دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
26 مهر 1400 - 11:05

پلن بی؛ لاف بزرگ غرب

طی دو دهه گذشته به‌ویژه پس از حوادث ۱۱سپتامبر، تهدید و حمله نظامی علیه ایران یکی از گزینه‌های ثابت آمریکا و رژیم‌صهیونیستی در مواجهه‌شان با پیشرفت‌های جمهوری اسلامی ایران بوده است؛ گزینه‌ای که قدرت بالای نظامی ایران و نفوذ تفکر انقلاب اسلامی میان ملت‌های مسلمان منطقه، باعث ‌شده هیچ‌گاه عملیاتی نشود و در حد یک بلوف سیاسی باقی بماند.
کد خبر : 615188
کشورهای غربی



به گزارش گروه رسانه های دیگر خبرگزاری آنا، حسین امیرعبداللهیان وزیر امور خارجه کشورمان روز گذشته در نشست غیرعلنی مجلس حضور پیدا کرد و گزارشی پیرامون تحولات بین‌المللی و منطقه ازجمله افغانستان، عراق و مذاکرات برجام به نمایندگان مجلس ارائه داد. مهم‌ترین بخش سخنان روز قبل وزیر امور خارجه مربوط به گفته‌های وی پیرامون زمان ازسرگیری مذاکرات برجامی بود. آن‌گونه که برخی نمایندگان ادعا می‌کنند امیرعبداللهیان در جلسه غیرعلنی مجلس زمان مشخصی را برای آغاز دور جدید مذاکرات معلوم نکرده و تنها به این نکته بسنده کرده است که مذاکرات وین باید از نقطه‌ای که ترامپ از برجام خارج شد، شروع شود و آمریکا قبل از مذاکرات باید «اقدام جدی» انجام دهد. این سخنان به‌نوعی تکرار مواضع پیشین امیرعبداللهیان درمورد مناقشه هسته‌ای ایران و کشورهای ۱+۵ بود. البته در چند روز گذشته به‌جز امیرعبداللهیان سران سایر کشورهای حاضر در برجام نیز پیرامون آغاز گفت‌وگوهای هسته‌ای در وین اظهارنظر داشته‌اند، نقطه مشترک تمامی این اظهارات تمایل کشورهای غربی به ازسرگیری مذاکرات برجامی در آینده‌ای نزدیک است، از طرفی به‌نظر می‌رسد کشورهای غربی به‌جز مذاکره با ایران در شرایط کنونی پلن دیگری برای توقف ایران در زمینه مسائل هسته‌ای و منطقه ندارند، این مطلب را به وضوح می‌توان از سخنان روز گذشته «بورل» مسئول سیاست خارجه اتحادیه اروپا استنباط کرد. بورل در پاسخ به این سوال که درصورت شکست احتمالی در مذاکرات، پلن «بی» درقبال ایران که از آن یاد می‌شود، شامل چه چیزهایی خواهد بود، گفت: «من نمی‌خواهم به پلن بی‌ها فکر کنم. هیچ‌کدام از پلن بی‌هایی که به ذهنم می‌رسند، خوب نیستند.»


در یک دهه گذشته تلاش‌های کشورهای غربی به‌ویژه ایالات‌متحده آمریکا در متوقف کردن پیشرفت هسته‌ای ایران همگی با شکست مواجه شده است. طی این سال‌ها ایران با بالاترین سطح از تحریم‌ها و تهدیدات سیاسی-امنیتی روبه‌رو شده است، تهدیدات و تحریم‌هایی که هرکدام‌شان برای فلج کردن یک نظام سیاسی کافی است اما ایران با اتکا به توانمندی‌های درونی خود توانسته بدون دادن امتیاز، تمامی این تهدیدات و تحریم‌ها را از سر بگذراند تا حدی که غربی‌ها برای متوقف کردن روند پیشرفت هسته‌ای ایران چاره‌ای جز ترور و حذف فیزیکی دانشمندان کشورمان نداشته باشند. اکنون که در آستانه آغاز دور جدید مذاکرات هسته‌ای هستیم، به‌نظر می‌رسد جمهوری اسلامی بیش از هر زمان دیگری طی یک دهه گذشته دستش برای انجام مذاکرات و احیای حق مشروع ایران پر است و از طرفی کشورهای غربی به‌دلیل شکست ایده‌ها و پلن‌هایشان علیه برنامه هسته‌ای ایران چاره‌ای جز مذاکره و توافق با جمهوری اسلامی ندارند. به همین ما در ادامه گزارش امروز «فرهیختگان» سعی داریم به این سوال مهم پاسخ دهیم؛ چرا کشورهای غربی چاره‌ای جز مذاکره با ایران برای حل مناقشه هسته‌ای ندارند؟


نخست | شکست سیاست فشار حداکثری علیه ایران


اردیبهشت ۹۷ بعد از آنکه دونالد ترامپ از برجام خارج شد دور جدیدی از تحریم‌های اقتصادی علیه ایران توسط آمریکا وضع شد. ترامپ جمهوری‌خواه که آن روزها برجام را فاجعه می‌دانست گمان می‌کرد با اعمال تحریم‌های جدید می‌تواند در بازه زمانی کوتاه میزان صادرات نفت ایران را به صفر برساند و بعد از آن ایران را به پای میز مذاکره جدید بکشاند تا در دور جدید این مذاکرات با گرفتن امتیازهای گسترده جمهوری اسلامی را مجبور به عقب‌نشینی از سیاست‌های منطقه‌ای و بین‌المللی خود کند. این تحریم‌ها و تهدیدات تا آخرین روزی که ترامپ در آمریکا بر مسند ریاست‌جمهوری بود علیه ایران ادامه پیدا کرد، اما هیچ‌کدام از این فشارها باعث نشد جمهوری اسلامی با دولت آمریکا بر سر میز مذاکره بنشیند تا ترامپ آرزوی گفت‌وگوی مستقیم با ایران را برای همیشه به گور ببرد. اکنون که سه‌سال از آن روزها و آغاز دور جدید تحریم‌های فلج‌کننده علیه ایران می‌گذرد دولتمردان و اندیشمندان آمریکایی به این نتیجه رسیده‌اند که سیاست فشار حداکثری نه‌تنها باعث عقب‌نشینی ایران از مواضعش نشده بلکه جمهوری اسلامی را در برابر آمریکا جسورتر و مقاوم‌تر کرده است. در همین راستا چندی‌قبل «دنیس راس»، مسئول امور ایران در دستگاه دیپلماسی آمریکا در دوران ریاست‌جمهوری «باراک اوباما» پیرامون اثر فشار حداکثری آمریکا بر بازدارندگی ایران اعتراف کرد: «ایرانی‌ها به‌وضوح دیگر هراسی از ما ندارند که این به‌خودی‌خود به مفهوم آن است که ما درحقیقت نه در موضوع هسته‌ای و نه در منطقه، دیگر سطحی از بازدارندگی نداریم.»


دوم | پیشرفت هسته‌ای ایران


سال گذشته بعد از ترور دانشمند هسته‌ای کشورمان شهید محسن فخری‌زاده، مجلس یازدهم در واکنش به این ترور بلافاصله قانون «اقدام راهبردی برای لغو تحریم‌ها و صیانت از حقوق ملت ایران» را به تصویب رساند. طبق این قانون، جمهوری اسلامی ایران از سال گذشته اجرای داوطلبانه پروتکل الحاقی را متوقف کرد و فعالیت‌های هسته‌ای خود را مطابق استانداردهای جهانی و فراتر از آن چیزی که در برجام به آن متعهد شد بود ازسر گرفت. بر همین مبنا بعد از اجرایی‌شدن قانون «اقدام راهبردی برای لغو تحریم‌ها» در عرض ۷ماه پیشرفت صنعت هسته‌ای ایران سرعت گرفت و در عرض مدت کوتاهی جمهوری اسلامی علاوه‌بر افزایش سطح غنی‌سازی اورانیوم خود تا ۶۰درصد، میزان دخایر اورانیوم ۲۰درصد غنی‌سازی شده خود را به ۱۲۰کیلوگرم رساند.


سرعت بالای پیشرفت هسته‌ای ایران در ۷ماه گذشته مساله‌ای نیست که مطلوب کشورهای غربی حاضر در برجام باشد، آنها تمام تلاش خود را به‌کار خواهند گرفت تا از طریق مذاکرات قبل از آنکه دیر شود سرعت پیشرفت هسته‌ای ایران را متوقف کنند. از طرفی رویکرد فعالانه دولت جدید و مجلس یازدهم پیرامون مساله هسته‌ای طی ماه گذشته این مساله را اثبات می‌کند که جمهوری اسلامی ایران به‌هیچ‌وجه حاضر به عقب‌نشینی از روندی که بعد از تصویب «قانون راهبردی لغو تحریم‌ها» آغاز کرده است جز درصورت احقاق حق قانونی‌اش نیست. همین نکته می‌تواند یکی از مهم‌ترین امتیازات جمهوری اسلامی در مذاکرات هسته‌ای باشد تا طرف‌های غربی را مجاب به پذیرش خواسته‌های قانونی خود کند.


سوم | بی‌اعتبار شدن تهدیدات نظامی علیه ایران


طی دو دهه گذشته به‌ویژه پس از حوادث ۱۱سپتامبر، تهدید و حمله نظامی علیه ایران یکی از گزینه‌های ثابت آمریکا و رژیم‌صهیونیستی در مواجهه‌شان با پیشرفت‌های جمهوری اسلامی ایران بوده است؛ گزینه‌ای که قدرت بالای نظامی ایران و نفوذ تفکر انقلاب اسلامی میان ملت‌های مسلمان منطقه، باعث ‌شده هیچ‌گاه عملیاتی نشود و در حد یک بلوف سیاسی باقی بماند. از طرفی تجربه جنگ‌افروزی‌های رژیم‌صهیونیستی، آمریکا و متحدان‌شان در منطقه طی دو دهه گذشته همواره با شکست روبه‌رو بوده است، شکستی که مانند جنگ یمن گستره آن محدود به میدان نظامی نبوده و باعث وارد آمدن ضررهای هنگفت اقتصادی به کشورهای جنگ‌افروز نیز شده است. با توجه به مواردی که به آن اشاره شد به‌نظر می‌رسد در شرایط فعلی استفاده از ابزار تهدید به حمله نظامی برای امتیاز گرفتن از ایران بیش از قبل اعتبار خود را از دست داده، به حدی که حتی دیگر تهدید نظامی میان متحدان آمریکا در منطقه نیز فاقد اعتبار است.


منبع: فرهیختگان


انتهای پیام/



انتهای پیام/

ارسال نظر
قالیشویی ادیب