حالی که این جمله از زبان کسی گفته میشود که فرد بیاعتقادی است.
تلاش برای زنده ماندن زبان فارسی
آنا: منتظر داستان جدید از شما باشیم؟
رضایی: در حال نگارش سه کتاب هستم. روایت و مستند نگاری هستند. یکی از آنها سفرنامه است که به استان گیلان سفر کردم و با دوازده نفر از زنان خانواده شهدا صحبت و مصاحبه کردم. برشی از زندگی آنها را نوشتم و منتظر تایید آن هستم. کتاب بعدی داستان زندگی یک فرد خیّر را روایت می کند و سومی هم روایتهایی خواندنی از یک شغل است
اگر دولت برای کتاب یارانه بدهد علاقهمندان به خوبی بهرهمند شده و سرانه مطالعه در کشور بالا میرود
آنا: اگر بخواهید کتابی را معرفی کنید آن چیست؟
رضایی: من خیلی کتاب خواندم، کتابی که جدیدا تمام کردم و ذهنم را درگیر کرده کتاب «بَکه» نوشته آقای ابراهیم اکبریدیزگاه است. این داستان درباره حادثه مِناست که چند هزار نفر در عرض چند ساعت در آنجا به شهادت رسیدند.
آنا: در آخر توصیه یا حرفی هست که بخواهید بگویید؟
رضایی: خیلی مقهور تبلیغات نشویم که میگویند مردم ایران کتابخوان نیستند! به ترویج فرهنگ کتاب و کتابخوانی ادامه دهیم زیرا که برای زنده ماندن زبان فارسی باید تلاش کرد.
انتهای پیام/۱۱۰/
انتهای پیام/