صحنهگردانان داعش در افغانستان/ چه کسانی با کارت تکفیریهای بازی میکنند؟
به گزارش گروه جهان خبرگزاری آنا، حقیقت ناگوار امروز افغانستان این است که جریانها، گروهها و افراد چنانچه از پشتوانه سیاسی و مالی برخوردار باشند میتوانند نسبت به ایجاد و تقویت جبهههای فکری- سیاسی اقدام کنند. نیروهای افراطی قابلتوجهی در حال حاضر در افغانستان حضور دارند که از آنها بهعنوان جداشدگان از طالبان، القاعده، شبکه حقانی و دیگر گروههای ایدئولوژیک یاد میشود و از پتانسیل بالایی برای گردآمدن حول محور داعش برخوردارند. تجمیع این افراد تحت گروه تکفیری داعش، مجموعهای از اتفاقات شامل انفجارهای اخیر در مساجد شیعیان افغانستان را رقم زده اما این همه ماجرا نیست و نکات ذیل در این خصوص قابلتأمل به نظر میرسند.
۱. آمریکا افغانستان را میدان نبرد با قدرتهای بزرگ میداند و همانگونه که برای جلوگیری از گسترش نفوذ شوروی، آتش جنگ را در این کشور روشن کرد و ارتش سرخ مجبور به خروج از افغانستان شد، اکنون چین هم در همان جایگاه شوروی سابق قرار دارد. آمریکا بههیچعنوان اجازه نمیدهد که طرحهای کلان اقتصادی و سیاسی چین در منطقه شکل واقعیت به خود بگیرد و دقیقاً به همین علت است که افغانستان بخشی از میدان نبرد واشنگتن با پکن به شمار میآید.
خیز داعش برای برهم زدن معادلات آسیای مرکزی
دولتمردان کاخ سفید نمیخواهند برنامههای بلندمدت چین ازجمله ابتکار «کمربند و جاده» در آسیای مرکزی به مرحله عمل برسد و دستکم مایلند این طرحها از این رهگذر سالها به تعویق انداخته شود. اظهارات ولادیمیر پوتین رئیسجمهور روسیه در نشست مجازی روسای کشورهای مستقل مشترکالمنافع نیز مؤید این مطلب است. وی هشدار داد که «حدود ۲ هزار داعشی در شمال افغانستان مستقر شدهاند و هدفشان اعمالنفوذ در آسیای میانه و مناطقی از روسیه است... اوضاع افغانستان که برای آسیای مرکزی و کشورهای مستقل مشترکالمنافع خطراتی را به دنبال دارد، نگرانکننده و نیازمند تلاشهای مشترک است.» بنابراین واشنگتن، با گرد هم آوردن افراد بریده از گروههای ایدئولوژیک در سطح منطقه زیر چتر داعش و حمایت مالی و اطلاعاتی از آنها، یک سناریو چندوجهی را روی سن برده است.
بیشتر بخوانید:
ادعای داعش؛ شیعیان خطرناک هستند
به این مفهوم که علاوه بر تجهیز و تقویت تکفیریها بهمنظور ناامن ساختن منطقه و مانعتراشی برای طرحهای اقتصادی، کشورها را بر سر دوراهی حمایت یا عدمحمایت از طالبان بهمنظور ایجاد امنیت در افغانستان قرار خواهند داد. اگر از طالبان حمایت کنند، متهم به شنا کردن برخلاف جریان آب خواهند شد چراکه هنوز هیچ دولتی امارت اسلامی را به رسمیت نشناخته است و چنانچه حمایت نکنند باید منتظر تکرار حملات داعش نظیر آنچه در کابل، قندهار و قندوز اتفاق افتاد باشند.
۲. طالبان پس از انفجار روز جمعه در مسجد قندهار، این واقعه را محکوم کرد و با جامعه شیعیان ابراز همدردی نمود. چند روز پس از انفجار در مسجد سیدآباد قندوز نیز «ذبیح الله مجاهد» سخنگوی طالبان، داعش را تهدید جدی برای افغانستان ندانست و در یک ارزیابی ضعیف گفت داعش پشتیبانی خارجی و مردمی ندارد و بهزودی نابود خواهد شد. این در حالی است که تأکید بر عادیانگاری حضور تروریستهای تکفیری در افغانستان، نهتنها امنیت مردم را به خطر میاندازد، بلکه توان و مشروعیت طالبان را نیز در اداره امور زیر سؤال میبرد.
بازی طالبان با کارت داعش
۳. تا اینجای کار فرض بر این است که طالبان حساب خود را از داعش جدا کرده و واقعاً تصمیم دارد که هزینه بیثباتی در افغانستان را برای داعش تا حد امکان بالا ببرد اما بااینحال، سناریوهای دیگری نیز محتمل هستند. یک احتمال این است که با توجه به عدم به رسمیت شناخته شدن طالبان در عرصه جهانی، ادامه تحریمها و واکنش سرد حتی کشورهای منطقه به ایجاد مناسبات سیاسی با این گروه، بعید نیست که امارت اسلامی با کارت داعش یک بازی سیاسی جدید را آغاز کند.
این احتمال بعید نیست که پس از کلید خوردن یک کمپین پر سر و صدا در مبارزه با تکفیریها از طرف طالبان، یک بخش محدود در نوار شمالی یا در مرزهای شرقی بهعنوان حیاطخلوت گروهای تروریستی رها شود و طالبان از طریق این سناریو از کشورهای منطقه و آمریکا باجخواهی کرده و اینطور وانمود کند که به نیابت از همه کشورها با گروههای تروریستی بینالمللی در حال مبارزه است. این دقیقاً همان برنامهای بود که دولت اشرف غنی در دستور کار قرار داده بود.
واشنگتن، با گرد هم آوردن افراد بریده از گروههای ایدئولوژیک در سطح منطقه زیر چتر داعش و حمایت مالی و اطلاعاتی از آنها، یک سناریو چندوجهی را روی سن برده است
۴. از سوی دیگر، نمیتوان نقشآفرینی بخشی از قدرت در پاکستان را علیه افغانستان تمامشده تلقی کرد. طراحی این بخش به این شکل بوده که پس از استقرار یک دولت در افغانستان، برای سرنگونی آن اقدام کرده است. نیروهای ضد شوروی در افغانستان با پدرخواندگی جریانهایی در پاکستان رشد کردند ولی پس از مدتی با ابزار طالبان آنها را کنار زدند. وقتی دولتهای منتخب افغانستان با حمایت آمریکا روی کار آمدند، همان جریانها از طریق طالبان جدید آنها را از بین بردند. این گزینه بسیار محتمل است که از طریق حمایت از داعش، حاکمیت فعلی را هم سرنگون کند. بنابراین، منظور از پاکستان همه حاکمیت این کشور نیست بلکه بخشی از قدرت این کشور است که با مستمسک قرار دادن گروههای افراطی، حمایتهای جهانی و منطقهای را در طول چند دهه گذشته به خود جلب کرده است. این در حالی است که سفر ژنرال «فیض حمید»، رئیس سازمان اطلاعات پاکستان درست در ایامی که طالبان درگیر و دار مبارزه با جبهه پنجشیر بود، یکبار دیگر نقش مهم اسلامآباد را در سپهر سیاسی افغانستان نشان داد.
درهرصورت، داعش خطری است که همه کشورهای منطقه را در تمام ابعاد تهدید میکند و خروج آمریکا از افغانستان به معنای نادیده انگاشتن تروریستهای اجارهای نیست. آمریکا با انتقال تکفیریها از عراق و سوریه به افغانستان از یک سو و تجمیع قوا و امکانات خود برای تحتفشار قرار دادن چین، ایران و روسیه از سوی دیگر، پرونده امنیتی جدیدی را علیه مصالح منطقه تدارک دیده که خنثی کردن آن، نیازمند همافزایی و همکاری دولتهای غرب و شرق آسیا برای دفع خطرات پیش روست.
انتهای پیام/۴۱۰۶/
انتهای پیام/